در قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹ از داوری تعریفی به عمل نیامده است و تنها شرایط، آثار و مسائل مربوط به آن در مواد (۴۵۴ تا ۵۰۱) مقروم گردیده است. علی رغم تعداد قابل توجه ای از مواد قانون آیین دادرسی مدنی که به داوری اختصاص یافته به نظر برخی(احمدی، ۱۳۷۷، ص ۴۱۶). این باب بسیار مهجور و از ابواب نسبتاً تعطیلِ قانون آیین دادرسی مدنی است. البته شایان ذکر است که مزایای داوری در عصر کنونی جلوه­ی زیباتری را به منصه­ی ظهور گذاشته است تا جایی که تمایل بسیاری در حل و فصل دعاوی توسط این نهاد در قرارداد های کنونی قابل ملاحظه است.

۱-۱-۱-۴- مفهوم داوری از لحاظ اسلامی و مبنای قرآنی آن

اسلام به عنوان دینی کامل و جهان شمول که برای هدایت و سعادت زندگی دنیوی و اُخروی بشر آمده، در کتاب خود، قرآن نکات لازم را در این زمینه، برای تعالی انسان‌ها ذکر کرده، راه و روش رسیدن به هدف غایی را ترسیم نموده است. با توجه به اهمیت ویژه ای که داوری در دین مبین اسلام دارد، لاجرم هرچند به طور خلاصه مفهوم داوری و معنای آن را در اسلام با لحاظ مبنای قرآنی، مورد بررسی قرار می‌دهیم.

داوری در قرآن کریم در دو معنای عام و خاص به کار رفته است و بررسی معنای عام و کلی آن بسیار حائز اهمیت به نظر می‌رسد و شاید بتوان گفت اهمیت این نوع داوری از داوری به معنای خاص بیشتر است زیرا افرادی که به طور رسمی به قضاوت مشغولند درصد کمی از افراد جامعه را تشکیل می‌دهند و اکثریت مردم هیچ گاه در چنین نقشی ظاهر نمی شوند. اما قضاوت به معنای عام تمام انسان‌ها را دربر می‌گیرد. در قران کریم، واژه هایی همچون «حکم» «قضی» «فصل» و «فتح» در ارتباط با موضوع داوری به کار رفته اند[۶]. همه ی این واژه های فوق که در قران کریم ذکر شده اند به طور کلی در اصطلاح لغوی به معنای قضاوت و داوری میان مردم و یا فصل خصومت میان آنان آمده است.

طبق قرآن کریم حق قضاوت و داوری به طور مطلق در دنیا و آخرت مخصوص خداوند است اما خداوند سبحان برای پایان بخشیدن به اختلافات موجود بین مردم در زندگی دنیوی ابتدا پیامبران و جانشینان ایشان را در زمین برگزیده و این وظیفه ی خطیر را به عهده ی ایشان قرار داده است و خطاب به پیامبر عظیم الشأن (ص) می فرماید: ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا میان مردم به (موجب) آنچه خداوند به تو آموخته است. (داوری کنی) (نساء: ۱۰۵). سپس در یک خطاب نسبت به عموم افراد می فرماید «… و چون میان مردم داوری می کنید، به عدالت حکم کنید…» (نساء: ۵۸) این آیات و موارد مشابه آن نشان می‌دهد که خداوند جواز قضاوت و داوری را به بندگان خود از انبیاء و اوصیا و عموم مردم عطا نموده است (ساروی و برومند، آذر ماه ۱۳۸۴،ص ۸۳).

با ملاحظه ی این آیات و آیات مختلف دیگر قرآن کریم و همچنین احادیث و روایات از پیامبر و امامان معصوم (ع) به اهمیت هرچه بیشتر داوری در مکتب اسلامی و مفهوم دقیق آن پی می بریم و لازم به ذکر است که در فقه اسلامی از داوری با عنوان «تحکیم» یاد شده است و قرارداد داوری را عقد تحکیم و طرفین را «محکّمین» و داور را حکَم یا «قاضی تحکیم» می‌نامند. آیت الله موسوی اردبیلی درباره ی قاضی تحکیم در نظام اسلامی می فرماید: « قاضی تحکیم کسی است که طرفین دعوا وی را به داوری انتخاب می‌کنند و رأی و نظر او را درباره موضوع اختلاف می‌پذیرند. انتخاب و تعیین قاضی تحکیم با طرفین و در اختیار آن ها‌ است و نیاز بدان نیست که از طرف یک مقام دیگر نیز اذن و اجازه و ابلاغ داشته باشد»( سواد کوهی، خرداد و تیر ۱۳۷۸،ص ۱۳).

با توجه به آیات بسیار قرآن در این باره، بدیهی است که در قرآن کریم و دین مبین اسلام به داوری به مفهوم دقیق کلمه و با شرایط خاص خود مؤکّداً اشاره شده و در آیات مختلف خداوند سبحان با لزوم تحقق شرایطی برای انسان‌ها آن ها را به داوری بین مردم، ‌در مورد اختلافات دنیوی­شان تشویق و ترغیب نموده است.

۱-۱-۲-تعریف خصوصی سازی[۷]

بررسی واژه خصوصی سازی در کتاب لغت قدما محلی از اِعراب ندارد چرا که فرآیندی نوظهور است و صرفاً از باب اصطلاحی قابل بررسی است. همچنین اگرچه امروزه خصوصی‌سازی در بیشتر کشورها مورد توجه بوده و مصطلح و مستعمل است اما هنوز تعریف واحد، جامع و مانعی که مورد تأیید اندیشه‌های مختلف باشد آز آن ارائه نگردیده است.

بر این اساس ادبیات داخلی ایران خصوصی سازی را چنین تعریف می کند: «ابزاری است که در حقیقت انتقال مالکیت یا کنترل دارایی­ های مورد استفاده را برای ارائه کالا و خدمات از بخش عمومی به بخش خصوصی نشان می‌دهد. همچنین، به آن دسته اقدامات دولت که برای افزایش نقش بخش خصوصی در اقتصاد انجام می‌گیرد نیز خصوصی سازی گفته می‌شود» (حیدری کرد زنگنه، ۱۳۸۸،ص ۱۱-۱۲). در جای دیگر خصوصی سازی چنین تعریف شده است: «خصوصی‌سازی در واقع کاهش نقش دولت و گرایش و حرکت به سمت بازار و باز نمودن درهای مؤسسات دولتی به روی نیروهای بازار است»( جعفری، ۱۳۸۹،ص ۲۲ ). همچنین آمده است: «مفهوم خصوصی سازی مبین واجد شرایط بازاری کردن و باز نمودن درهای یک مؤسسه‌­ی اقتصادی عمومی به روی نیروهای بازار با توجه به داده ­ها و بازده­ها می‌باشد» (گروه پژوهشی سازمان ملل متحد، اردیبهشت ۱۳۷۴،ص ۱۹).

به عنوان آخرین تعریف می‌توان اشاره داشت: «خصوصی سازی را می‌توان تلاشی در جهت پررنگ کردن نقش بازار در مقابل تصمیم­های دولت به عنوان کارگزار اقتصادی دانست. همچنین: خصوصی سازی فرآیندی است که طی آن کارایی مکانیزم بازار و دست نامرئی آدام اسمیت[۸] حیاتی دوباره می‌یابد، عملکرد فعالیت­های اقتصادی دولت زیر سؤال می‌رود و در نتیجه بخش عمومی (دولت) تصمیم می‌گیرد دامنه­ فعالیت‌های خود را محدود نموده و مالکیت یا مدیریت برخی از واحدهای اقتصادی تحت تملک خود را به مکانیزم بازار محول نماید»(طباطبایی یزدی و مافی ۱۳۸۷، صص ۱۲۷ و ۱۳۱).

از دیدگاه اندیشمندان خارجی خصوصی سازی چنین تعریف شده است: «بیسلی و لیتل چایلد[۹]: خصوصی‌سازی وسیله‌ای برای بهبود عملکرد فعالیت‌های اقتصادی صنایع از طریق افزایش نقش نیروهای بازار است در صورتی که حداقل ۵۰ درصد سهام دولتی به بخش خصوصی واگذار گردد. همچنین، سازمان بهره‌وری آسیایی: خصوصی سازی برگردانیدن بنگاه‌های ملی شده به بخش خصوصی، حاکم نمودن شرایط رقابت کامل بر واحدهای دولتی و آزاد سازی یا انتقال کامل کنترل قانونی بنگاه‌ها می‌باشد»( کمیجانی، ۱۳۸۲، ص ۱۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...