تعهد شخصی به عنوان متغیر کلیدی است که باعث ایجاد معیاری در تعهد زناشویی می‌باشد. مک دونالد[۴۸] (۱۹۸۵) تعهد زناشویی را به تعهدی جهت ازدواج وتعهدی به همسر مجزا کرد.
۲-۱-۲-۲- تعهد اخلاقی
دومین بعد زناشویی، تعهد اخلاقی [۴۹]است که تحت عناوین مختلف از جمله: تعهد نسبت به ازدواج (مک دونالد، ۱۹۸۲)، لتزام اخلاقی (آدامز و جونز، ۱۹۹۹، ۱۹۹۷) و تعهد اخلاقی (لیدون و کولینجو، ۱۹۹۷؛ آرتیگا[۵۰]، ۱۹۹۱، جانسون، ۱۹۹۹)، توسط محققان مختلف ارائه و تبیین شده است. بسیاری از مدل‌های نظری تعهد بر این عقیده‌اند که تعهد زناشویی مبتنی بر یک احساس وفاداری اخلاقی به ازدواج و رابطه زناشویی است و این عقیده که ازدواج یک نهاد مقدس است (شیلدز[۵۱]، ۲۰۰۱). یک نهاد اجتماعی مهم که تضمین کننده مراقبت و حمایت بوده و وفاداری و پایبندی به آن ارزش شناخته می‌شود (هارمون، ۲۰۰۵).
به طور کلی تعهد اخلاقی تحت تاثیر سه مولفه قرار دارد: ۱-تقدس بنیان و نهاد خانواده، ۲-وفاداری به نوع رابطه زناشویی که به ارزشها واصول اخلاقی فرد اشاره دارد و فرد می‌تواند مطابق با اعتقاداتش به ازدواج خاتمه دهد یا همچنان به آن متعهد باشد و ۳-احساس دین و مرهونیت نسبت به یک همسر (هین اوم[۵۲]، ۲۰۰۳، نقل ازعباسی موالید، ۱۳۸۸). جانسون و همکاران (۱۹۹۱) در پژوهش خود دریافتند که دینداری و اعتقادات مذهبی عمدتا با تعهد اخلاقی زوجین همبستگی بالایی دارد. به نظر می‌رسد که اعتقادات مذهبی و گرایش به معنویت از طریق ارزشگذاری روی حفظ و بقای نهاد ازدواج و همچنین از طریق فراهم‌سازی حمایت‌های معنوی باعث تقویت و تحکیم تعهد اخلاقی زوجین در ازدواج می‌گردد (رابینسون[۵۳]، ۱۹۹۳؛ نقل از جانسون و همکاران، ۱۹۹۹).
۲-۱-۲-۳- تعهد ساختاری
تعهد ساختاری[۵۴] به عنوان سومین بعد تعهد زناشویی در بسیاری از مدل‌های نظری با عنوان جنبه اجبارآور تعهد زناشویی با اسامی گوناگون مطرح شده است که عبارتند از: تعهد اجباری (استنلی، ۱۹۸۶)، نیروهای مانع شونده (لوینگر، ۱۹۷۶)، فشار بیرونی (گرین، ۱۹۷۳)، احساس به دام افتادگی (آدامز و جونز، ۱۹۹۹، ۱۹۹۷) و تعهد ساختاری (جانسون، ۱۹۹۹، ۱۹۹۶، ۱۹۹۱). تعهد ساختاری در ازدواج به موانع و محدودیت‌های موجود در ترک رابطه زناشویی و احساس اجبار به تداوم آن رابطه اشاره دارد (هارمون، ۲۰۰۵).
در هسته مرکزی این بعد این عقیده وجود دارد که فاکتورهای بیرونی ازدواج اعم از فاکتورهای خیالی یا واقعی ممکن است از فسخ رابطه زناشویی و اختتام ازدواج جلوگیری کنند حتی اگر انگیزه فرد برای اقدام به طلاق و جدایی قوی باشد (شیلدز، ۲۰۰۱). برعکس تعهد شخصی، تعهد ساختاری به عنوان جنبه اجبارآور تعهد زناشویی زمانی آشکار می‌شود که رضایتمندی وجود ندارد یا کاهش یافته است در این رابطه، فرد علارغم فقدان رضایت زناشویی همچنان تمایل دارد تا به همسر و ازدواجش متعهد بماند به دلیل اجتناب از پیامدهای طلاق و از بین رفتن سرمایه‌های که در ازدواج صرف شده است. علاوه بر این موارد، زوجین ممکن است در یک ازدواج نارضایت بخش بعد از طلاق نتوانند یک همسر مناسب پیدا نمایند و حتی از نظر اقتصادی نیازمند دیگران باشند (شیلدز، ۲۰۰۱، نقل از عباسی، ۱۳۸۸).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۱-۳- تاثیرات نظری ساختار اجتماعی تعهد زناشویی
معیارهای تعهد در روانشناسی اجتماعی[۵۵] به ما در زمینه‌ی فهم عوامل موثر بر متعهد شدن افراد کمک می‌کند اما به ندرت بین تعهد بین فردی و تعهد زناشویی تمایز قائل می‌شود و این فرایند و مفاهیم مربوط به ازدواج و خانواده را به طور مستقیم ارزیابی می‌کند. تغییرات در نقش‌های خانوادگی زنان و مردان، افزایش و توسعه‌ی فرصت‌های آموزشی و تغییرات شگرف در بازار کار جوانان امروز را دچار چالش کرده و فرصت‌های زیادی را پیش روی آنان قرار داده است. ابعاد زندگی مسائلی همچون فعالیت افراد، زمان، بافت و شرایط و فرایند ازدواج را برجسته می‌سازد. این ابعاد توجه آدمی را به نقش رویدادهای گذشته در زندگی، الزامات وضعی و ارتباط با دیگران در شکل‌گیری روابط فردی مرتبط با تعهد زناشویی یا مجزا از آن معطوف می‌کند (گایل والدر[۵۶]، ۱۹۹۸).
در الگوهای ارتباطی، تعهد زناشویی تابعی از جذابیت و مقایسه با عوامل جایگزین و موانع پیش روی طلاق است (کناستر و بوث[۵۷]، ۲۰۰۰؛ لوینگر[۵۸]، ۱۹۷۶). جذابیت شامل ارزیابی فردی پاداش‌ها و هزینه‌های مرتبط با یک ارتباط خاص می‌شود و بنابراین خاص ارتباط نیست. عوامل جایگزین شامل تمایل در جهت تجارب و قرارهای دیگر همچون همخانگی و زندگی مجردی می‌شود و خاص ارتباط نیست. مرجع و منبع مقایسه امکان دارد یک شخص خاص، ارتباط یا قرار سازمانی باشد. تجربه محدودیت‌ها و موانع پیش روی قطع ارتباط باعث ایجاد تعهد می‌شود (کناستر و بوث، ۲۰۰۰؛ نقل از لوینگر، ۱۹۷۶). نیازهای مادی (نبود حامی اقتصادی)، عوامل نمادین (اعتقاد هنجاری یا اخلاقی نسبت به دوام ازدواج) یا نیازهای عاطفی (پیوند عاطفی با فرزندان) از جمله موانع قطع ارتباط است. مفهوم موانع بطور خاص با تعهد ساختاری ارتباط دارد (جانسون، ۱۹۹۳).
نظریه‌های پیرامون هویت[۵۹] مشخص می‌سازد که تعهد منعکس کننده‌ی یک تمایل است (برک وریتزس[۶۰]، ۱۹۹۱؛ استرایکر و سرپ[۶۱]، ۱۹۹۴). شامیر[۶۲] (۱۹۸۸) بین تعهدات بیرونی و درونی تمایز قائل می‌شود. تعهد بیرونی در بردارنده‌ی نیروهای اجتماعی، هنجاری، روانی و مادی است که شخص را به ادامه‌ی یک فعالیت وامی‌دارد. تعهد درونی یک گرایش یا حالت انگیزشی است. مورد دوم یعنی تعهد درونی تنها تا حدی استوار و موجود می‌ماند که فعالیت، نقش یا ارتباط برای فرد مهم باشد و این اهمیت جزئی از شخصیت و هویت او باشد و بطور مثبت موارد مذکور ارزشمند باقی بماند. این امر باعث متمایز شدن تعهدات پایدار و بادوام به خاطر اهمیت و ارزش داشتن آنها (تعهدات اخلاقی و فردی) از تعهداتی می‌شود که به خاطر محدودیت به وجود می‌آیند و پایدار می‌مانند (تعهد ساختاری).
عنصر عقلانی- ارزشی تعهد زناشویی (وبر[۶۳]، ۱۹۷۸) به عنوان وضعیتی اجتماعی و منبع هویت یافتن نسبت به عوامل جایگزین مطلوبیت نسبی یافته است. واکنش پاسخگران از انکار ازدواج به عنوان مرحله‌ای مهم در زندگی یا نمادی از تعهد نسبت به مفهوم تعهد زناشویی به عنوان هدفی شاخص در زندگی و مجزا از عوامل جایگزین و برتر از آنها متغیر است.
مذهب برای معنا بخشیدن به زندگی فرد جهان‌بینی منسجمی را ارائه می‌دهد (بلا وهمکاران، ۱۹۸۵؛ رضایی، ۱۳۸۹). مکاتب مذهبی آدمی را به انجام فعالیتهای سنتی تشویق می‌کند، بنابراین افراد بسیار مذهبی باید در زمینه‌ی تعهد زناشویی اطمینان و یقین زیادی داشته باشند. موقعی که شما از منظر مذهب به وقایع می‌نگرید به معیارهای سنتی جامعه‌ی امروز و معیارهای سنتی حامی تعهد در مقابل یک فرد و ازدواج برمی گردید.
۲-۱-۴- نظریه‌ها و مدل‌های مرتبط با تعهد زناشویی
دو دسته نظریه و مدل در رابطه با تعهد زناشویی وجود دارد (عام و خاص). در این پژوهش فقط به نظریه‌های خاص اشاره می‌شود.
۲-۱-۴-۱- نظریه‌ها و مدل‌های خاص در ارتباط باتعهد زناشویی
۲-۱-۴-۱-۱- مدل سرمایه‌گذاری رسبالت[۶۴]
مدل سرمایه‌گذاری برای اولین بار توسط رسبالت در سال ۱۹۸۰مطرح شد. این مدل بر فرایند تعهد زناشویی به اندازه شرایط زوال رابطه تمرکز دارد. طرفداران این الگو اعتقاد دارند که تعهد عامل پیش‌بینی کننده مهمی در عهد شکنی است. تعهد میزان وسوسه شدن برای عهدشکنی را کاهش می‌دهد و منابعی برای قادر ساختن افراد برای تغییر تمرکزشان از پیامدهای لذت‌خواهی بلند مدت را فراهم می‌کند. بنابراین افراد دارای تعهد بالا، احتمالا بیشتر از عهدشکنی زناشویی اجتناب می‌کنند، در حالی که افراد باسطوح تعهد پایین‌تر ممکن است بیشتر درگیر رروابط خارج از حیطه زناشویی شوند. مطابق با مدل سرمایه‌گذاری رسبالت، تعهد در زندگی زناشویی از رضایتمندی زناشویی، کیفیت جایگزین‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها متاثر می‌شود (هارمون، ۲۰۰۵).
الف: رضایتمندی زناشویی
رضایتمندی نوعی ارزشیابی ذهنی از پاداش‌ها و تنبیه‌های نسبی است که فرد در یک رابطه تجربه می‌کند. آنها تصریح می‌کنند که تعهد بوسیله میزان رضایتمندی ایجاد شده در رابطه تقویت می‌شود. برای اینکه افراد سطح رضایتمندی خود را تعیین کنند هزینه‌ها و پاداش‌های روابطشان را برآورد می‌نمایند. مزایا و پاداش‌های بالقوه با انتظارات فرد در مورد رابطه مقایسه می‌شود. این استاندارهای شخصی به عنوان معیار سنجش شناخته می‌شود. این سطح رضایتمندی عملکردی از سنجش سطح و نتایج رابطه کنونی است: زمانی که نتیجه به دست آمده بیشتر از سطح معیار باشد، فرد از رابطه اش خشنود است، اما زمانی که نتایج به دست آمده پایین‌تر از استانداردهای درونی باشند، عدم رضایتمندی اتفاق می‌افتد (هارمون، ۲۰۰۵).
ب: کیفیت جایگزین‌ها
دومین عامل موثر بر تعهد، خصوصیات جایگزین‌ها است که به ارزیابی ذهنی فرد از پاداش‌ها و هزینه‌هایی اشاره دارد که فرد جدا از رابطه کنونی بدست می‌آورد، مانند گذراندن وقت با دوستان و خانواده یا گذراندن وقت در خلوت و تنهایی. اساسا، خصوصیت جایگزین‌ها با احساس شادمانی بالقوه خارج از رابطه زناشویی رابطه دارد. متعاقبا، داشتن جایگزین‌های جذاب نیروی بالقوه برای کاهش تعهد زناشویی است (لی و آگنینز[۶۵]، ۲۰۰۳).
ج: سرمایه‌گذاری‌ها
شکل سوم تعهد، دربردارنده سرمایه‌گذاری ارتباطی است. سرمایه‌گذاری‌ها منابع بدست آمده ملموس یا واقعی هستند که احتمال زوال رابطه را به شدت کاهش می‌دهد. نمونه‌‌هایی از سرمایه‌گذاری‌های ارتباطی شامل وقت گذاشته شده، دلبستگی عاطفی، دوستان دو طرفه و مالکیت‌های مادی است. بر طبق مدل سرمایه‌گذاری همه این سرمایه‌های با ارزش در نیرومند کردن تعهد سهیم هستند (لی و آگنینز، ۲۰۰۳).
۲-۱-۴-۱-۲- نظریه سه وجهی عشق [۶۶] استرنبرگ
استرنبرگ[۶۷] (۱۹۸۷) در نظریه‌ی مثلثی عشق خود، عشق را به سه بخش قسمت می‌کند الف-اشتیاق[۶۸] ب-صمیمیت[۶۹] و ج-تعهد. [۷۰]
صمیمیت شامل خودابرازی (بی‌پرده گویی از خود) و احساسات مرتبط و هیجانات مربوط به همدیگر است، اما شور و شهوت شامل علاقه عاشقانه به یکدیگر است. انرژی منتهی به عشق رمانتیک، جاذبه بدنی و احساسات جنسی می‌تواند بعنوان شور و شهوت توصیف شود. میل جنسی ممکن است برای بعضی از زوجین سریعا بوجود آید، اما می‌تواند در یک رابطه طولانی مدت کاهش یابد. صمیمیت در طول رابطه گسترش می‌یابد و اغلب شامل وفاداری به رابطه است. بعد تصمیم- تعهد اشاره به تصمیم برای بودن با یک شریک و پرهیز از رابطه با هر فرد دیگر و حفظ رابطه قوی در مقابل سایر روابط است (یانگ و لانگ، ۱۹۸۸؛ رضایی، ۱۳۸۹).
صمیمیت به رفتارهایی اطلاق می‌شود، که نزدیکی عاطفی را افزایش می‌دهد. نزدیک بودن عاطفی را افزایش می‌دهد. نزدیک بودن عاطفی شامل حمایت و درک متقابل، ارتباط برقرار کردن و سهیم کردن خود، فعالیت‌ها و دارایی‌هایمان با دیگری است.
اشتیاق به انگیزه‌هایی اشاره دارد که به عشق رهنمون می‌شوند (مانند جذابیت و تمایلات جنسی). و به نیازهایی شامل عزت نفس، نزدیک بودن و خودشکوفایی هم اشاره دارد. اشتیاق هیجانهایی از قبیل (آرزو، شرم، تحسین واشتیاق) را نیز در برمی‌گیرد.
مطابق با این تئوری، مولفه‌های مذکور در گونه‌های مختلف عشق با هم ترکیب می‌شوند و به هم می‌آمیزند. ویژگی عشق رمانتیک، صمیمیت همراه با شور و شهوت است. ویژگی عشق ابلهانه یا ملاحت آمیز، تعهد است که تنها شور و شهوت به آن دامن می‌زند و عشق کامل یا تمام عیار آمیزه‌ای از همه این مولفه‌های سه گانه است.
استرنبرگ بر اساس سه مولفه‌ی تشکیل دهنده‌ی عشق، هشت نوع عشق را تعریف کرده است که عبارتند از:
فقدان عشق
در این رابطه هیچ یک از عناصر عشق حضور ندارد.
عشق دوستانه[۷۱]
در این ارتباط اشتیاق و تعهد کمتر است اما صمیمیت در حد بالایی حضور دارد.
عشق شهوانی[۷۲]
اشتیاق در این عشق بیشتر حضور دارد، اما صمیمیت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارد.
عشق پوچ[۷۳]
در این نوع از عشق تعهد در سطح بالا، اما میل و صمیمیت در سطح پایینی قرار دارد یا اصلا وجود ندارد.
عشق خیال انگیز[۷۴]
عشق و صمیمیت در این نوع از عشق بالا است اما تعهد در حد ضعیف است.
عشق مشفقانه[۷۵]
در این عشق صمیمیت و تعهد شدید است اما اشتیاق ضعیف است.
عشق ابلهانه
در این عشق اشتیاق و تعهد بالاست اما صمیمیت ضعیف است.
عشق کامل
این عشق سه عنصر را به طور سخاوتمند در خود جای داده است.
۲-۱-۵- نقش کاربردی تعهد زناشویی
تعهد زناشویی نه فقط به عنوان وضعیتی ارزشمند بلکه به عنوان وضعیتی در نظر گرفته می‌شود که باید عملی شود اگرچه به ندرت به عنوان عملی ساده در نظر گرفته می‌شود. انجام‌پذیری به میزان قابلیت دستیابی به تعهد زناشویی اشاره دارد. تعهد حاصل دو فرایند ذهنی اساسی است: موانع دستیابی به تعهد زناشویی و احتمالات غلبه بر این موانع. این مفاهیم با ایده‌های مربوط به تعهد بازدارنده و تعهد ساختاری ارتباط دارد و توجه شخص را به نقش موانع معطوف می‌کند اما یک تفاوت مهم هم دارد. همانگونه که لوینگر[۷۶] (۱۹۷۶) توضیح می‌دهد"نیروهای باز دارنده‌ی حاصل از موانع موجود بین افراد آنها را از هم جدا می‌کند و موانع پیرامون ارتباط افراد را به هم نزدیک می‌سازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...