پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – ۲-۲-۱-۱۰- تنظیم هیجان و تمایز آن با سبک های مقابله – 8 |
۲-۲-۱-۱۰- تنظیم هیجان و تمایز آن با سبک های مقابله
انسان موجودی نیست که هیجان ها را فقط تجربه نماید بلکه علاوه بر تجربه نمودن
هیجان ها آن ها را مورد بازبینی قرار داده، نظم جویی کرده و در برخی موارد با آن ها مبارزه میکند، همان گونه که قبلاً ذکر شد، افراد برای تنظیم هیجان از راهبرد های مختلفی استفاده میکنند، یکی از متداول ترین این راهبرد ها، تنظیم هیجان با بهره گرفتن از راهبرد های شناختی است . تنظیم هیجان از طریق شناختها در زندگی روزمره افراد به چشم میخورد. شناختها با فرایند های شناختی به افراد کمک میکنند که هیجان ها و احساس های خود را تنظیم نموده و توسط شدت هیجان ها مغلوب نشوند . فرایند های شناختی را می توان به فرایند های نا هشیار (مانند فرافکنی و انکار) و هشیار، نظیرسرزنش خویش، تلقی فاجعه آمیز و نشخوار فکری تقسیم نمود ( حسنی، ۱۳۸۹). راهبرد های شناختی تنظیم هیجان، بر فرایند های هشیار و خود آگاه تمرکز دارند، بر خلاف مکانیسم های دفاعی که به صورت نا هشیار عمل میکنند (گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۹).
تنظیم هیجان شناختی همراه همیشگی آدمی است که به مدیریت یا تنظیم عواطف و
هیجان ها کمک میکند؛ به انسان توان سازگاری بیشتر به خصوص بعد از تجارب هیجانی منفی را میدهد (امین آبادی و همکاران، ۱۳۹۰).
تنظیم شناختی هیجان در بیشتر مطالعات همسان با مطالعه شناختی فرض می شود و در کل به راه های شناختی مدیریت عواطف با بهره گرفتن از اطلاعات برانگیخته هیجانی گفته می شود (گارنفسکی و همکاران، ۲۰۰۱).
سبک های مقابله، مشتمل بر کوشش هایی از نوع عملی و درون روانی برای مهار مقتضیات درونی و محیطی و تعارض های میان آن ها است. لذا مفهوم تنظیم شناختی هیجان، به دقت مرتبط با مفهوم مقابله است (الک[۱۱۷]، گارنفسکی وکرایچ، ۲۰۰۷؛ به نقل از عبدی، باباپور و فتحی، ۱۳۸۹).
سبک های مقابله در سه بعد ۱- شناختی (با تفکر)۲- مداخلات رفتاری و ۳- ترکیبی از دو بعد شناختی و رفتاری، هیجان را تنظیم میکنند (عبدی و همکاران، ۱۳۸۹).
بنابرین با وجود تشابه میان این دو مفهوم، تنظیم هیجان شناختی، برخلاف سبک های مقابله ای که متشکل از بعد رفتاری و شناختی تنظیم هیجان میباشد، به صورت آشکار بین افکار فرد و اعمال واقعی وی تمایز قائل می شود، و منحصراًً افکار فرد را پس از مواجهه با یک تجربه منفی یا وقایع آسیب زا ارزیابی میکند (اندامی خشک، ۱۳۹۲).
۲-۲-۱-۱۱-۱- پیامد تنظیم مؤفق هیجانات
هیجان ها میتوانند، هم سازمان دهنده ی توجه و هم مانعی برای سازماندهی توجه باشند، هم میتوانند حل مسئله را تسهیل و هم مختل کنند و همچنین هم باعث ایجاد روابط و هم تخریب آن شوند. در خصوص مزایای تنظیم هیجان بیان شده که تنظیم هیجان یکی از مؤلفه های اساسی انعطاف پذیری و شایستگی فرد میباشد و همچنین به عنوان یکی از تعدیل کننده های اجتماعی قوی عمل میکند، پیشبینی کننده ی سلامت میباشد، در موفقیت، انطباقی اساسی است، توسط بعضی ها به عنوان بهترین پیشبینی کننده ی سازگاری معرفی شده است و برای موفقیت و شادکامی شدیداًً مهم دانسته شده است (مک لم، ۱۳۹۰).
تنظیم هیجان یک فرایند محوری برای همه ی جنبههای عملکردی انسان است و نقش حیاتی در شیوه ای که افراد با تجارب استرس زا مقابله میکنند و شادی را تجربه میکنند، ایفا میکند. تنظیم هیجان دلالت های بالینی مهمی دارد، روش هایی که افراد هیجانهایشان را مدیریت میکنند، عملکرد روانشناختی (مانند مشکلات بیرونی[۱۱۸] و مشکلات درونی[۱۱۹] ) آن ها را متأثر میسازد. همچنین تنظیم هیجان دارای تلویحات رشدی و اجتماعی مهمی مانند رشد همدلی و روابط با همسالان میباشد ( فوسکا[۱۲۰]، ۲۰۰۸).
سایر تحقیقات نشان دادهاند، اینکه آیا مردم اصول تنظیم هیجان را می دانند یانه، با سلامت، روابط اجتماعی نزدیک، درجات بالای تحصیلی و عملکرد شغلی بالا مرتبط است. طبق این
پژوهش ها افزایش مهارت های تنظیم شناختی هیجان دو اثر دارد:
- پاسخ های خودکار به محرک های هیجانی مرتبط، به طریقی بهبود مییابند که مانع رشد هیجان منفی میشوند.
۲- مهارت های تنظیم هیجان فرد را قادر به مواجهه با هیجانات منفی میکند که به روش سازگارانهتری پیش برود و به احتمال کمتری دچار مشکلات سلامت روان شود (برکینگ[۱۲۱] و همکاران، ۲۰۰۸). تنظیم هیجان سازگارانه با اعتماد به نفس مثبت و تعاملات اجتماعی، افزایش در فراوانی تجارب هیجانی مثبت، مقابله مؤثر در مواجهه با موقعیت های پر استرس و حتی گسترش فعالیت های ممکن در پاسخ به موقعیت های اجتماعی، مرتبط است (دکر[۱۲۲] و همکاران، ۲۰۰۸).
۲-۲-۱-۱۱-۲- پیامد تنظیم نا مؤفق هیجانات
دانشمندان بالینی به طور فزاینده ای اهمیت هیجان را در فهم آسیب شناسی روانی فهمیده اند (محمدی، ۱۳۸۹). مهارت های تنظیم هیجان به چندین دلیل حائز اهمیت میباشند؛ اول اینکه، هیجان ها و احساس های منفی که ضرورتاً در شناخت و تشخیص معیار های سنجش یک اختلال ذکر نمی شوند، اغلب به الگو های رفتاری مربوط به یک اختلال اشاره میکنند (به طور مثال خشم، نشانه ای از پر خوری عصبی است و غم نشانه ای از سوء مصرف مواد است ). دوم، هیجانات منفی که ضرورتاً در ملاک های تشخیص ذکر نشده اند اغلب با مقابله ی مؤثر و اجرای راهبرد های یاد گرفته شده در درمان مداخله میکنند (مثلاً، اضطراب مانع حل مسئله فعال افراد افسرده می شود و خلق افسرده و احساس نا امیدی مانع از وارد شدن در موقعیت های ترسناک در افراد مضطرب می شود ). سرانجام، تعدادی از بیماران ازبیش از یک اختلال رنج میبرند که میتواند تا حدی با نقایص تنظیم هیجان تبیین شود؛ به عنوان مثال ناتوانی برای پذیرش احساس خود احتمالاً به پاسخ های متنوعی مثل اجتناب یا نشخوار منجر می شود که عموماً منجر به اختلالات چند گانه مثل اضطراب و افسردگی می شود (برکینگ و همکاران، ۲۰۰۸).
شکست در تنظیم هیجان، بی نظمی[۱۲۳] نامیده می شود که به طور موقت میتواند موجب نشانه های اضطراب و به احتمال زیاد حتی ناراحتی شدید، رفتار های کنترل نشده و انزوا شود. هیجان نا منظم، با بسیاری از اختلالات روانشناختی که در افراد می بینیم ارتباط دارد (اندامی خشک، ۱۳۹۲). در واقع، بر طبق نظر گراس (۱۹۹۸)، هیجان نامنظم شامل بسیاری از اختلالاتی می شود که در راهنمای آماری و تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا (DSM)[124] شرح داده شده است و شامل بیش از نیمی از اختلالات محور یک[۱۲۵] و تمام اختلالات محور دو[۱۲۶] است که مشخصه ی بارز آسیب شناسی روانی تلقی می شود.
از آنجا که تنظیم هیجان، بخش مهمی از زندگی هر فرد را به خود اختصاص میدهد، تعجب آور نیست که آشفتگی در هیجان و تنظیم آن میتواند منجر به اندوهگینی و حتی آسیب روانی شود (آمستادتر[۱۲۷]، ۲۰۰۸).
بی نظمی هیجانی در زمینههای زیر نقش دارد :
-
- اختلالات فیزیولوژیکی
-
- اختلالات زیست شناختی
-
- اختلالاتی که معلول استرس هستند
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 09:33:00 ب.ظ ]
|