کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب

 



نوپدیدارگروی مکتبی است که به شناخت حقیقت انسان به عنوان یکی از پدیده‌های موجود در عالم علاقه نشان می‌دهد. این مکتب نگرشی است تجربی فلسفی به ماهیت جهان پیرامون؛ این نگرش در اصل در حیطه دیدگاه‌های مادی طبقه‌بندی می‌شود. این رویکرد، پدیده‌های موجود در طبیعت را زاییده تعاملات موجود در طبیعت می‌داند.[۱۴۴] از این روست که این دیدگاه کاملاً خود را پایبند به مطالعه تجربی در باب فرایندهای مادی در طبیعت می‌داند. این دیدگاه تلاش دارد علل غایی را بشناسد تا از این طریق بتواند تبیین نهایی از پدیده‌ها در جهان طبیعت ارائه دهد؛[۱۴۵]
تفاوت‌های موجود میان انسان ودیگر موجودات زنده، نوپدیدارگرایان را به وجود بعدی فراتر از ماده و اجزاء مادی انسان راهنمایی می‌کند. این بعد در سنت‌های مطالعاتی گوناگون نام‌های متفاوت پیدا کرده است. نگاه سنتی، آن را نفس می‌نامد اما نگرش مادی آن را از بُعد جسمانی می‌نگرد و از این رو نام ذهن بر آن می‌نهد.
سؤالی که کلایتون در صدد پاسخگویی به آن می‌باشد این است که به لحاظ وجودی ماهیت ذهن چیست و چه رشته مطالعاتی ما را به ماهیت ذهن آگاه می‌کند؟[۱۴۶] سؤال دیگر برای کلایتون این است که چه رابطه‌ای میان سلسله اعصاب موجود در مغز و آنچه ما ‌آن را ذهن می‌نامیم هست؟ از این سؤال در دیگر سنت‌ها به مشکل رابطه نفس و بدن تعبیر می‌شود. یه نظر کلایتون سرسپردگی افراطی به مطالعه و فهم جهان طبیعی مستلزم اتخاذ رویکردی زیست شناختی نسبت به ذات بشر نیست؛ حتی کمتر مستلزم این است که افعال اشخاص از طریق مجموعه‌ای از علوم تبیین‌گر که در نهایت به فیزیک منجر می‌شود توضیح داده و تبیین شود از این طریق او می‌خواهد وجود سطوحی فراتر از ماده که برخاسته از خود ماده می‌باشند اما قابل تقلیل به ماده نیستند را به اثبات برساند.[۱۴۷]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

به دلیل مشکلاتی که تقلیل‌گرایی مادی در تعریف ماهیت اشیاء به بار می‌آورد و به دلیل شواهدی که بر وجود بعد دیگری در بشر سراغ داریم، کلایتون وجود یکپارچه مرکب از جسم و روح را برای ذات انسان می‌پذیرد. به نظر او به واسطه وجود این ابعاد نمی‌توان حقیقت انسان را به امر مادی تقلیل داد؛ کلایتون مدعی است: اظهار اینکه ذات بشری متشکل از واحد یکپارچه جسمانی روانی است، بیان این است که انسان وجودی است که به طور پیچیده‌ای در این جهان طراحی شده و هر واحد آن برخوردار از مجموعه‌هایی از ویژگی‌های طبیعی است و هر کدام از این ویژگی‌ها برای درک شدن به علمی متناسب با پیچیدگی آن نیازمند است. می‌توان وجود این لایه‌های چندگانه در انسان را تکثرگرایی هستی شناختی و نیاز به سطوح چندگانه از تبیین را تکثرگرایی تبیینی نامید؛[۱۴۸]
بدون نگاه نوپدیداری حداکثری درکی از علَیَت روحی و روانی نخواهیم داشت مگر اینکه اصلا تأثیر ذهن (‌نفس) را بر جهان پیرامون انکار کنیم و صرفاً به ذهن به عنوان یک پدیده نگاه کنیم نه چیزی دارای تأثیر علَی و حقیقتی فعَال در طبیعت. طبیعتاً برای دوری جستن از چنین استنتاجی باید نوپدیداری حداکثری را بپذیریم؛[۱۴۹] به نظر کلایتون که به سیر تکامل طبیعی پایبند است،‌ نمی‌توان به درستی تبیینی طبیعی از نوپدید شدن حقیقت آگاهی به عنوان ویژگی ذهن، از شبکه‌های عصبی ارائه داد. به منظور رهایی از چنین مشکلی نوپدیدارگرایان فرارویدادگی را به عنوان تبیینی از چگونگی ارتباط میان ذهن و بدن ارائه می‌دهند. به نظر آنان این تبیین می‌تواند رهیافتی برای برون رفت از معضل حل نشدنی رابطه ذهن با شبکه‌های عصبی به شمار رود. بر اساس تعریفی که کلایتون از فرارویدادگی ارائه می‌دهد، یک سطح یا ویژگی از نظر وجودی بر سطحی پایین‌تر مبتنی است به گونه‌ای که خصوصیات سطح زیرین یا فرورویداده تعیین کننده ویژگی‌های سطح زبرین یا فرارویداده است؛ به دلیل ویژگی فوق، تغییرات در سطح فرارویداده مبین تغییرات در سطح فرورویداده است. بر اساس بحث فرارویدادگی می‌توان این نتیجه را گرفت که اگر بتوانیم سطح فرورویداده را پس از انفصال یا ازمحلال مجدداً بازسازی کنیم، می‌توانیم سطح فرارویداده را مجدداً شاهد باشیم؛
فصل دوم
دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی
و
علامه طباطبایی در باب نفس
۲-۱٫ مقدمه
صدرالمتألهین محمد قوامی شیرازی معروف به ملاصدرا (۱۰۵۰-۹۸۰٫ق)[۱۵۰] و علامه محمد حسین طباطبایی (۱۴۰۲-۱۳۲۱٫ق)[۱۵۱] یکی از فیلسوفان اسلامی معاصر و مدرس مکتب ملاصدرا، در جایگاه کسی که به دنبال شناخت حقیقت هستی و عالم موجود می‌باشد، خود را موظف به مطالعه در باب نفس می‌دانند. برای آشنا شدن با دیدگاه آنان و به منظور بررسی آراء فیلیپ کلایتون در باب نفس و آراء ایشان به مطالعه نگرش این دو اندیشمند در باب نفس در حد گنجایش این نوشتار می‌پردازیم.
از آنجا که سید محمد حسین طباطبایی به عنوان یکی از معروف‌ترین مدرسین مکتب ملاصدرا، در زمان معاصر شناخته می‌شود و عموماً مطالب و نظرات خود را به عنوان حاشیه یا تعلیقه بر نظرات ملاصدرا بیان داشته است، از این رو نظرات طباطبایی ضمن نظرات ملاصدرا خواهد آمد و فصل جدیدی به منظور ارائه دیدگاه ایشان در مورد نفس اختصاص داده نشده است. در مواردی که نظری از طباطبایی نقل نمی‌شود به این دلیل است که در این زمینه اظهار نظر نداشته است و به دلیلی که گفته شد، عدم اظهار نظر وی در موضوعی به معنای موافقت با دیدگاه ملاصدرا محسوب می‌شود.
در باب روش علمی این دو فیلسوف باید عنوان شود که ملاصدرا در ابتدای بحث در باب نفس و تعریف آن تصریح می‌کند که بحث از نفس در زمره علوم طبیعی به شمار می‌رود.[۱۵۲] در عین حال هر جا او و طباطبایی در مورد نفس سخنی از زاویه علوم طبیعی به میان می‌آورند در حقیقت با نگاهی عقلانی و فلسفی به آن می‌نگرند. مطالعات طبیعی برای آن دو، همچون پلی است برای اثبات مدعای عقلانیشان.
۲-۲٫ ترسیم کلیات دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی و طرح مسئله
مقصود اصلی از بررسی نفس از نگاه صدرالدین شیرازی و علامه طباطبایی در این نوشتار این است که بدانیم چه اعتقادی نسبت به حقیقت نفس، نحوه پیدایش آن و ارتباط میان نفس و بدن دارند. بدین منظور مباحث فصل دوم به چهار بخش تقسیم می‌شود: بیان چیستی نفس، چگونگی پیدایش نفس، نحوه وجودش و در نهایت چگونگی تعامل و ارتباط آن با بدن. ملاصدرا در هر چهار بخش دارای نظر است. گذشته از اثبات وجود نفس ملاصدرا با سه سوال رو به روست. اول سوال از چگونگی پیدایش نفس، که برای پاسخ گویی به آن به جسمانی بودن نفس در مرحله پیدایش اعتقاد پیدا می‌کند؛ دوم در مورد نحوه وجود نفس است که بر اساس دیدگاه خود از وحدت نفس دفاع می‌کند تا جایی که کثرت قوای نفس نیز در پرتو وحدت آن تعریف می‌شود؛ سوم پرسش از چگونگی رابطه نفس و بدن است که در مرحله تبیین رابطه نفس با بدن، دیدگاه او با مسئله پیدایش نفس پیوند می‌خورد. اصالت وجود، تشکیک مراتب وجود، جوهر، حرکت و نیز حرکت جوهری مفاهیمی است که نقش مهمی در فهم اندیشه ملاصدرا دارند از این رو قبل از پرداختن به پاسخ سؤالات بالا آن را به طور مختصر تعریف می‌کنیم.
۲-۳٫ بررسی مفاهیم
اندیشه ملاصدرا مبتنی است بر مفاهیم و اصولی بنیادین که شناخت آن در ارائه آنچه مقصود این نوشتار است مهم به نظر می‌رسد از این رو باید قبل از ورود به بحث نفس و بررسی دیدگاه ملاصدرا، به طور اجمال توضیح داده شود؛ این مفاهیم و اصول عبارت اند: وجود و اصالت وجود، مفهوم جوهر، مفهوم حرکت و حرکت جوهری.
۲-۳-۱٫ وجود و اصالت آن
اصل واقعیت خارجی، بدیهی و غیر قابل انکار است زیرا تمام انسان‌ها رفتار خود را براساس قبول واقعیَات خارجی انجام می‌دهند. به نظر اینان حتی کسانی هم که در اصل واقعیت خارجی دچار تردید شده‌اند، زندگی خود را براساس قبول آن استوار ساخته‌اند. به نظر این دو اندیشمند این خود دلیل بر بدیهی بودن واقعیت خارجی نزد انسان هاست. اما عموم فیلسوفان براساس اصل علیت، به وجود واقعیت خارجی پی برده‌اند. به این بیان که ادراکات آدمی (مثلاً احساس سوزش بر اثر گرمی آتش) معلول علتی است و علت آن یا در خود انسان است یا خارج از آن. اما ما انسانها علت آن نیستیم، زیرا هرگز تمایلی به چنین احساسی نداشته‌ایم؛ بنابرین علت آن، چیزی خارج از وجود انسان است و آن واقعیت خارجی است.
این واقعیات خارجی، هنگامی در ظرف ذهن قرار می‌گیرند معمولاً به صورت قضیه هلیه بسیطه در می‌آیند که حداقل از دو مفهوم مستقل تشکیل شده است که یکی از آنها موضوع و دیگری محمول قرار می‌گیرد. معمولاً مفهومی که موضوع قرار می‌گیرد و قالب مفهومی متعلق به آن واقعیت خارجی می‌باشد، به آن ماهیت می‌گویند و مفهومی که محمول قرار می‌گیرد مفهوم موجود و هستی است که از معقولات ثانیه فلسفی است. از این رو، دو مفهوم مختلف از یک واقعیت خارجی به دست می‌آید که یکی را ماهیت و دیگری را وجود و هستی می‌نامند. مثلاً از واقعیت خارجی درخت و انسان دو مفهوم درخت و هستی و انسان و هستی در ذهن حاصل می‌شود که قالب مفهومی واقعیت خارجی نظیر درخت و انسان را ماهیت و مفهوم دیگر را هستی و وجود می‌‌گویند.
در این مسئله اختلاف است که اصالت با کدامیک از وجود و ماهیت است یعنی مصداق واقعیت عینی، مابازاء کدامیک از این مفاهیم است وجود یا ماهیت؟ اصالت وجود، بدین معناست که واقعیت عینی، مصداق بالذات مفهوم وجود است و مفهوم ماهیت تنها از حدود واقعیت حکایت می‌کند و بالعرض و بالتبع بر آن حمل می‌شود و معنای اصالت ماهیت این است که واقعیت عینی مصداق بالذات مفهوم ماهیت است و مفهوم وجود بالعرض و بالتبع به آن نسبت داده می‌شود.
عقیده رایج بر آن است که اولین کسی که تفکر و نظام فلسفی خویش را بر مبنای اصالت وجود پی‌ریزی کرد و مبتکر آن است، ملاصدراست، زیرا که اصالت وجود یا ماهیت، قبل از ملاصدرا به صورت مسئله مستقلی مطرح نبوده است، هر چند که در میان فلاسفه پیشین گرایش‌هایی به یکی از دو طرف مسئله به چشم می‌خورد ولی نمی‌توان هیچکدام از دو قول را به صورت قطعی به مکتب فلسفی خاصی نسبت داد.
ملاصدرا دلیل خود را در باب اصالت وجود چنین بیان می‌کند: چون حقیقت هر شیء همان خصوصیت وجودش است که برای آن ثابت است پس وجود در حقیقت‌داشتن سزاوارتر از آن شیء بلکه از هر شیء است همان‌طور که سفید در سفیدی اولی از اشیاء غیر سفید است که سفیدی بر آنها عارض می‌شود، بنابرین وجود بذاته موجود است و اشیاء دیگر غیر از وجود بالذات موجود نیستند، بلکه به سبب وجوداتی که عارض آنها می‌شود موجودند.[۱۵۳]
علامه طباطبایی نیز در این مورد می‌گوید: قول حق، عقیده مشائین است که به اصالت وجود عقیده دارند و برهان آن عبارت است از این که ماهیت در حد ذاتش چیزی جز خودش نیست و نسبت آن به وجود و عدم، علی السویه است. حال اگر ماهیت که از مرحله استواء خارج شده و به سطح وجود رسیده به طوری که آثار بر آن مترتب می‌شود به خاطر وجود نباشد، انقلاب در ذات پدید خواهد آمد و انقلاب یعنی اینکه یک ذاتی بدون هیچ علتی به چیز دیگری متحول شود ضرورتاً محال است؛ پس این وجود است که ماهیت را از حد استواء خارج کرده است، بنابرین این وجود است که اصیل است.[۱۵۴]
دلیل ملاصدرا بر اصالت وجود در بیان سبزواری یکی از شارحان اندیشه او چنین آمده است: ما وقتی به ماهیت نگاه می‌کنیم می‌بینیم موجود بودن و یا معدوم بودن هر دو برای ماهیت حالات لااقتضاء دارد. یعنی ماهیت در ذات خودش نه ایجاب می‌کند موجودیت را و نه ایجاب می‌کند معدومیت را. مثلاً انسان نه ذاتش اقتضای وجود دارد و نه اقتضای عدم (زیرا ذات انسان چیزی جز حیوان ناطق نیست یعنی جوهری که جسم است و نمو می‌کند و حساس و متحرک بالاراده و ناطق است. در ذات انسان وجود و عدم نهفته نیست، زیرا اگر در ذات انسان وجود نهفته بود دیگر نمی‌توانستیم بگوییم انسان معدوم است و همچنین عدم نیز نهفته نیست چون اگر عدم نهفته بود دیگر نمی‌توانستیم بگوییم انسان موجود است چون اجتماع تناقض حاصل می‌شود پس ذات انسان حالت لااقتضاء دارد نه اقتضای وجود و نه اقتضای عدم. حال که انسان موجود شده و از آن حالت بی تفاوتی ذاتی خارج گردیده، چه چیزی باعث شده است که ماهیت انسان از حالت استوا خارج شود؟ آن چیزی غیر از وجود نیست و این معنای اصالت وجود است.[۱۵۵]
۲-۳-۲٫ تشکیک مراتب وجود
به نظر صدرا وجود هرچند وحدت دارد ولی امری تشکیکی است یعنی دارای مراتب است. تشکیک وجود به تقدم و تأخر و شدَت وضعف است. مراتب وجود یک حقیقت است. وجود داری دوگونه کثرت است، کثرت طولی و کثرت عرضی. کثرت طولی مراتب نازله، به لحاظ شدَت و ضعف و نیز علَیت و معلولیت معلول مراتب عالیه است. ولی کثرت عرضی، آن است که هیچکدام علت و معلول دیگری نیستد بلکه همه در یک مرتبه قرار دارند. برای تبیین این مطلب از مثال نور استفاده شده است. نور هم دارای دو کثرت است طولی و عرضی. نوری که از خورشید طالع می‌شود، بسیار شدید است ولی هر چه فاصله می‌گیرد ضعیف‌تر می‌شود، مراتب شدید علت و منشاء مراتب ضعیف و مراتب ضعیف معلولند. میان مراتب مزبور کثرت طولی برقرار است. ولی میان رابطه نور تابیده به نقاط مختلف زمین که هیچکدام معلول دیگری نیستند کثرت عرضی بر قرار است.
البته باید توجه داشته باشیم بر اساس نظام فکری ملاصدرا در مثال نور، شدت و ضعف مربوط به وجود نور است نه ماهیت نور، چون ماهیت شدت و ضعف ندارد بلکه آنچه تشکیک بردار است وجود است.
رابطه میان وجود جهان‌های مختلف، عقول، نفوس و جهان طبیعت، وحدت است که در ذات خود دارای تشکیک است، یعنی وحدتی که همراه کثرت طولی است. هریک از آنها در رتبه متقدم بر دیگری قرار دارد. ولی رابطه میان موجوداتی که در یک مرتبه قرار گرفته‌اند، مانند رابطه میان انسانهای مختلف با یکدیگر، هر چند وحدت است، ولی همراه با کثرت عرضی. انسانهای مختلف هیچ کدام علت دیگری نیستند.[۱۵۶]
پس بنا بر نظریه صدرا، وجود وحدت فردی ندارد تا تمام موجودات قطعه ای از آن باشند، بلکه کثرتی با عرض عریض دارد که یک مرتبه‌اش بی حد و نهایت است که واجب است و مرتبه دیگرش موجودات محدودند که ممکنات را تشکیل می‌دهند. و رابطه میان مراتب به شدت وضعف، تقدم و تأخر وعلیت و معلولیت است.
۲-۳-۳٫ حرکت
ساده‌ترین تعریف برای حرکت «تغییر تدریجی» است که تغییری ممتد در طول قطعه‌ای از زمان است و از آن به خروج تدریجی قوه به فعل نیز تعبیر می‌کنند. وقتی چیزی در حال تغییر وعوض شدن تدریجی است دارای صفتی است که از آن به حرکت تعبیر می‌کنیم. هر حرکت بدین گونه صورت می‌پذیرد که شیئ از حالی که هم اکنون در آن است در آید و تدریجاً به حالتی که به آن می‌تواند برسد دست یابد. پس در هر حرکت، شیئ متحرک به تدریج و به صورت متصل چیزی را ترک می‌گوید و چیزی را می‌یابد؛ از حالتی می‌گذرد و به حالتی دیگر می‌رسد؛ از او چیزی زایل می‌شود و در او چیزی حادث می‌شود؛ این زوال و حدوث مستمر است که ماهیت و طبیعت حرکت را تشکیل می‌دهد. در هر حرکت ابتدا قوه‌ای وجود دارد و آنگاه این قوه تدریجاً و مستمراً به فعلیَت می‌رسد؛ از حالت امکان به در می‌آید و به واقعیت می‌رسد؛ یعنی هر متحرک آنچه را که ندارد اما می‌تواند داشته باشد تدریجاً بدل به دارایی می‌کند.
هیچ حرکتی از اجزاء منفصلی که در کنار هم قرار گرفته‌اند درست نمی‌شود، بلکه حرکت، چیزی جز امتداد واحد و یکپارچه نیست. به سخن دیگر وقتی یک قطعه حرکت را در پیش روی داریم، چه دست بر مبدأ آن بگذاریم و چه بر مقصد آن، در هر دو حال دست بر یک موجود نهاده‌ایم و کشدار بودن حرکت، وحدت شخصی آن را از آن نمی‌گیرد. بر همین اساس می‌توان گفت نمودار حرکت اولاً خطی است یکنواخت، یعنی خطی است که درطول آن شکستی نیست و ثانیاً هیچ جزئی از آن بر محور زمان عمود نیست بلکه موازی با آن است.
۲-۳-۴٫ حرکت جوهری
حرکت جوهری به معنای تغییر و تحول در ذات و جوهر اشیاء است. به واسطه این ویژگی ذات اشیاء و نه عوارض آنها تحول خیز، روان و سیال می‌باشد؛ بر این اساس، جسم علاوه بر سه امتداد و سه بُعد فضایی آن، که برای همه قابل درک است، بُعد و امتداد دیگری هم دارد که منطبق بر امتداد زمان است. این بُعد مانند سه بُعد اول به کمک حواس قابل درک نیست و فقط با عقل می‌توان به وجود آن پی برد. پذیرفتن چنین بعدی برای جسم به این معناست که کل جسم، همین شیئ سه بُعدی نیست که در یک آن می‌بینیم، بلکه کل آن در کل مدتی از زمان موجود است، که همراه با تقسیم زمان، این جسم نیز تقسیم می‌شود و به ازاء هر جزء فرضی زمان برای این جسم نیز جزئی فرضی وجود دارد که فقط منطبق بر همان جزء فرضی از زمان است. پس هرگز کل جسم در یک آن از زمان وجود ندارد، بلکه در یک آن از زمان فقط مقطعی فرضی از جسم وجود دارد. مدعای حرکت جوهری این است که شیئ متحرک دمادم هویتی نوین می‌یابد و از مرز پیشین هستی خود، فراتر می‌رود. این هویت‌های نوین به دلیل اتصال و پیوستگی وجودی، یک هویت شخصی واحد را تشکیل می‌دهند، و به همین دلیل است که می‌توان از بقاء موضوع، در عین تحول جوهری‌ آن سخن گفت.
۲-۴٫ حقیقت نفس از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
ملاصدرا معتقد است نفس در مسیر استکمال خود مادامی که به صورت عقل مفارق[۱۵۷] در نیامده در مرحله وجود جسمانی است و دارای صورتی مادی است و در این مرحله به تناسب شدَت و ضعف وجودیش دارای کمال و نقصان است.[۱۵۸] از این مطلب می‌توان این نتیجه را گرفت که نفس دارای مراحلی است و یکی از مراحل ابتدایی آن مرحله جسمانی نفس است و در نهایت از جسمانی بودن فاصله گرفته و وارد مراحلی می‌شود که یکی از آنها مرحله عقل مجرد است. مرحله عقل مجرد مرحله‌ای کامل‌تر نسبت به مراحل پیشین محسوب می‌شود.
هر چند ملاصدرا در بخش‌هایی از کتاب حکمه متعالیه با آنچه فیلسوفان پیشین در باب نفس گفته‌اند هم آوایی نشان می‌دهد[۱۵۹] و درصدد تبیین جوهر مطلق بودن نفس است و درجایی دیگر نفس را جوهری در کنار جسم عنوان می‌کند که علت صوری آن است[۱۶۰]، اما در واقع وی نفس و بدن را دو جوهر مجزا نمی‌بیند، بلکه بدن را مرتبه‌ای از نفس می‌داند. ملاصدرا برای اثبات ادعای خود مبنی بر رد دوگانه بودن جوهر نفس و بدن، به ویژگی جوهر مفارق اشاره می‌کند. به نظر او اگر نفس در آغاز پیدایشش جوهری ملحق به بدن باشد آن گونه که ملاصدرا به جمهور فلاسفه نسبت می‌دهد، لازمه‌اش این است که بگوییم حالتی برایش پیش آمده و آن را از عالم قدس جدا کرده و به بدن ملحق کرده است. این امر محال است زیرا برای جوهر مفارق حالی که ذاتی آن نباشد پیش نمی‌آید و از طرفی اگر بگوییم که تعلق نفس به بدن ذاتی است جدا شدن نفس از بدن در پی مرگ آن را نقض می‌کند زیرا ذاتی شیئ زایل شدنی نیست.[۱۶۱] طباطبایی با این نگرش ملاصدرا مخالفتی ندارد. تنها نکته‌ای که طباطبایی ابراز می‌دارد این است که جمهور فلاسفه منعی در اتحاد مجرد و مادی به عنوان یک نوع مستقل نمی‌بینند و لذا تبعاتی که ملاصدرا بر اتحاد مجرد و مادی قائل است را قبول ندارند.[۱۶۲]
ملاصدرا حقیقت نفس را ترکیبی اتحادی میان نفس و بدن می‌داند. در مقابل ترکیب اتحادی، ترکیب انضمامی قرار دارد. او در باب رابطه میان ماده و صورت به این نتیجه می‌رسد که نفس عین بدن است و ترکیب میان نفس و بدن ترکیبی اتحادی است. به بیان ملاصدرا نفس به صفات معیَن بدن متصف می‌گردد و هر چیزی که به صفات معین یک شیئ متصف گردد، عین آن شیئ است؛ پس نفس عین بدن است. شکل استدلال او این چنین است:
مقدمه۱: هرکس بالوجدان می‌داند که آنچه با لفظ «من» به آن اشاره می‌کند، متحرک، جالس، خورنده، بوکننده و چشنده است؛ پس می‌گوییم: من می‌نشینم، می‌خورم و…..؛ بدون اینکه مجاز یا استعاره‌ای در کار باشد، با این که این صفات، صفاتی بدنی هستند که «من» یا نفس به آنها متصف شده است.
مقدمه۲: در جای خود ثابت شده است که صفت واحد معین، نمی‌تواند متکی بر دو موصوف باشد، زیرا وجود عرض فی نفسه همان وجود تعلقی آن به موضوعش می‌باشد و ممکن نیست که وجود یک عرض وابسته به دو موضوع مختلف باشد مگر آن که آن دو چیز به یک وجود موجود باشند یعنی به نحوی اتحاد وجودی داشته باشند؛
نتیجه: با اثبات این دو مقدمه نتیجه گرفته می‌شود که صورت عین ماده است. از این استدلال ملاصدرا چنین برداشت می‌کند که نفس عین بدن است.[۱۶۳]در این حال ملاصدرا به این نکته نیز توجه نموده است که این رابطه ماده و صورت به رابطه میان مجرد و مادی نمی‌انجامد.[۱۶۴]
۲-۵٫ چگونگی پیدایش نفس از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
پیدایش یا حدوث نفس به نظر ملاصدرا جسمانی است. ملاصدرا برای اثبات دیدگاه خود ابتدا به رد دیدگاه مخالف یعنی کسانی که قائل به روحانی بودن حدوث نفس می‌باشند می‌پردازد و در نهایت مطلوب خود را نتیجه می‌گیرد. جسمانیت الحدوث بودن نفس نزد ملاصدرا مسئله ای است که نیازمند تبیین است زیرا ممکن است به ذهن بیاید که او نگرشی مادی به حقیقت نفس انسانی دارد و در این صورت می‌تواند مکتب او با مکاتب مادی اشتباه شود اما در واقع این چنین نیست زیرا نگاه ملاصدرا به نفس نگاهی مادی نیست هر چند او ماده را امری دارای حقیقت خارجی می‌داند از این رو ملاصدرا رئالیست است نه ایده آلیست. در عین حال ملاصدرا نفس انسانی را حقیقتی مجرد نیز می‌داند. جمع نمودن میان مادی بودن نفس و مجرد بودن آن نیازمند تبیین می‌باشد.
مسئله حدوث جسمانی نفس آنگاه بهتر تبیین می‌شود که دیدگاه روحانی بودن حدوث نفس نیز مطرح شود و با دلایلی که ملاصدرا می‌آورد رد شود. زیرا رد دیدگاه مخالف خود بخشی از اثبات نظریه نزد فلاسفه اسلامی تلقی می‌شود از این رو ابتدا به طرح مسئله جسمانیت الحدوث بودن نفس می‌پردازیم سپس دیدگاه مخالف را طرح کرده و دلایل ملاصدرا بر رد آنها را نیز می‌آوریم.
۲-۵-۱٫ پیدایش جسمانی نفس
ملاصدرا قائل به مراتب گوناگون وجودی برای نفس است. اصل این مطلب که آیا عالم هستی دارای مراتب گوناگون می‌باشد یا خیر مطلبی است که در جای خود مورد بررسی و مداقه قرار گرفته و با عنوان مراتب تشکیکی وجود مورد پذیرش ملاصدرا و علامه طباطبایی می‌باشد. ملاصدرا معتقد است نفس حقیقتی است دارای مراتب اما این سؤال که نفس چگونه می‌تواند مراتب وجود را طی کند مسئله حرکت جوهری را مطرح می‌کند. به نظر ملاصدرا ذات نفس اقتضای استکمال دارد و چون استعداد هنگفتی در ذات نفس نهفته است موجب می‌شود که خود به خود مسیر استعدادهایش را بروز دهد. در حین بروز استعدادهای نهفته نفس مسیر عبور نفس از مراحل مختلف وجودی قابل مشاهده می‌باشد.[۱۶۵] به نظر ملاصدرا حدوث نفس جسمانی است[۱۶۶] معنای این کلام نزد ملاصدرا این است که نفس در مرحله ابتدایی وجود خود جسم است. این جسم همان نفس نباتی است که مرحله اولیه تحقق نفس است اما این مرحله هنوز استعداده های بسیاری را برای تحقق با خود دارد از این رو همین نفس نباتی به نفس حیوانی تبدیل می‌شود. تا این مرحله از حرکت نفس در مسیر بروز کمالات ذاتی‌اش هنوز در دائره مادیات است و ذاتاً حقیقتی مادی است اما از این مرحله به بعد نفس به مرز مجرد بودن نزدیک می‌شود. در این مرحله نفس انسانی در انسان حادث می‌شود به این معنا که همان نفس حیوانی به نفس انسانی تبدیل می‌شود.
۲-۵-۲٫ رد پیدایش روحانی نفس
ماده و صورت در خارج همچون جنس و فصل با یکدیگر متحدند. این اصل مورد پذیرش جمهور فلاسفه است. نفس، صورت جسم طبیعی انسان است، به همین خاطر باید در حدوث و بقا مانند اتحاد ماده و صورت با بدن متحد باشد. از طرفی روشن است که اتحاد موجود مجرد با موجود مادی امکان پذیر نیست؛ در همین حال اتحاد نفس با بدن در نخستین مراحل تکوین انسان امری مسلم و تردید ناپذیر تلقی شده است.[۱۶۷] به عبارت دیگر: نفس تمام بدن است و از نفس و ماده بدنیه، یک نوع کامل جسمانی یعنی انسان حاصل می‌شود، در حالی که اگر نفس از ابتدای حدوث، مستقل و مفارق و مجرد باشد و نفس بودن امری لاحق به آن باشد ممکن نیست از ترکیب یک امر مجرد و امر مادی، یک نوع کامل مادی حاصل شود. تالی فاسد است؛ یعنی می‌بینیم که از ترکیب آن دو، یک نوع طبیعی مادی حاصل شده است؛ پس مقدم نیز باطل است.؛ یعنی نفس در ابتدای حدوث، یک جوهر مفارق بالفعل نیست و اتحاد آن با بدن، ذاتی اوست که به جهت وجود خاص خود چنین است. این استدلال مؤید این مطلب است که نفس همچون جوهری سیال در ذات خود متحرک است و دارای مراتبی می‌باشد؛ برخی از این مراتب جسمانی و برخی نیز مجرد می‌باشند. به نظر ملاصدرا اگر نفس در ابتدای پیدایشش جوهری جسمانی و صورتی منتبع در ماده باشد، مشکل ناسازگاری مجرد با مادی را در ابتدای پیدایش ندارد زیرا نفس در این مرتبه در حقیقت با بدن مادی متحد است نه جوهری مفارق که به جوهری جسمانی یعنی بدن مادی ملحق شده باشد [۱۶۸]
۲-۵-۳٫ نفس پیش از پیدایش مادی
به واسطه دیدگاه خاص ملاصدرا در باب نحوه پیدایش نفس سؤالاتی مطرح می‌شود. یکی از این سؤالات در مورد نحوه وجود نفس پیش از تحقق مادی آن است. ملاصدرا برای این سؤال پاسخ مناسبی دارد. او چون برای نفس مقام‌ها و مرتبه‌های فراوان قائل است، درباره هر مقام، حکم خاصی ارائه می‌دهد. از نظر او نفس قبل از پیدایش جسمانی وتعلق به بدن نوعی وجود خاص دارد؛ ملاصدرا در این رابطه چنین می‌گوید: اما راسخان در علم و آنانی که نظر و برهان را با کشف وشهود همراه ساخته‌اند، نفس را دارای شئون و اطوار فراوان و در عین بساطت، برخوردار از وجودهای گوناگون و مراتب وجودی مختلف دانسته‌اند که برخی قبل از طبیعت و برخی نیز همراه آن و پاره‌ای نیز بعد از آن است. ‌آنها بر آنند که نفوس انسانی قبل از تعلق به بدن، از وجودی عقلانی که به وجود علل و مبادی عالی وابسته است، برخوردارند، زیرا سبب کامل، لزوماً مسبب را همراه دارد. پس چون سبب نفس دارای ذات کامل و تام است،‌ نفس نیز به نوعی همراه آن موجود است.[۱۶۹]
از این عبارت پیداست که سؤال پیش روی ملاصدرا چگونگی نفس پیش از پیدایش مادی آن است. ملاصدرا نفس را پیش از تحقق مادی آن، از سنخ حقایق عالم عقول و در سایه آن عالم می‌داند. بر این اساس تحقق این وجودهای عقلانی رقیق در عالم ماده عبارت است از وجود حقایق عالم عقول در عالم ماده، بدون این که برای آن حقایق تجافی از مقام خود پیش آید.[۱۷۰]دلیل عدم بروز تجافی در این مقام هم همان دارای مراتب بودن نفس است؛ به همین خاطر کسانی که نفس را دارای مراتب ندانسته‌اند، هبوط نفس بر پایه نظر آنها به تجافی می‌ انجامد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-09-27] [ 09:03:00 ب.ظ ]




عیشِ خوشم : زندگی شادم، اضافه توصیفی/ توبه : پشیمانی از بازگشت جناس تکرار/ فراوان : بسیار، قید / زنهار : آگاه باش، نهیب زدن، بانگ زدن جناس تکرار / بِبَرِ مِی : در کنار مِی
بیت ششم :
تو (ای معشوق) اگر می خواهی گوشه نشینی کنی برای توبه و بازگشت از گناه، بکن، ولی من می خواهم گوشه نشین خانه ی شراب فروش و مرشد باشم. معتکف : گوشه نشین، کسی که برای عبادت در مسجد یا گوشه ی دیگر اقامت می کند. قید حالت، جناس تکرار/توبه : بازگشت از گناه/ باش و باشی : جناس تکرار / خانه : قید مکان /خَمّار : دردسر و کسالتی که پس از برطرف شدن کِیف شراب در انسان پیدا می شود، حالت بعد از مستی، می فروشی، شراب فروش، باده فروش، در اصطلاح متصوفه، پیر کامل، مرشد و اصل/

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بیت هفتم :
تو و مؤذن بروید که برای من از این مستی، تا روز قیامت تصمیم گرفته ام که هشیار نباشم و مست باشم. قامت و قیامت : جناس زاید/ رو : برو / زین : مخفف از این / مرا : برای من / سر آن نیست : تصمیم ندارم / هشیار شوم : از مستی و عشق خارج شدن، کنایه از ایمان آوردن
وزن غزل :
این غزل بر وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فَعِلُن و در بحر رمل مثمن مخبون اصلم سروده شده است.
قافیه :
در این غزل قافیه ها عبارتند از : (یار، عیّار، بیزار، زنّار، انکار، زنهار، خمار، هوشیار)
ویژگی سبکی غزل :
شاعر در مقام عاشق در این غزل در هر بیت اشاره به هر حال و هوایی از خویش داشته، در مصرع دوم همان بیت به پردازش موشکافانه و یا توجیه مصرع اول همان بیت پرداخته است، این باعث ایجاد موضوعیت معنایی، سلیس بودن هدف شاعر برای مخاطب، تنوع و بیداری دریچه های بدیعی از حال و مقام عاشق برای معشوق مخاطب شده است که خالی از گوناگونی آرایه های ادبی و صناعات معنوی و دستوری نیست، با توجه به اینکه سبک عراقی تحفه های ادبی خویش را در بافت و بدنه ی غزل بر جای گذاشته است.

۴-۲-۳۷٫

آخر به مراد دل رسیدیم خود را وترا به هم بدیدیم
از زلف تو تابها گشادیم وز لعل تو شربها چشیدیم
بی آنکه فراق هم نفس بود با تو نفسی بیارمیدیم
بر دست تو توبها شکستیم بر تن ز تو جامها دریدیم
ناز تو به طبع دل ببردیم راز تو به گوش جان شنیدیم
با ما به زبان رسم و عادت زرقی که فروختی خریدیم
سر بر خط عهد تو نهادیم خط گردن زمانه در کشیدیم
درون مایه اصلی غزل :
در این غزل شگفت انگیز، بالاخره خورشید امید عاشق، طلوع کرده و روزگار روی خوش و بخت نیک را نشان عاشق داد، زیرا این غزل از وصل معشوق خبر داده و دنیای عاشق پُر شده است از هم آغوشی و مصاحبت و هم نَفَسی و ناز کشیدن و درد و دل و جامه دریدن از شوق، سخن گفته است حال و هوای آرامش و شاد و خرسندی عاشق کاملاً حس می شود و فاکتورهای آرزوهای عاشق که به حقیقت پیوسته، با واژگان خاص، عیان گردیده است.
بافت معنایی و آرایه های ادبی :
بیت اول :
بالاخره و در نهایت به آرزو و خواسته ی قلبی دل رسیدیم و خودم را با تو (عاشق با معشوق) را با همدیگر و در کنار یکدیگر دیدیم. آخر : قید زمان، در نهایت، بلاخره/ به مراد دل رسیدیم : یعنی آرزوی دل برآورده شد. خود (و) تو : یعنی من و تو، آرایه جمع/ مرادِ دل : اضافه اقترانی/
بیت دوم :
از گیسوی تو حلقه ها باز کردم و از لبان تو شربتهای شیرین مزه کردم. مفهوم بیت چنین است : به موهایت دست کشیدم و گره های مشکلاتی که معشوق در راه برای عاشق گذاشته بودی، را باز کردم و تو را ای معشوق بوسیدم و مزه لب شیرین تو را درک کردم و به کام دل رسیدم. زلف تو : اضافه تخصیصی / زلف و تابها : مراعات نظیر / گشادیم : باز کردیم / وَز : مخفف وَ از / لعل : لب قرمز یار / لعل و شربها : مراعات نظیر / چشیدیم : مزه کردیم.
بیت سوم :
بدون آنکه جدایی و دوری به ما نزدیک باشد، یک زمانی را با تو (ای معشوق) خوابیدیم و استراحت کردیم. فراق : دوری، جدایی/ هم نفس : نزدیک، هم نشین / نفسی : یک زمانی، مدّتی/ نفس و نفسی : جناس زاید مذیّل / بیارمیدیم : استراحت کردیم / بی آنکه : بدون آنکه /
بیت چهارم :
توسط تو (ای معشوق) و به خاطر تو، توبه هایم را شکستم و عهدم را گسستم، و به شوق خاطر دیدن تو (ای معشوق)، لباسهایم را در تنم پاره کردم. بر دست تو : کنایه از توسط تو، بخاطر تو / توبها : توبه ها / شکستیم : گسستیم / جامها : جامه ها، لباسها / دریدیم : پاره کردیم / تو : جنس تکرار، منظور معشوق است / دست و تن : مراعات نظیر /
بیت پنجم :
ناز و کرشمۀ تو را (ای معشوق) به طبیعت دل (خواست دل) خریدار شدیم، راز و درد دل تو را با همۀ وجود شنیدیم. نازِ تو : اضافه تخصیصی / طبعِ دل : اضافه ی اقترانی / بِبُردیم : کشیدیم، خریدار شدیم/ راز تو: اضافه ی تخصیصی / راز و ناز :جناس زاید مزید / گوش جان : استعاره از شنیدن با تمام حواس وجودی / دل، گوش، جان : مراعات نظیر/
بیت ششم :
با (من معشوق) با همان زبان رسومات و عادات دورنگی که کردی، پذیرفتیم و حرفت را خریدار شدیم. رسم و عادت: مراعات نظیر، آرایه جمع / زبانِ رسم و عادت: اضافه توصیفی / زرق: با نیزه زدن، چشم گردان و خیره شدن در فارسی به معنای داخل کردن داروی مایع بوسیله ی سرنگ در بدن، در این بیت به معنای تزویر و دورنگی و ریاکاری است. فروختی و خریدیم : تضاد، مراعات نظیر /
بیت هفتم :
وجودمان را در راه پیمان و وفاداری به تو گذاشتیم، و از دنیا و زمانه بُریدیم و آن را کنار گذاشتیم. سر نهادن : کنایه از قصد کاری کردن، خود را برای کاری گذاشتن /خطِ عهدِ تو : راه پیمان و وفاداری به تو، اضافه ی اقترانی / نهادیم : قرار دادیم / خط گِردِ زمانه در کشیدیم : کنایه از دنیا را کنار گذاشتیم و به آن کاملاً بی توجه شدیم. /
وزن غزل :
این غزل بر وزن مفعولُ مفاعلن فعولن و در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف سروده شده است.
قافیه :
قافیه ها در این غزل عبارتند از : (رسیدیم، بدیدیم، چشیدیم، رمیدیم، دریدیم، شنیدیم، خریدیم، کشیدیم)
ویژگی های سبکی :
در این غزل نوعی جمع گرایی بین دومصرع دیده می شود به بیانی دیگر جمع عاشق با معشوق در فاکتورهای مختلف ادبی باعث شده در این غزل در هر مصرع یک کامیابی برای عاشق کلید بخورد و مخاطب در نگاهی ساده، در هر مصرع منتظر کامیابی عاشق از نگاه و دریچه ی دیگر است، به همین ترتیب قافیه ها ساده و روان و اوزان هم آهنگ و ملایمی شعر پیچیدۀ سبک عراقی و قرن انوری را ساده و سهل می انگارد ولیکن در نگاه ادبی سایۀ آرایه های متنوع ادبی خودنمایی می کنند.

۴-۲-۳۸٫

بی تو جانا زندگانی می کنم وز تو این معنی نهانی می کنم
شرم باداز کارخویشم تاچرا بی توچندین زندگانی می کنم
تو نِه ومن درجهان زندگان راستی باید گرانی می کنم
صبر گویم می کنم لیکن چه صبر حیلتی چونین که دانی می کنم
از غمم شادی وتا بشنیده ام از غم خود شادمانی می کنم
در همه راه تمنا کردمی بر سر ره دیده بانی می کنم
درون مایه ی اصلی غزل:
دراین غزل کوتاه، انوری درمقام عاشق زار و پریشان، سخن می راند حال وهوای غزل گرفته وغم انگیزاست زیراکه معشوق ازعاشق دور است وعاشق ازمعشوق جدا افتاده است، وبه همین علت عاشق از زنده بودن و زندگی کردن خویش خجالت زده وشرمسار است. عاشق از صبر کردن عاجز شده ودیگر برایش سخت و با مکروحیله دلش را به صبر کردن وامی دارد!در بیت آخر شاعر به عنوان عاشق می داند که معشوق از غم او خرسند است واین خبر عاشق راکه چیزی از معشوق شنیده است، شاد می کند! ودر نهایت می گوید که چشم انتظار در راه معشوق ایستاده ام تا اینکه معشوق را ببینم.
بافت معنایی وآرایه های ادبی:
بیت اول:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]




۳-۶-۴- استخراج قانون از شبکه عصبی ۷۵
۳-۶-۵-تبدیل موجک ۷۸
۳-۶-۵-۱-موجک مادر ۷۹
۳-۷- معیار­های ارزیابی عملکرد ۸۳
۳-۸-خلاصه فصل ۸۴
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ­ها
۴-۱- مقدمه ۸۶
۴-۲- آزمون فرضیه اول ۸۶
۴-۳- آزمون فرضیه دوم ۸۸
۴-۴- آزمون فرضیه سوم ۹۰
۴-۵- آزمون فرضیه چهارم ۹۴
۴-۶- آزمون فرضیه پنجم ۹۶
۴-۷- خلاصه فصل ۹۹
فصل پنجم: نتایج و پیشنهادات
۵-۱- مقدمه ۱۰۱
۵-۲-مقایسه عملکرد مدل­های پیش بینی ۱۰۱
۵-۳- نتایج آزمون فرضیات ۱۰۳
۵-۴- نتیجه گیری ۱۰۴
۵-۵- محدودیت­های تحقیق ۱۰۶
۵-۶- پیشنهادات تحقیق ۱۰۷
۵-۶-۱- پیشنهادات برای سرمایه ­گذاران و متولیان بازار ۱۰۷

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۵-۶-۲- پیشنهادات برای تحقیقات آتی ۱۰۸
منابع و ماخذ ۱۰۹
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۴-۱: نتایج ارزیابی عملکرد مدل ARIMA 87
جدول ۴-۲: پارامترهای ساختار شبکه نهایی MLP 88
جدول ۴-۳: نتایج ارزیابی عملکرد شبکه MLP 89
جدول ۴-۴: پارامترهای الگوریتم ژنتیک ۹۲
جدول ۴-۵: قوانین استخراج شده از شبکه عصبی ۹۲
جدول ۴-۶: نتایج ارزیابی عملکرد الگوریتم استخراج قانون ۹۳
جدول ۴-۷: پارامترهای ساختار شبکه MLP 95
جدول ۴-۸: نتایج ارزیابی عملکرد مدل ترکیبی شبکه عصبی- ARIMA 95
جدول ۴-۹: پارامترهای ساختار شبکه MLP 97
جدول ۴-۱۰: پارامترهای الگوریتم ژنتیک مورد استفاده ۹۷
جدول ۴-۱۱: مجموعه قوانین استخراج شده از مدل ترکیبی تبدیل موجک –شبکه عصبی ۹۷
جدول ۴-۱۲: نتایج ارزیابی عملکرد الگوریتم استخراج قانون از مدلWNN 98
جدول ۵-۱: نتایج مقایسه روش های پیش بینی مورد استفاده ۱۰۲
جدول ۵-۲: نتایج فرضیه های مطرح شده ۱۰۳
فهرست تصاویر
عنوان صفحه
شکل ۱-۱: نمایش تبدیل فوریه ۱۵
شکل ۱-۲: مفهوم فیلتر شدن یک سیگنال ۱۷
شکل ۱-۳: مفهوم نمونه برداری با نرخ پایین ۱۸
شکل ۲-۱: مفهوم ترکیب شدن ۳۴
شکل ۳-۱: ساختار شبکه MLP 69
شکل ۳-۲: تبادل ژنتیکی ۷۳
شکل ۳-۳: ساختار الگوریتم ژنتیک ۷۴
شکل ۳-۴: مفهوم استخراج قانون از شبکه عصبی ۷۵
شکل ۳-۵: الگوریتم ژنتیک فازی ۷۷
شکل ۳-۶: موجک خانواده دبوچی ۷۸
شکل ۳-۷: تجریه یک سیگنال بوسیله تبدیل موجک ۷۹
شکل ۳-۸: ساختار مدل ترکیبی ۸۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]




در انقلاب اسلامی وضع به صورت دیگری بود. اسلام ضمن پذیرش ملت به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر، تلاش نمود که ملت‌سازی واقعی را تمرین نماید. شهید مطهری معتقد است: «اسلام ملیت‌های گوناگون را نه تنها نفی نمی‌کند بلکه آنان را به عنوان پدیده‌ای بشری، طبیعی مورد پذیرش قرار می‌دهد، ولی می‌کوشد با دعوت به ایمان و تقوی انسان را از اختلافات مادی و ظاهری عبور دهد.» امام خمینی نیز معتقدند «همه در ایران واحد هستند و ما هم خود و هم آنها را ملت واحد می‌دانیم.» (صحیفه امام، جلد۱۶، ص۱۴۵). بنابراین امام وحدت را به اسلام ارجاع می‌داد و «وحدت کلمه» را شعار گفتمانی خود برای ملت‌سازی قرار داد. رهبران انقلاب اسلامی ضمن پذیرش ملت، عنصر پیونددهنده ایرانیان را زبان فارسی نمی‌دانند بلکه آن را به اسلام ارجاع می‌دهند. از نظر امام تشکیل ملت بر اساس اسلام میسر است چرا که: «اسلام بزرگ تمام تبعیض‌ها را محکوم نموده است. برای هیچ‌ گروهی ویژگی خاصی قرار نداده است و تقوی و تعهد به اسلام تنها کرامت انسان‌هاست و در پناه اسلام و جمهوری اسلامی حق اداره امور داخلی و محلی و رفع هرگونه تبعیض فرهنگی، اقتصادی و سیاسی متعلق به تمام قشرهای ملت است» (صحیفه امام، جلد ۱۱، ص۵۶). اما ناسیونالیسم منفی را امام اینگونه به چالش می‌کشند «اسلام آمده است که بگوید همه نژادها با هم‌اند. هیچ‌کدام برهیچ کدام تفوق ندارند. نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک به هیچ یک از اینها و نه هیچ نژاد بر دیگری و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، هیچ‌کدام تداوم بر دیگری فضیلت ندارد» (صحیفه امام، ج۱۳، ص۸۸). امام معتقد بود که اسلام آمده تا دیوار بین اقوام را بردارد و همه را ذیل توحید جمع نماید؛ «در سال‌های اخیری که ملت ایران به تأیید خدای تبارک و تعالی قیام کرد قشرهای میلیونی آنها چه این برادری در یک محیط کوچک مثل ایران، با یک جمعیت کم در مقابل جمعیت‌ها چه اعجازی کرد. این اعجاز همین وحدت کلمه است و اخوت بود. این اخوت و برادری که در ایران پیدا شد و این تحول عظیمی که پیدا شد و همه قشرها را با هم منسجم کرد، برادران اهل سنت را با اهل شیعه، تشیع را با اهل تسنن، وحدت در یک جمعیت محدود در یک کشور محدود به نام ایران با ابرقدرت‌ها چه کرد» (صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۰۱). علاوه بر عرصه نظر در صحنه عمل نیز ملت‌سازی توسط اسلام را می‌توان در عمل دید. همدلی ملی و یا به تعبیر امام(ره) «حس وطن‌دوستی» در جنگ تحمیلی تقویت شد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جنگ تحمیلی تابلویی تمام‌نما از تلفیق رفتارهای ملی ـ مذهبی است و برای اولین‌بار با همت ملت، ذره‌ای از سرزمین ملی به دشمنان واگذار نشد. جنگ تحمیلی از جهت جغرافیایی ـ قومی در سرزمین های عرب نشین و کردنشین واقع شد. اما برای دفاع داوطلبانه از میهن، همه اقوام ایرانی به میدان شتافتند. به صورتی که از منتهاالیه مرزهای شرقی کشور (زابل) بیش از هزار نفر در جنوب و غرب کشور شهید شده‌اند. لذا در جنگ تحمیلی هشت ساله برخلاف جنگ‌های ایران و روس، همه اقوام ایرانی داوطلبانه به کمک اقوام درگیر در جنگ شتافتند و هزینه‌های جنگ در بعد جانی و مالی بین آنان تقسیم شد و این مهم فقط در سایه اسلام و ملت‌سازی توسط اسلام اتفاق افتاده است. بیش از ۹۰ درصد شهدای جنگ علت جبهه رفتن خود را اسلام دانسته‌اند. بنابراین ملت‌سازی توسط اسلام باعث حفظ منافع حیاتی کشور شد در حالی که ناسیونالیست‌ها در هیچ‌ میدانی نتوانستند ملت را یکپارچه ببینند.
۵ـ۱ـ ایدئولوژی
یکی از مهم‌ترین کارکردها و شاید مهم‌ترین کارکرد ایدئولوژی حکومت بسیج ملت در راستای حضور در میدان‌های دفاع از منافع ملی و حیاتی است. دقت در تهدیدات منافع ملی کشور، از مشروطه تا انقلاب اسلامی، نشان می‌دهد که در هیچ‌یک از میدان‌های دفاع از منافع ملی از حضور مردم خبری نیست. ۱ـ اشغال نظامی ایران در جنگ اول جهانی و قحطی ناشی از آن ۲ـ قراردادهای استعماری نظیر قرارداد ۱۹۱۹ و ۱۹۰۷ ۳ـ کودتای اسفند ۱۲۹۹ ۴ـ اشغال مجدد ایران در جنگ دوم جهانی ۵ـ اخراج پهلوی اول از کشور ۶ـ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حاکمیت انگلیس و آمریکا بر همه شئونات کشور بعد از کودتای مذکور، نشان می‌دهد که دولت ناسیونالیست در این دوران قدرت بسیج‌گری ملت جهت حضور در میدان‌های دفاع از منافع ملی را نداشته است. تنها نقطه کانونی حضور مردم در دفاع از منافع ملی و مبارزه با بیگانگان ملی شدن صنعت نفت است که آن هم نمی‌توانسته است مبتنی بر ایدئولوژی ملی‌گرایی و ناسیونالیسم باشد، چرا که اگر این بود، همان جماعت باید در فردای کودتای ۱۳۳۲ به میدان می‌آمدند. آیت اله کاشانی در خصوص حضور مردم در ملی شدن صنعت نفت می‌گوید: «قبل از اینکه من با مصدق مخالفت کنم، ملت با او بود ولی پس از اینکه من با مصدق به مخالفت پرداختم ملت از دور او پراکنده شد» (علوی، ۱۳۷۶، ص۸). اما در انقلاب اسلامی همه تهدیدات با بسیج ملت حل شد و نوعی خودباوری ملی در عرصه اجتماعی تولید شد که اقتدار ملی را به نمایش گذاشت. ۱ـ مبارزه با تجزیه‌طلبی در سال‌های صدر انقلاب اسلامی عموماً توسط مردم انجام گرفت ۲ـ بعد از خروج بنی‌صدر از کشور و شهادت رجایی و باهنر مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری مهرماه ۱۳۶۰ از ۱۴ میلیون به ۱۶ میلیون نفر افزایش یافت که نشانگر عمیق شدن روح اسلام انقلابی در کشور بود ۳ـ در قیام مسلحانه مجاهدین خلق و بنی صدر مردم در صحنه دفاع از انقلاب بودند ۴ـ در جنگ هشت ساله ملت حضور تعیین کننده داشت که اگر غیر از این بود امکان ادامه جنگ نبود ۵ـ در تحریم‌های شکننده اول انقلاب اسلامی تاکنون ملت همه مشکلات را به جان خریده و اگر شاخص همراهی ملت با حاکمیت در این حوزه را به حضور و مشارکت در انتخابات مختلف ارجاع دهیم این مسئله بهتر قابل درک است ۶ـ حوادث تیرماه ۱۳۷۸ با حضور میلیونی مردم در بیست و سوم تیرماه مرتفع گردید ۷ـ حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸ با حضور قاطع ملت در ۹ دی‌ماه فیصله یافت ۸ـ در مسئله هسته‌ای، پایداری ملت و پشتیبانی آنان از حاکمیت موجب به ثمرنشستن آن شد.
بنابراین با مقایسه دو الگوی اسلام و ناسیونالیسم در به میدان آوردن ملت، مشخص می‌شود که انقلاب اسلامی مبتنی بر ایدئولوژی اسلام تاکنون در هر میدانی با چالش مواجه بوده است با فراخوان ملت مسئله را حل نموده است. اما ایدئولوژی ناسیونالیسم از ۱۲۸۵ تا ۱۳۵۷ از این کارآمدی برخوردار نبوده است. لذا مسائلی مانند جابه‌جایی قدرت در ایران توسط بیگانگان یا تجزیه‌طلبی (مانند بحرین) یا واگذاری بخشی از کشور همانند جنگ‌های ایران و روس و یا قراردادهای یکطرفه و استعماری در جمهوری اسلامی ایران اتفاق نیفتاده است.
۶ـ۱ـ اقتدار ملی
اگر چه کشور ایران هیچ موقع مستعمره نبوده است اما نحوه تعامل قدرت‌های بزرگ نشان می‌دهد که در ۲۰۰ سال گذشته ایران بخشی از سرزمین مورد طمع روسیه، انگلیس و سپس آمریکا بوده است. تحمیل قراردادهای استعماری، انتزاع و اشغال سرزمین، ورود در بلوک بندی‌ها و ائتلاف‌های مدنظر غرب (سنتو، بغداد) و دخالت آمریکا و انگلیس در همه شئونات کشور بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بخشی از شاخص‌های تحقیر ملی است. جنبه‌های اقتداری پهلوی نیز در خدمت ژاندارمری منطقه بود. بحرین به خاطر واگذاری نقش ژاندارمی در منطقه، مستقل اعلام شد و سرکوب شورشیان ظفار در عمان نیز بخشی از اراده غرب برای ایجاد امنیت در خلیج‌فارس و مسیر انرژی بود. با انقلاب اسلامی، ایران ابتدا از ژاندارمی غرب در منطقه خارج شد و همه عرصه‌های نظامی و تکنولوژیکی که توسط کارشناسان و مستشاران غرب اداره می‌شد به دست ایرانیان افتاد. پس از انقلاب اسلامی، ایران به یک قدرت ملی تبدیل شد که تلاش برای تجزیه یا فروپاشی آنان پس از هشت سال جنگ نتیجه نداد. بعد از جنگ تحمیلی در یک فرایند ۲۰ ساله ایران نه تنها اقتدار ملی را حفظ نمود بلکه اقتدار منطقه‌ای خود را نیز به دست آورد. این اقتدار منطقه‌ای در حالی تحقق یافت که جمهوری اسلامی ایران زیر سنگین‌ترین فشارهای سیاسی، رسانه‌ای، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی بوده است. اگر اکنون درباره افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و… میزی برای مذاکره برقرار و ایران یک ضلع مذاکره نباشد، مسئله مدنظر حل نخواهد شد. نمونه بارز آن همکاری ایران و آمریکا در افغانستان و در جریان فروپاشی نظام طالبان بود. علاوه بر آن، اقتدار ملی، اقتدار نظامی و حرکت در مسیر اقتدار علمی در ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. اقتدار نظامی ایران مبتنی بر ایمان و ایدئولوژی است و در فرهنگ نظامی ایران سلاح نقش دوم را دارد. اما اقتدار نظامی ارتش منظم شاه که بخش اعظمی از سرمایه کشور صرف آن می‌شد در شهریور ۱۳۲۰ به یکباره فروپاشید. عمق بخشی به جایگاه انقلاب اسلامی در میان ملت‌های اسلامی نیز بخشی از این اقتدار است که توأم با عزت و مودت است. الهام‌بخشی و الگودهی در مبارزه و پیدایش جنبش‌های اصیل اسلامی در فردای انقلاب اسلامی نیز بخشی از سرمایه بالقوه و اقتدار انقلاب اسلامی است. اقتدار سیاسی، نظامی و ملی ایران باعث گردیده است تا سیاست‌های خاورمیانه‌ای غرب و به ویژه آمریکا در این منطقه با چالش جدی مواجه شود و علی‌رغم قطع رابطه، بارها آمریکایی‌ها از ایران بخواهند که در خصوص افغانستان و عراق وارد مذاکره شوند.
کنترل بحران‌های اجتماعی که معمولاً در طراحی‌ها یا اقدامات سیاسی و رسانه‌ای غرب ریشه دارد بخشی دیگر از اقتدار نظام جمهوری اسلامی است که معمولاً با تکیه بر مردم حل و فصل می‌شود. بنابراین اکنون بین ایرانیان موافق و مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران در خصوص این مسئله که ایران از نظر سیاسی یک کشور مستقل است اشتراک دیدگاه وجود دارد و همه مخالفان و دشمنان جمهوری اسلامی نیز قدرت منطقه‌ای ایران را به عنوان یک واقعیت پذیرفته و در معادلات منطقه‌ای لحاظ می‌نمایند. اقتدار حال ایران در طول ۲۰۰ سال گذشته بی‌سابقه است لذا می‌توان علت اصلی آن را به اسلام به عنوان مبنای نظام سیاسی ارجاع داد.
۷ـ۱ـ غرور ملی
غرور ملی معمولاً بر اثر دستاورد، پیشینه افتخارآمیز تاریخی، قدرت تأثیرگذاری خارجی یا پیروزی بر دشمن و …تولید می‌شود. ایرانیان بعد از فروپاشی سلسله افشاریه در قرن هجدهم تا پیروزی انقلاب اسلامی شاخص و پدیده‌ای که منجر به تولید غرور ملی شده باشد را در کارنامه خود ثبت نکرده‌اند. واگذاری بخش‌های مهمی از کشور در دوره قاجاریه و پهلوی دوم، قراردادهای استعماری، کودتا، اشغال، قحطی و… مهمترین عوامل تحقیر ایرانیان بوده است. پهلوی اول برای احیا این غرور تلاش‌های فراوان کرده وی بر این باور بود که احیا غرور ملی ایرانیان در سایه تولید قدرت ملی است و راه چاره را تشکیل ارتش کلاسیک و یکپارچگی ایران می‌دانست. اگرچه این دو شاخص به جهت راهبردی درست است اما رضاشاه یکپارچگی ایران را با قدرت ارتش به انجام می‌رساند و غرور قومی و محلی بسیاری از اقوام و ایلات راشکست و سران آنان را نابود کرده به صورت طبیعی شکستن غرور اقوام، موجب رشد غرور ملی نشد که به سان خاکستری زیر آتش ماند و بعد از شهریور ۱۳۲۰ سرباز نمود. مصدق نیز تلاش نمود غرور ملی ایرانیان را احیا کند. وی راه‌چاره را بیگانه‌ستیزی و تسلط ملت بر منافع خود می‌دانست اما اشتباهات فاحش وی باعث گردید که از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۸ کمبود و فقر در کشور مستولی شود. علاوه بر فقر، نظام برآمده از کودتا نیز در همه ابعاد به غرب وابسته شد و عملاً ایران به عنوان بخشی از راهبرد دفاعی غرب در مقابل کمونیسم قرار گرفت. شاه تلاش نمود بعد از رشد قیمت نفت کمک‌هایی را به کشورهای دیگر جهت کسب پرستیژ بین‌المللی انجام دهد اما به دلیل ضعف مشروعیت در داخل، نتیجه‌ای از آن نگرفت. تحقیر ملی ایرانیان در سال ۱۳۴۲ با تصویب کاپیتولاسیون به اوج خود رسید که زمینه‌ساز ظهور انقلاب اسلامی شد. در جمهوری اسلامی تفسیری از اسلام ارائه شد که قطب‌بندی حسینی ـ یزیدی را به تصویر می‌کشید و ذلت‌ناپذیری امام حسین همچون تابلویی گویا در همه بحران‌های ملی مدنظر قرار گرفت. جنگ هشت‌ساله، ترورهای گسترده، تحریم‌ اقتصادی، هجمه مستقیم نظامی غرب، ایجاد تردید در نام خلیج‌فارس و پرونده هسته‌ای هیچکدام تاکنون نتوانسته‌است غرور ملی ایرانیان را خدشه‌دار کند. تصرف سفارت امریکا به عنوان ابرقدرت جهانی، تأثیرگذاری و مرجعیت در منطقه اسلامی، دستاوردهای متعدد علمی و خصوصاً هسته‌ای، هماوردی با قدرت‌های بزرگ و حمایت از محرومین و مستضعفین جهان از جمله مواردی که در ارتقا غرور ملی ایرانیان مؤثر واقع شده است. اکنون ایرانیان بر این باورند که ۳۵ سال در مقابل پیچیده‌ترین هجمه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی غرب یک تنه ایستاده‌اند و این ایستادگی را به نصرت الهی ارجاع می‌دهند که این باور نیز واجد تولید غرور ملی است. این غرور توسط امام خمینی با بار ارزش مثبت مفهوم‌سازی شد. وی در پایان جنگ این غرور را «غرور مقدس» نامید.
۸ـ۱ـ قدرت انطباق سازگاری هویتی
لیبرال ناسیونالیست‌های صدر مشروطه و روشنفکران عصر پهلوی اول، بر این باور بودند که سنت و مدرنیته دو مقوله مجزا و ناسازگار هستند و لازمه رسیدن به تمدن امروزی عدول از سنت‌ها و ارزش‌های دینی است و سا‌ل‌ها برای این مهم تلاش نمودند. پوشش زنان و لباس روحانیت را مانع ورود به سیستم بورکراسی و دیوان سالاری می‌دانستند و حدود و احکام دینی و فقهی را ریسمانی به دست و پای زندگی امروزی قلمداد می‌کردند و برای تحقق جامعه و دولت مدرن تا مرز سرکوب، قتل و زندانی کردن مذهبیون پیش رفتند. حتی در انقلاب مشروطه نوعی سردرگمی بین علمای شیعه به چشم می خورد که منجر به اتخاذ مواضع ناهمسو گردید. امام خمینی اثبات نمود که می‌توان در عصر حاضر علاوه بر تکیه بر اسلام و مبنا قراردادن آن در عرصه سیاست و حکومت، شاخص‌های حکومتی مدرن را نیز در دولت سازی لحاظ نمودکه مجلس، انتخابات، مشارکت سیاسی، دانشگاه، سینما، نهادهای دیوان سالاری جدید، پیوستن به نهادهای بین‌المللی و تبعیت از حقوق بین‌الملل، تأکید بر تکنولوژی و رفاه‌ ملی، طراحی مکانیسم‌هایی برای انتخاب تمام ارکان نظام توسط مردم، نمونه‌های آن است. بنابراین اسلام با نمادها و دستاوردهای مدرنیته مخالف نبود، بلکه در تلاش بود تا ماهیت حقیقی نظام جمهوری اسلامی ایران به مثابه مظروف مدنظر قرار گیرد تا تفاوت‌ ماهوی انقلاب اسلامی با انقلاب‌های دیگر محفوظ بماند. ناسیونالیست‌‌ها، اسلام و مدرنیسم را دو مقوله ناسازگار و ناهمسو می‌دانستند اما انقلاب اسلامی ضمن به رسمیت شناختن مؤلفه‌های اصلی مدرنیته تلاش نمود از تجربه غرب استفاده نماید و با بومی‌سازی دستاوردهای غرب (بومی سازی مجلس توسط شورای نگهبان) بین اصول و چارچوب‌های دینی و رهیافت‌های جدید بشری هماهنگی و همسویی برقرار کند. پذیرش جمهوری اسلامی به جای حکومت اسلامی توسط امام خمینی و گنجاندن آن در قانون اساسی مهم‌ترین شاخص پذیرش مدرنیته در جمهوری اسلامی ایران است. لذا باید حفظ هویت ملی، دینی، قومی و مدرن ایرانیان را از مهم‌ترین علل استمرار نظام جمهوری اسلامی در ایران دانست.
ناسیونالیست‌ها در طول حاکمیت ۷۲ ساله خود بر ایران، هیچ‌گونه تلاشی جهت حفظ ارزش‌های اسلامی نداشتند. به تعبیر دیگر اندیشه‌ای که بتواند ضمن حفظ ارز‌ش‌های قالب در جامعه ایران، مسیر شکوفایی علمی، فنی و اقتصادی را فراهم کند وجود نداشت. معمولاً نهادسازی‌ها جهت مقابله با ارزش‌های دینی صورت می‌گرفت. ایجاد فراموشخانه، کانون بانوان، فرهنگستان زبان، دانشگاه، مراکز فرهنگی و… در راستای تضعیف حوزه دینی جامعه بود. درگیر شدن با مسئله حجاب، ایجاد شرایط سختگیرانه بر روحانیت و کاهش جدی روحانیت در کشور، پوشاندن کت و شلوار و کلاه‌پهلوی به آنان در ادارات و… بخشی از این تقابل و ستیز بود. روحانیت تراز اول تشیع در ایران فقط به شرط عدم دخالت در سیاست و مشغول بودن به درس و بحث فقهی و حوزوی محترم بودند. بهائیت به عنوان یک جریان دینیِ انحرافی در تراز اسلام، به رسمیت شناخته می‌شد و… اما در دوران حاکمیت اسلام مکانیسم‌هایی طراحی شده که بتوانند بین مطالبات ملت در عصر حاضر و اصول و فروع دین تعامل برقرار نماید. مقتضیات زمان در نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک اصل در شعاع نگاه طراحان حکومت مدنظر بوده است. بنابراین اگر ملت را پایه حکومت بدانیم و محتوی حکومت را به اسلام ارجاع دهیم، در نظام جمهوری اسلامی با مکانیسم‌هایی مواجه می‌شویم که این تعادل را برقرار می‌نمایند. مجمع تشخیص مصلحت نظام مهم‌ترین رکن در این باره است که می‌تواند در راستای منافع ملی و حقوق ملت، برخی از احکام و حدود را کمرنگ نماید. این مجمع معمولاً در اختلاف بین شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی به نظر مجلس رأی می‌دهد که معنی و مفهوم آن عدول از حدود شرعی برای حفظ حقوق یا حل معضلات ملت است. شورای نگهبان که گمشده انقلاب مشروطه محسوب می‌شود از دیگر مکانیسم‌هایی است که بین اسلام و خواسته‌های نمایندگان ملت حکم می کند. تأکید بر استمرار انقلاب اسلامی علی‌رغم نهادسازی و شکل‌گیری نظام سیاسی نشان می‌دهد که در عرصه نظر و حتی عرصه عمل، بین جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی تفاوت‌هایی وجود دارد. جمهوری اسلامی وظایف حقوقی و ساختاری و حقوقی ملی را دنبال می‌کند، اما انقلاب اسلامی افق‌ها و آرمان‌های تمدنی و جهانی اسلام را در شعاع نگاه خود دارد. تفکیک چیستی نظام جمهوری اسلامی به دو ماهیت حقیقی و حقوقی توسط رهبر انقلاب اسلامی نیز نشان از چارچوبند بودن ظرف و مظروف دارد که ظرف جمهوری اسلامی از عناصر وابسته به ملت ـ کشور اخذ شده است و مظروف آن برگرفته از ارزش‌ها و آرمان‌های دینی است.
راه‌اندازی شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی محلی در سراسر کشور مکانیسمی است که کثرت در عین وحدت ایرانی را در بعد فرهنگی، زبان و رسومات به رسمیت می‌شناسد و با برگزاری جشنواره‌های مختلف فرهنگی ـ قومی از حذف فرهنگ و رسوم محلی اقوام پیشگیری می کند. بنابراین جمهوری اسلامی هم بر آورد‌های ملی پای می‌فشارد و هم دستاوردهای تمدن اسلامی را همسو با آوردهای ملی معرفی می کند.
۹ـ۱ـ قدرت و نفوذ منطقه‌ای
ایرانیان از زمان کریم‌خان زند تا انقلاب اسلامی هیچگونه نفوذ یا تهاجم به خارج از مرزها نداشته‌اند. علت اصلی آن تضعیف تدریجی و عقب‌ماندگی کشور در سراسر دوران قاجاریه بوده است. در طول دوران قاجاریه و پهلوی اول، ایران هیچ راهبردی برای نفوذ در منطقه نداشته است. البته علت اصلی آن وجود کشور مسلمان، بزرگ و یکپارچه عثمانی در غرب و جنوب، روسیه در شمال و انگلستان در شرق (هند و پاکستان) بوده است. به تعبیر دیگر ایران ضعیف، بین قدرت‌های فایق جهانی گرفتار آمده بود و هر روز توطئه‌ای برای منابع یا تمامیت ارضی آن صورت می‌گرفت. تنها نشانه‌های نفوذ منطقه‌ای ایران در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی مربوط به پهلوی دوم است. زمانی که قیمت نفت افزایش یافت، شاه که از عدم مشروعیت داخلی رنج می برد تلاش نمود با کمک به برخی کشورهای مسلمان و فقر، تصویری از یک قدرت منطقه‌ای را به نمایش گذارد؛ اما رابطه با اسرائیل و قرارگرفتن در ائتلاف‌‌ها و اتحادهای طرفدار غرب مانع تولید چنین تصویری از وی می‌شد. مشخص‌ترین اقدام فرامرزی پهلوی دوم سرکوب شورشیان ظفار در عمان بود که آن هم در راستای ژاندارمی منطقه و تأمین امنیت انرژی برای غرب ارزیابی می‌شود. با انقلاب اسلامی ،ایران از یک کشور وابسته و ژاندارم به یک قدرت ملی تبدیل شد و پس از پایان جنگ توانست خود را به یک قدرت منطقه‌ای ارتقا دهد. اکنون در عرصه بین‌الملل پذیرفته شده است که ایران یک قدرت منطقه‌ای است، علاوه بر نفوذ در بخشی از جریانات اسلامی، با اکثر نخبگان دینی جهان اسلام مرتبط است. از نگاه غرب و رقبای منطقه‌ای، اکنون مسائل کشورهایی مانند عراق، سوریه، افغانستان، فلسطین، لبنان و… بدون حضور ایران قابل رفع نیست. پس از سرنگونی دولت صدام حسین در عراق توسط غرب، جریانات همسو با ایران محور اداره این کشور شدند و این جایگزینی نوعی هماوردی ایران و امریکا در عراق بود. امریکا به عنوان دشمن بارها در خصوص مسائل افغانستان، عراق و حتی سوریه از ایران برای حل مسئله کمک خواسته است. از نگاه غرب و اسرائیل، ایران محور جریان ضد صهیونیستی در جهان محسوب می‌شود. بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام جهت همایش‌های بین‌المللی به صورت مستمر به ایران رفت و آمد دارند. کنفرانس بین‌المللی انتفاضه فلسطین، کنفرانس وحدت اسلامی، تقریب مذاهب، بیداری اسلامی و… از جمله بخشی از مدیریت جمهوری اسلامی ایران در منطقه است. ایران توانسته است برای بسیاری از طرح‌های غرب برای ایجاد تغییرات در ژئوپولتیک خاورمیانه مشکل‌ساز باشد. ناکامی طرح‌هایی چون «خاورمیانه جدید»، «خاورمیانه بزرگ» و سازش در مسئله فلسطین، بخشی از قدرت منطقه‌ای ایران محسوب می‌شود.
۱۰ـ۱ـ قدرت بسیج‌ اجتماعی
ناسیونالیست‌ها هیچ موقع نتوانستند ملت را برای اهداف مدنظر بسیج نمایند. در بزنگاه‌های مهم حیاتی کشور همیشه مردم غایب صحنه بودند. در شهریور ۱۳۲۰، دو جنگ جهانی و اسفند ۱۲۹۹، نظام مستقر نتوانست ملت را در مقابل تهدیدات بسیج نماید. در دوران دو قطب‌بندی روس ـ انگلستان، ایران یا به دنبال یکی از آنان بود یا به دنبال نیروی سومی می‌گشت (فرانسه، آمریکا) که با تکیه بر آنان به توازن قوا دست یابد. با انقلاب اسلامی، اصل نه شرقی و نه غربی مبتنی بر اصل قرآنی «نفی سبیل» به عنوان راهبرد تعامل با قدرت‌های بزرگ قرار گرفت و در مواجهه نظام سیاسی با قدرت‌های بزرگ توازن قوا با حضور ملت در صحنه‌های مختلف سامان می‌یافت. این در حالی است که رهبران انقلاب اسلامی برای بسیج اجتماعی، هنوز از اصل «جهاد» نیز استفاده نکرده‌اند. در پیشامدهای سیاسی، مانند حمایت از ملت‌های مسلمان در مقابل حاکمان، روز قدس، ۱۳ آبان، ۲۲ بهمن و بحران‌های اجتماعی همانند سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ اصل تمام‌کننده مردم بوده‌اند. میدان‌‌داری مردم و حضور و مطالبه آنان در برخی صحنه‌ها به صورتی است که حکومت نیز نمی‌تواند مسیرهای طی‌شده را کند یا متوقف نماید. مطالبه‌ هسته‌ای نمونه‌ای از بالارفتن توقعات اجتماعی نسبت به حاکمیت است. مشارکت‌های سیاسی غیرتوده‌ای همچون انتخابات نیز نشانگر قدرت بسیج‌گری حاکمیت است. به صورتیکه مشارکت سیاسی ایرانیان معمولاً از میانگین جهانی بالاتر است. بنابراین در مقایسه دو الگوی بسیج‌گر می‌توان مشاهده کرد که اسلام و رهبران مذهبی نسبت به ناسیونالیسم و رهبران آن قدرت بسیج‌گری برتری دارند. حتی ناسیونالیست‌های ناهمسو با دولت پهلوی همانند جبهه ملی و نهضت آزادی از سال ۱۳۲۹ تا ۱۳۵۷ نتوانستند‌ ملت را در مقابل نظام پهلوی بسیج نمایند. اما با ورود امام‌خمینی، روحانیت شیعه و شبکه مساجد به مبارزه، روند فروپاشی نظام مستقر تسریع گردید.
قدرت بسیج‌گری ایدئولوژی مستقر در بحران‌های ملی:

ایدئولوژی حاکم مصادیق بحران‌ ملی قدرت بسیج‌گری ایدئولوژی حفظ منافع ملی ملاحظات
ناسیونالیسم جنگ اول جهانی (اشغال ایران) ــ ــ  
کودتای ۱۲۹۹ ــ ــ  
جنگ دوم جهانی (اشغال) ــ ــ  
اخراج پهلوی اول ــ ــ  
اعلام خودمختاری کردستان و آذربایجان + +
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ب.ظ ]




محتوای اطلاعاتی سود
* اندازه شرکت
* اهرم شرکت
* ارزش دفتری هر سهم شرکت
مدل شماره ۱:

(۳-۱)
مدل شماره ۲:
(۳-۲)
در این مدل ها:
= سود هر سهم شرکت در سال  ،
= سود هر سهم شرکت در سال  ،
= تفاوت سود حسابداری و مالیاتی شرکت در سال  ،
= اندازه شرکت در سال  ،
= بازده غیرعادی انباشته سهام شرکت در سال  ،
= سود شرکت در سال  ،
= ارزش دفتری هر سهم شرکت در سال  ،
= اهرم مالی شرکت در سال  ،
برای آزمون فرضیه اول تحقیق از مدل شماره ۱ بهره گرفته خواهد شد. در این مدل اگر ضریب  در سطح اطمینان ۹۵% معنی دار باشد فرضیه  اول تحقیق مورد تأیید قرار خواهد گرفت. همچنین برای آزمون فرضیه دوم تحقیق نیز از مدل شماره ۲ استفاده خواهد شد. در این مدل چنانچه ضریب  در سطح اطمینان ۹۵% معنی دار باشد فرضیه  دوم تحقیق نیز مورد تأیید قرار خواهد گرفت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۵ )متغیرهای تحقیق

متغیر یک مفهوم است که بیش از دو یا چند ارزش یا عدد به آن اختصاص داده می­ شود. ویژگی هایی که پژوهشگر اندازه گیری می­ کند متغیر نامیده می­ شود. به عبارت دیگر، متغیر به ویژگی هایی اطلاق می­ شود که می­توان دو یا چند عدد را جایگزین آنها کرد (دلاور،۱۳۸۴، ۳۷).متغیر بر اساس نقشی که در تحقیق به عهده دارد به چند دسته تقسیم می­شوند.
متغیر مستقل: به متغیری گفته می­ شود که از طریق آن متغیر وابسته پیش بینی می­ شود یا تبیین می‌گردد. متغیر مستقل متغیری است که توسط محقق دستکاری یا اندازه گیری می­ شود تا تاثیر یا رابطه آن با متغیر وابسته اندازه گیری شود. متغیر مستقل متغیر پبش فرض است به این معنی که این متغیر مقدمه و متغیر وابسته نتیجه­ آن است. در یک تحقیق همبستگی نظیر این تحقیق متغیر مستقل توسط پژوهشگر دستکاری نمی­ شود ولی متغیری است که از پیش وجود دارد و فرض می­ شود که بر متغیر وابسته رابطه دارد (همان منبع، ۳۸).
متغیر وابسته یا پاسخ یا برون داد یا ملاک، عبارت است از وجه یا جنبه ای از یک پدیده. متغیری است که مشاهده یا اندازه گیری می­ شود تا تاثیر یا رابطه متغیر مستقل بر/ با آن معلوم شود (همان منبع،۳۸). متغیری است که هدف پژوهشگر تشریح یا پیش بینی تغییر پذیری آن است که در قالب یک مسئله برای تحقیق مورد بررسی قرار می­گیرد (خاکی، ۱۳۹۱، ۵۷).
متغیر کنترل: همه متغیر های موجود در یک شرایط پژوهشی را نمی­ توان همزمان مطالعه کرد. گاهی اوقات متغیر هایی یافت می­شوند که تاثیر برخی از آنها، در تعیین رابطه بین متغیر های مستقل و وابسته، باید خنثی و یا ثابت نگه داشته شود. این متغیر ها که تاثیر آنها باید خنثی یا حذف گردند متغیر های کنترل نامیده می­شوند (دلاور،۱۳۹۰، ۴۱).
تعریف عملیاتی به تعریفی گفته می­ شود که از طریق آن، فعالیت های لازم و اساسی برای اندازگیری یک متغیر معین می­ شود. به عبارت دیگر، در یک تعریف کاربردی، پژوهشگر مجموعه فعالیت هایی را که برای متغیر انجام می­دهد مشخص می­سازد(دلاور،۱۳۸۴، ۴۳). گرچه تعریف عملیاتی برای کلیه متغیر های مورد پژوهش الزامی است، ولی انجام این عمل برای متغیرها و مفاهیمی که تعریف یکسانی از آنها در دسترس نیست دارای اهمیت بیشتری است. کرلینجر تعاریف عملیاتی را به دو دسته تقسیم می­ کند: (۱) سنجشی و (۲) آزمایشی. تعریف عملیاتی از نوع سنجشی به تعریفی اطلاق می­ شود که از طریق آن شیوه­ اندازه گیری متغیر معلوم می­ شود. در تعریف عملیاتی آزمایشی نحوه دستکاری متغیر ها و یا شیوه­ دخل و تصرف در آن مشخص می­ شود. بطور کل تعریف عملیاتی به تعریفی اطلاق می­ شود که از طریق آن به یک مفهوم یا سازه، با مشخص کردن عملیاتی که برای اندازه گیری آن لازم است معنی داده می­ شود. کرلینجر(۱۹۷۳) معتقد است تعاریف عملیاتی، علی رغم اهمیتی که دارند، موجب محدو ساختن معانی مفاهیم می­شوند. به این معنی که هیچ تعریفی را نمی‌توان یافت که تمامی جنبه های متغیر مورد پزوهش را در برگیرد. با این حال، این نوع تعریف در پژوهش ضروری است؛ زیرا داده ها باید بر اساس رویدادهای قابل مشاهده جمع آوری شوند. از طرف دیگر، با کمک این تعریف می­توان مفاهیم و سازه های مجرد را کمّی کرد و پزوهشگر به کمک این تعریف از سطوح مختلف سازه ها و نظریه ها به سطوح مختلف مشاهده می­رسد. اسکینر خاطر نشان می­ کند استفاده از تعاریف عملیاتی، علی رغم محدودیتهایی که دارد، در هر علمی، از جمله علوم انسانی، به خاطر وجود لغات غیر علمی و کهنه، سودمند و در اغلب موارد مشکل گشا است (همان منبع،۴۴و۴۵). متغیرهای این تحقیق را ۷ متغیر شامل سود هر سهم (  )، تفاوت سود حسابداری و مالیاتی(  )، بازده غیرعادی انباشته(  )، سود شرکت(  )، اندازه شرکت(  )، ارزش دفتری هر سهم (  ) و اهرم مالی (  ) تشکیل می‏دهد. ذیلاً تعاریف عملیاتی هریک از متغیر های پیش گفته همراه با منطق استفاده از هریک از آنها ارائه می­ شود.
متغیرهای وابسته تحقیق

۳-۵-۱ )سود هر سهم ():

سود هر سهم مهمترین آماره حسابداری از نظر سود و زیان شرکت بوده و بیانگر میزان سود آوری شرکت به ازای هر سهم خود می باشد. تانگ (۲۰۱۲) نیز از این متغیر در مدل پایداری سود استفاده می­ کند. در این مطالعه سود هر سهم بصورت مستقیم از صورت های مالی شرکت ها استخراج و با بهره گرفتن از قیمت پایان دوره سهام همگن سازی می شود

۳-۵-۲ ) بازده غیرعادی انباشته ():

به منظور محاسبه بازده غیرعادی تجمعی سهام شرکت های نمونه تحقیق از مدل تعدیل شده بازار استفاده می شود. در این مدل فرض شده است که بازده بازار (rm) نتیجه فرایند مورد انتظار بازده سهام شرکت‌ها در هر دوره زمانی است، بنابراین تفاضل بازده واقعی شرکت i در دوره زمانی t با بازده بازار در همان دوره، نشانگر بازده غیرعادی سهام شرکت i در دوره t است. در تحقیق حاضر با الهام از روش شناسی تانگ (۲۰۱۲) بازده تعدیل شده با بازار سهم i در ماه t ام به صورت زیر محاسبه می‌شود:

در رابطه بالا داریم:
rit= بازده سهام شرکت i در ماه t.
rmt= بازده شاخص قیمت و بازده نقدی بورس تهران[۵۸]‌ در ماه t.
arit= بازده غیرعادی (‌تعدیل شده نسبت به بازده بازار) سهام i در ماه t.
برای محاسبه بازده سهام در صورتی که شرکت هیچ گونه افزایش سرمایه نداشته باشد، از رابطه زیر استفاده می شود:

در رابطه بالا داریم:
pit = میانگین قیمت سهام شرک i در پایان ماه t
Dit = سود سهام پرداختی توسط شرکت i در ماه t
pi0 = میانگین قیمت سهام شرکت i در ابتدای ماه t
در مواردی که شرکت سود سهمی(سهام جایزه) و حق تقدم خرید سهام بین سهامداران خود توزیع می کند بازده به شرح ذیل تعدیل می شود

(درصد حق تقدم×۱۰۰۰)-  +  - [  ×(درصد سهام جایزه+درصد حق تقدم+۱)]  
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:01:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم