کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب

 



اولین مقوله پژوهش در استفاده شرکت ها از رسانه های اجتماعی انگیزه شرکت‌ها برای به کارگیری پلت فرم های رسانه های اجتماعی است. تحقیقات نشان می­دهد که شرکت ها رسانه های اجتماعی را برای تعامل با مشتریان، توسعه روابط، انجام تحقیقات بازار ارزان و همچنین دریافت بازخورد مورد استفاده قرار می­ دهند, (Kaplan, 2010), (Li, 2008) (Culnan, 2010 ). هافمن[۵۴] و فودور[۵۵] مثالی را ارائه دادند که نتایج آن حاکی از دو برابر شدن حجم تبلیغات تلویزیونی شده است ‌بنابرین‏ نتایج تلاش­ های رسانه های اجتماعی که به خوبی مدیریت شده می‌تواند مزایای ملموسی برای شرکت ها فراهم آورد (Hoffman, 2010).

به منظور درک حضور شرکت ها در رسانه Culnan, McHugh, and Zubillaga پیشنهاد می‌کنند تا به صفحه شرکت روی رسانه های اجتماعی (مانند فیس بوک) به عنوان جامعه تجاری نگاهی انداخته شود که از حضور و مشارکت طرفداران و پیروان استقبال می­ کند. (Culnan, 2010)

مک الکساندر[۵۶] جامعه را اشخاص جامعه و روابط آن اشخاص با یکدیگر تعریف می­ کند که منظور، شرکت کنندگان و فرآیندهای در حال وقوع در جامعه است و این جوامع پیرامون ایجاد فضای گفتگو و به اشتراک گذاری محتوای تولید شده توسط کاربر، که یکی از ویژگی های اصلی رسانه های اجتماعی در تعریف ماست می­باشند (McAlexander, 2002).

در این مدل جوامع تجاری(رسانه های اجتماعی)، مشارکت کنندگان دائما محتوا را ایجاد می‌کنند، به اشتراک می‌گذارند، ارزیابی می‌کنند و همچنین در میان یکدیگر به تعامل می پردازند. در نتیجه تراکنش های مکرر منجر به توسعه اعتماد می شود که به عنوان یکی از جنبه‌های مهم در حفظ روابط و وفاداری به نام تجاری تلقی می­ شود. (Holmes, 1991)

شبکه های اجتماعی، در ابتدا برای افراد و معمولا برای ‌گروه‌های کوچک ایجاد شد که یکی از مهمترین مزیت های آن نسبت به دیگر انواع حضور آنلاین شرکت ها (سایت شرکت) را فراهم می آورد.

دوست داشتن و دوست یابی شرکت ها یا برند ها روی رسانه های اجتماعی تماس شخصی را فراهم می‌کند که منجر به سطح بالاتری از اعتماد و وفا­داری می شود. وقتی به انگیزه سازمان ها در استفاده از رسانه های اجتماعی پرداخته می شود، توجه به تفاوت در درک شرکت ها و مشتریان آنان در دلایل اینکه از رسانه های اجتماعی در برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده می‌کنند ضروری است. در تحقیقی که بر روی مشتریان IBM انجام شد شرکت ها اعتقاد دارند که افراد و مردم صفحات شرکت ها را اغلب برای اینکه بفهمند اشخاص از شرکت ها در رسانه های اجتماعی چه انتظاری دارند بازدید می‌کنند، ۶۱ درصد مردم تخفیفات را ذکر کرده‌اند، ۵۵ درصد گزیده خرید، ۵۳ درصد بررسی و رتبه بندی محصول توسط دیگر افرادی که شبیه آن ها هستند را ذکر کرده‌اند (Baird, 2011). اکثر افراد با برند یا شرکت ها، مخصوصاً آن مشتریانی که قبلاً تجربه خرید مثبت یا منفی در آن شرکت یا برند را داشته اند، تعامل می‌کنند. بیش از ۶۰ درصد اشخاص معتقدند که تجربیات گذشته چیزی است که مردم را به جستجوی شرکت هایی که در رسانه های اجتماعی حضور دارند می کشد. حدود ۵۰ درصد از اشخاص نیز معتقدند که تعاملات آن ها با شرکت ها در رسانه های اجتماعی بر آینده تصمیمات خرید آن ها تأثیر خواهد گذاشت (Baird C. H., 2011).

اطلاعات ‌در مورد پلت فرم هایی که شرکت ها برای تعامل با مشتریان استفاده می‌کنند، دومین حوزه­ تحقیق پیرامون وظایف و کارکردهای رسانه های اجتماعی مورد استفاده توسط شرکت ها می‌باشد. (Baird C. H., 2011).

۲-۵-۲ منافع رسانه های اجتماعی در کسب و کار

با این که برای تبلیغات تلویزیونی میلیون ها دلار صرف می شود اما تأثیر بسزایی ندارند. بر طبق گفته کوالمن[۵۷] در حالی که مردم ۷۸ درصد به توصیه های دوستان و آشنایان خود اعتماد می‌کنند تنها ۱۴ درصد مردم به تبلیغات اعتماد دارند. محتوای تولید شده توسط کاربران در رسانه های اجتماعی، بازاریابی سنتی و روابط بالا به پایین عمومی را دگرگون ‌کرده‌است، ‌بنابرین‏ چیزی که بیشتر اهمیت دارد این است که مردم چه می‌گویند نه اینکه شرکت ها چه می‌گویند، انقلابی که رسانه های اجتماعی ایجاد کرده به مشتریان اجازه می­دهد مطالب مرتبط، جستجو های مورد نظر، دیدگاه های گذاشته شده و حتی خریدهای دوستان خود را ببینند، هر چند که تبلیغات دهان به دهان با ارزش است اما رسانه های اجتماعی با اجازه دادن به مردم برای جستجوی چیزی که دنبال آن هستند آن را بیشتر به سمت جلو هل می­دهد، کوالمن می‌گوید: «مصرف کنندگان مالکان برندها هستند و قدرت مراجعه آن ها بسیار با ارزش است، ارتقا دادن مشتریان کنونی شرکت سریعتر، ارزانتر و بهتر از اشاعه تجارت و یا انتشار آگهی خواهد بود». ‌بنابرین‏ شرکت های باهوش بیشترین تغییر را در ارتباطات­ خود ایجاد خواهند کرد، وقتی که محصولات و خدمات خود را از طریق رسانه های اجتماعی با دیگران به اشتراک می‌گذارند، بخاطر اینکه این نوع بازاریابی نه تنها قابل اطمینان تر است بلکه از لحاظ هزینه نیز اثر بخش تر می‌باشد.( Qualman,2009)

رسانه های اجتماعی برای کسب و کارها زمانی که چیزی منفی ‌در مورد آن ها گفته می شود می‌توانند زیان آور باشد و هر کس می‌تواند هر چیزی را روی اینترنت قرار دهد. کوالمن می‌گوید:« شرکت ها بازخورد های منفی را به عنوان فرصتی می بینند که آن ها می‌توانند درست عمل کنند و محصولات و خدمات خود را وفق دهند. اما شرکت های بد آن را به عنوان مزاحم یا چیزی که باید تلاش در جهت مخفی کردن آن انجام دهند می­بینند». اما با رسانه های اجتماعی شرکت ها نمی ­توانند مخفی کاری کنند، بجای ایستادن پشت یک بودجه بازاریابی عظیم با یک پیامی که سعی در تحت فشار قرار دادن دارد، هم اکنون شرکت ها مجبورند تا یاد بگیرند به نیازهای مشتریان خود گوش دهند و برای قوی تر کردن کسب و کار خود واکنش نشان دهند. شرکت ها می‌توانند تمام آن چیزی را که می خواهند گسترش دهد اما این کار زمانی که مردم در رسانه های اجتماعی از آن انتقاد کنند بی معنی خواهد بود. سولیس[۵۸] می‌گوید: « آینده سهام تجاری چیزی که تو ‌در مورد خودت می گویی نیست بلکه چیزی است که دیگران ‌در مورد تو می‌گویند». از طرف دیگر، اگر مشتریان از شرکت شما راضی باشند و این را با دوستان خود در رسانه های اجتماعی به اشتراک بگذارند، یک سود بسیار بزرگ برای شرکت شما خواهد شد و حتی منابع با ارزش­تری از یک تقدیر و سپاسگذاری را حتی برای شما فراهم خواهد کرد. به همین دلیل است که ایجاد تعامل با مشتریان و مصرف کنندگان در رسانه های اجتماعی مهم است..( Qualman,2009)

شکایاتی که در رسانه های اجتماعی هدایت می‌شوند به شرکت ها اجازه می‌دهد تا بیشتر زمان خود را صرف پیدا کردن راه حل مشکل کنند تا پیدا کردن خود مشکل..( Qualman,2009)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 09:57:00 ب.ظ ]




۱- توجه به شخصیت افراد در سیرتکاملی حقوق جزا

محور حقوق جنایی، انسان می‌باشد و این انسان در طول تاریخ از دیدگاه های مختلف مقام و موقعیت های خاص یافته است، گاهی معصوم، گاهی خطرناک، زمانی مجبور، زمانی مختار و… خوانده شده است و به جهت همین تغییری که در شان و مرتبت او پدید آمده، مآلاً حقوق جنایی نیز تحولات پذیرفته است.[۳۰]

در این فصل بر آن هستیم که بررسی نماییم حقوق جزا در مسیر تکاملی خود چه توجهی به شخصیت افراد داشته است و در اصل این توجه از نظر کمی و کیفی از چه ویژگی هایی برخوردار بوده و در پی ریزی سیاست کیفری که با توجه به شرایط تاریخی و فرهنگی و اجتماعی هر جامعه تهیه می‌گردد، چه نقشی داشته است. به همین منظور مکلف هستیم سیر تکوینی ایام گذشته که تحولی از مسئولیت دسته جمعی و مسئولیت انفرادی و از میرغضب ها به ‌زندان‌بان های فهمیده، دلسوز می‌باشد را بررسی می نماییم.

۱-۱ مرحله اول: عصر انتقام

بررسی های جامعه شناسی نشان داده که در همه جوامع بشری، حقوق جزا به یک شکل شروع شده است؛ و این شروع به شکل انتقام بوده و فرض وجودی آن را غریزه و طبیعت انسان و نوع اجتماعات بشری معرفی کرده‌اند که البته خود مرحله انتقام صور گوناگونی به خود گرفته است:

    1. مرحله انتقام جویی شخصی

    1. مرحله انتقام جویی خانوادگی

  1. مرحله انقام جویی قبیله ای

در هر یک از مراحل سه گانه، کنش و واکنش قابل پیش‌بینی نبود؛ چه بسا ایراد ضرب یا جرح کوچک به یکی از افراد قبیله، باعث از بین رفتن خون خانواده یا قبیله می شد.[۳۱]

ایرادی که به پایه این تقسیم بندی وارد کرده‌اند، این است که عمل به انتقام خصوصی همیشه مستلزم وجود مدعی خصوصی است و در این بین مسایل مواردی که جنبه عمومی داشته باشد، بدون ضمانت اجرا می ماند که با توجه به اهمیت این قبیل موارد در حیات جمعی، بعید به نظر می‌رسد که چنین موضوعی بدون پاسخ مانده باشد.[۳۲]

در مرحله انتقام، به طور کلی عکس العمل ها را نمی توان عنوان مجازات داد. زیرا جنبه وضعی و مشخصی ندارد و به صورت اعمالی بر مبنای قدرت تفوق جویی و سلطه طلبی انجام گرفته است. هدف از ارتکاب عمل نیز اگر برای دفع ضرر نبوده باشد، برای جلب منفعت صرف، صورت می پذیرفته است؛ و حتی در این معنی افراد بی گناه خانواده یا قبیله نیز مورد ستم و تجاوز قرار می گرفتند. به طوری که این امر در قانون حمورابی که مربوط به قرن ۱۸ قبل از میلاد است نیز به چشم می‌خورد؛ برای مثال ماده ۲۹ قانون حمورابی مقرر داشته است که: «هرگاه معماری برای شخصی خانه ای بنا نماید و در این بنا رعایت استحکام را نکند و بر اثر آن، خانه ویران گردد، در اثر این خرابی صاحب خانه کشته شود، معمار در برابر آن کشته می شود. اما هرگاه بر اثر خرابی پسر صاحب خانه کشته شود، پسر معمار در برابر کشته می شود».[۳۳]

بنابر آنچه گذشت در دوره انتقام، جرم و مجازات از وصف خاصی برخوردار نبوده و مقید به اصولی نبوده اند. شخصیت فرد نیز به طریق اولی مطرح نبوده است تا مورد توجه قرار گیرد. و هدف از انتقام صرفاً تحمیل ضرر و زیان بوده و عمده موارد بدون هیچگونه تناسبی بین عمل و عکس العمل صورت می گرفته است.

۲-۱ مرحله دوم: دخالت دولت ها در امور کیفری

تشکیل اجتماعات بشری، وجود قدرت مرکزی وادارکننده ای به نام دولت را ضروری می ساخت و قدرت دولت برای اجتماعات موکول به انتقال قدرت از افراد به هیئت حاکمه بود. در این روند تکاملی در جهت کاهش خونریزی ها و فجایع، محدودیت و ممنوعیت هایی را به وجود آوردند و بر مبنای قصاص برای هر عملی به عکس العمل مشابهی باید قناعت می شد. در مرحله دخالت قدرت های مرکزی در امور کیفری، تغییرات حاصله نسبت به مرحله انتقام در سه وجه بود: اول، سعی در مشخص نمودن و محدود کردن کیفرها که در این خصوص منزلت و موقعیت افراد نقش تعیین کننده را ایفا می کرد؛ دوم، توجه به علل ارتکاب برای داوری ‌در مورد نوع کیفر؛ سوم، به ازای دخالت قدرت مرکزی در امور کیفری قایل شدن حق دریافت سهمی از میزان خسارت برای دولت بود.[۳۴]

در این مرحله راجع به شخصیت افراد و مسئولیت، خرافه هایی مطرح بود که اقتضای آن توهم ها و خرافه ها رفتار می شد. برای مثال معتقد به حلول جن در بدن مجنون بودند. که برای دفن جن، وی را آزار جسمی می‌دادند یا توسل به آزمایشاتی از قبیل خوراندن آب گوگرد، رد شدن از میان شعله های آتش برای اثبات بی گناهی یا مجرمیت فرد و نمونه های فراوان دیگری که در تاریخ اجتماعی همه ملل کم و بیش دیده می شد.[۳۵]

نوع کیفر در این مرحله، رابطه تنگاتنگی با پایگاه اجتماعی افراد داشت؛ اگر مجرم فرد آزادی بود، نوع کیفر با شدت بیشتری اعمال می شد. ‌بنابرین‏ در این مرحله، هدف از تعیین کیفر ها تنها تشتی خاطر زیان دیده از عمل بوده است نه اصلاح مجرم و مبارزه با جرم که مستلزم علم به علت ارتکاب بزه شناسایی شخصیت مرتکب جرم است.[۳۶]

۳-۱ مرحله سوم: دوره معاصر (عصر اصلاحات در حقوق جزا)

قرن ۱۸ میلادی که به قرن روشنگری شهرت یافته است، نویسندگان و خطیبان در راه نجات انسان به جان آمده از وحشت و استبداد، سعی بلیغ می‌کردند و این اعتراضات که در ابتدای امر به صورت فردی مطرح می گردید، به صورت جمعی ادامه پیدا کرد. از جمله نویسندگان معروفی که در مبارزه با وضع موجود زمان خود و روشن کردن افکار عمومی و آماده ساختن محیط برای قبول تحول عمیق در کلیه شئون اجتماعی به ویژه در کیفیت اعمال مجازات ها، سهم بسزایی داشته اند. منتسکیو (Montesquieu)، ژان ژاک روسو، سزار بکاریا (Cesare Beccria) و… بوده اند. منتسکیو در کتاب «روح القوانین» عقاید استبدادی انتقام اجتماعی و مجازات های غیرانسانی را مورد انتقاد قرار داد و با اجرای مجازات علنی بزهکاران به شدت مخالفت کرد. ژان ژاک روسو معتقد بود که آدمی پاک و منزه است، فساد از اجتماع ناشی می شود؛ و این جامعه است که انسان را آلوده ساخته او را به سوی ارتکاب جرم سوق می‌دهد.[۳۷]

سزار بکاریا عقیده داشت که شدت کیفر در مبارزه با جرم، مؤثر نیست. به اعتقاد او مجازات باید متناسب با خطری باشد که از جانب بزهکار متوجه جامعه است. وی هدف نهایی از مجازات را در درجه اول، حمایت منافع اجتماع و جلوگیری از بدی و شرارت در آینده می‌دانست. بکاریا نظرات و عقاید خود را در کتابی به نام «رساله جرایم و مجازات ها» در سال ۱۷۶۴ میلادی منتشر کرد.[۳۸]

بنتام (Jermey bentham)، حقوقدان انگلیسی به شدت مجازات ها معتقد بود و مجازات را از لحاظ ارعاب و عبرت مردم، لازم می‌دانست. امانوئل کانت (Immanuel kant) محقق آلمانی نیز اجرای مجازات را از لحاظ رعایت امر تادیب دیگران ضروری می‌دانست و از طرفداران عدالت کامل و مطلقه بود.[۳۹]

مبحث چهارم: ابسرواسیون (شناخت شخصیت)

۱- طرز شناسایی شخصیت مرتکبان

مجموعه تحقیقات و بررسی ها و آزمایش هایی که برای شناسایی شخصیت بزهکار به کار می رود ابسرواسیون (Observation) نامیده می شود.

موسسین مکتب تحقیقی آزمایش های پزشکی و روانشناسی و روانپزشکی بزهکاران را ضروری دانسته معتقد بودند که بدون شناسایی شخصیت مرتکب از لحاظ جسمی، روانی، اصلاح و تربیت او امکان پذیر نخواهد بود.[۴۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:57:00 ب.ظ ]




۲-۱-۳-۳-۲) نگرش منفی[۹۷]

نگرش منفی به واکنش­های منفی و عیب جویانه به سایر افراد در محیط کار اشاره دارد و نشان­دهنده بین فردی بودن فرسودگی شغلی است(فهیم نیا و همکاران،۱۳۹۰: ۱۸) . مارو[۹۸] در بازنگری تعدادی از مطالعات مربوط به فرسودگی معتقد است که مسخ شخصیت معمولاً بعد از خستگی عاطفی روی می­دهد و در واقع نوعی پاسخ مستقیم به استرس شغلی است.به عبارت دیگر مسخ شخصیت به پاسخ­های غیر احساسی،نامربوط و خشن نسبت به مراجعین(خدمات گیرندگان) و همکاران و… با سندرم فرسودگی احساسات منفی و نگرش­های منفی همراه با سرزنش دیگران اطلاق می­ شود(پرداختچی و همکاران۱۳۸۸: ۲۸).

۲-۱-۳-۳-۳) کاهش عملکرد فردی[۹۹]

کاهش عملکرد فردی به کاهش احساس شایستگی، کاهش احساس کارآمدی و عدم رضایت از عملکرد فردی اشاره می­ کند که فرد تمایل دارد تا خود را به طور منفی ارزیابی کند، از خود احساس ناراحتی می­ کند و از عملکرد خود راضی نیست(فهیم نیا و همکاران،۱۳۹۰: ۱۸).

۲-۱-۳-۴)مراحل فرسودگی شغلی

مراحل پنج­گانه فرسودگی شغلی عبارتند از:

      • مرحله ماه عسل[۱۰۰].در این مرحله فرد احساسات شادمانی و سرخوشی ناشی از برخورد با شغل جدید را تجربه می­ کند. این احساسات عبارتند از: تهییج، اشتیاق،غرور و چالش.وجوه نامطلوب به دو طریق ظهور ‌می‌کنند و بعد از مدتی نیروی ذخیره شده برای مقابله با نیازهای یک محیط چالش­آور،به تدریج به اتمام می­رسد.در این مرحله و در جهت مقابله با فشار روانی،بعضی از عادات و شیوه ­های رفتاری در فرد شکل می­ گیرند که غالبا برای مقابله با چالش­های بعدی،مفید نیستند.

    • مرحله کمبود سوخت[۱۰۱].در این مرحله،فرد نوعی احساس مبهم زوال،خستگی و گیجی را تجربه می­ کند.نشانه­ های این مرحله عبارتند از:نارضایتی شغلی،عدم کارایی،اختلال در خواب و احساس خستگی. نتایج چنین احساساتی نیز واکنش فرار(پرخوری و اعتیاد)است.

    • مرحله نشانه مزمن[۱۰۲].در این مرحله نشانه­ های مرضی فیزیولوژیکی بیشتر آشکار می­شوند و فرد نیازمند توجه و کمک می­ شود.نشانه­ های عادی این مرحله عبارتند از:فرسودگی مزمن،فرسودگی جسمی،خشم و افسردگی .در این مرحله نوعی احساس خستگی و فرسودگی،بر فرد مستولی می­ شود.

    • مرحله بحران[۱۰۳].اگر احساسات و نشانه­ های مرضی مرحله سوم برای مدتی طولانی ادامه پیدا کند،فرد وارد مرحله بحرانی می­ شود.در این مرحله فرد احساس می­ کند که بر او ستم رفته است و تمایلات مربوط به بدبینی،شک و تردید نسبت به خود،در او افزایش می­یابد. در این مرحله،ممکن است فرد دچار زخم معده،سردرد،دردهای مزمن پشت،فشار خون بالا و کم­خوابی شود.ضمناً ممکن است این دردها به صورت حاد نیز جلوه­گر شوند.

  • مرحله برخورد با دیوار[۱۰۴].این مرحله از نشانگان فشار روانی ناشی از فرسودگی شغلی با به پایان رسیدن نیروی فرد برای سازگاری با محیط کار مشخص می­ شود و احتمال دارد در این مرحله،فرد شغل خود را از دست بدهد.از طرف دیگر،این احتمال وجود دارد که در این مرحله و با بهبود فرد،بعضی از نشانه­ های مرضی از بین بروند؛اما این نشانه­هاتغییرات فیزیولوژیکی دیگری را در فردایجاد ‌می‌کنند که ممکن است رهایی از آن­ها،به سادگی انجام نگیرد(ساعتچی،۱۳۸۷: ۳۶و۳۷).

۲-۱-۳-۵)علل ایجاد فرسودگی شغلی

عامل اصلی و اولیه ایجاد فرسودگی کاری عبارت است از اینکه شخص در مدت طولانی تحت فشارهای روانی . عصبی شدید باشد. اما در اینجا باید این نکته را متذکر گردید که علاوه بر عامل مذکور متغیرها و عوامل دیگری نیز در این رابطه نقش اساسی بازی ‌می‌کنند. برای مثال برخی از شرایط کاری از قبیل اینکه فرد احساس کند تلاش­ های او بی­فایده است و در سازمان فردی ناکارآمد و بی­تأثیر است به نظر می­رسد در ایجاد فرسودگی کاری سهم عمده و مهمی دارند.

طبق تحقیقات صاحب‌نظران علوم رفتاری، یکی از مهمترین عوامل مولّد فرسودگی شغلی در سازمان، سبک رهبری خاصی است که توسط سرپرستان سازمان اتخاذ می­ شود. در این زمینه در مجموع تحقیقات حکایت از این دارد کارکنانی که با سرپرستان دارای ملاحظه­کاری کم ، کار ‌می‌کنند”برای مثال، پایین بودن رفاه و آسایش کارکنان و پایین بودن روابط دوستانه و گرم بین سرپرستان و پرسنل” نسبت به افرادی که رابطه صمیمانه­تری را با سرپرستان خود دارند، بیشتر در معرض ابتلا به فرسودگی شغلی قرار دارند.

از بین متغیرهای دیگری که با فرسودگی شغلی در ارتباط است ‌می‌توان به وضعیت تأهل افراد اشاره کرد. تحقیقات حکایت از این دارند که موارد کمتری از فرسودگی شغلی در بین اشخاص متأهل نسبت به افراد مجرد گزارش شده است(مستبصری و نجابی،۱۳۸۷: ۵،۶).

عوامل دیگری که سبب می­ شود افراد به فرسودگی شغلی دچار شوند عبارتند از:

    • ناآشنا بودن افراد با هدف یا اهداف سازمان یا قابل درک نبودن این اهداف برای آنان.

    • سیاست­هایی که مدیریت سازمان در ابعاد مختلف وضع می­ کند یا در عمل به کار ‌می‌گیرد.

    • شیوه ­های رهبری و مدیریت در سطوح سرپرستی(یا سبک رهبری سرپرستان واحدها در سازمان).

    • سخت و غیر قابل انعطاف بودن قوانین ،مقررات و آیین نامه­ ها در سازمان.

    • ناسالم بودن شبکه­ های ارتباطی در سازمان و فقدان ارتباط­های دوطرفه و از پایین به بالا در سازمان.

    • بی توجهی مدیریت سازمان به امور کارکنان(رفاهی،درمانی،تفریحی و…).

    • عدم بهره­ گیری از همه توان و استعدادهای بالقوه افراد در انجام دادن وظایف شغلی.

    • مبهم بودن نقش فرد در سازمان و در فرایند تولید،توزیع و مصرف کالاها و خدمات ارائه شده توسط سازمان.

    • ناراضی بودن افراد از سازمان یا از شغل خود.

    • قرار گرفتن افراد در شرایط کاری که لازم است در زمان محدودکاری بیش از توان خود انجام دهند.

    • واگذار کردن مسئولیت­های بیش از ظرفیت افراد به آنان و ترس از توانایی برای انجام دادن این مسئولیت ­ها.

    • گرفتار شدن در شرایط تصدی نقش­های متعارض که طی آن نقش­هایی به عهده فرد گذاشته می­ شود که با هم در تعارض­اند.

    • هماهنگ نبودن میزان پرداخت حقوق و مزایا با میزان کاری که انتظار می­رود افراد در سازمان انجام دهند.

    • نا­مناسب بودن نظام ارزیابی عملکرد شغلی افراد و جایگزین شدن رابطه به جای ضابطه در سازمان

    • فقدان امکانات مناسب و اثربخش آموزشی برای کارکنان سازمان و نا آشنا بودن آنان با وظایف شغلی خود.

    • عدم به کارگیری روش­های عملی برای آزمایش و انتخاب افراد و واگذاری تصدی مشاغل به افراد غیر واجد شرایط.

    • نا آشنایی کامل افراد به وظایف شغلی خود از همان آغاز ورود به یک سازمان

  • فقدان امکانات لازم برای رشد و ترقی یا ارتقای افراد در سازمان.

۲-۲)پیشینه تحقیق

۲-۲-۱)تحقیقات داخلی

در این قسمت به بررسی برخی از مطالعات داخلی پرداخته می­ شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:57:00 ب.ظ ]




۲-۲-۳ نظریه ی نفی ضرر غیر متدارک و ارزیابی آن

مطابق این نظر ، مفاد حدیث « لا ضرر » نفی ضرر غیر متدارک است ‌به این معنی که شارع مقدس از ضرر غیر متدارک نهی می فرماید که کنایه از وجوب تدارک ضرر است و ضرر متدارک در حکم عدم است و شارع مقدس آن را ضرر نمی داند.( فاضل تونی ، ۱۴۱۲ ، صص ۱۹۳ – ۱۹۴ ) سید مصطفی محقق داماد در مقاله ای این قول را به مرحوم نراقی نیز نسبت داده است.( محقق داماد ، ۱۳۹۲ ، ص ۱۵۱ ) مطابق این مبنا ، شارع مقدس با این حکم افراد را ملزم به جبران ضرر ‌کرده‌است ، یعنی هرکس موجب ضرر و زیانی نسبت به غیر بشود ، جبران آن را باید عهده دار شود و در نظر شارع مقدس موردی نیست که کسی به دیگری ضرری برساند و ملزم به جبران آن نباشد و به اصطلاح ضرر تدارک نشده یا غیر متدارک که ترتیب جبران آن داده نشود در اسلام وجود ندارد که عبارت اخرای « یجب علیک التدارک » است.

‌بر اساس نظر فاضل تونی، مفاد قاعده ی لا ضرر در حد یک حکم ایجابی است، نه سلبی و تنها ثمره اش وجوب جبران هر خسارتی است که به وسیله کسی بر دیگری وارد شده است(بجنوردی ، ۱۳۸۹ ، ص ۱۸۲ ) ‌بنابرین‏ چیزی شبیه قاعده ضمان از آن فهمیده می شود و معنایی بیش از آن ندارد؛ با این تفاوت که قاعده ضمان فقط ضمان را در اتلاف یا تلف ثابت می‌کند؛ ولی در این قاعده، این ضمان برای اضرار نیز به اثبات می‌رسد.

‌بر اساس نظر فاضل تونی، این قاعده نمی تواند حکمی از احکام شرعی را نفی کند ؛ زیرا خدا خودش می‌داند که نباید ضرر بزند و اگر هم حکمی از احکام او از جهتی ضرری باشد، از جهات دیگر، منفعت یا مصلحت دارد؛ ‌بنابرین‏ ‌بر اساس این نظریه ، قاعده لاضرر فقط در روابط میان مردم و به منظور اثبات ضمان اضرار، کاربرد می‌یابد.این دیدگاه، کارآمدی قاعده را کاهش می‌دهد و در حد قاعده ضمان پایین می آورد و علاوه بر این، در همین حد اندک از کارآمدی نیز مورد اقبال فقها قرار نگرفته، به باد انتقاد گرفته شده است(بجنوردی ، ۱۳۸۹ ، ص ۱۸۲ ؛شیخ انصاری ، ۱۳۷۵ ، ص ۳۲۷ ). به خصوص از آن جهت که نتیجه اش خلاف مسلّمات و موازین فقهی اثبات شده است ؛ زیرا ضمان ضرر با این کلیت مورد قبول قرار نگرفته است و عدم ضمان در بسیاری از موارد ضرر به اثبات رسیده است( شواره ، ۱۴۱۸ ،ص ۳۷ ) مثلاً ضمان ضرر وارد شده بر مال التجاره که از ورود همان مال التجاره به وسیله تاجر دیگر ناشی شده است. اگر قرار باشد ضرر به غیر، باعث ضمان باشد، باید دولت به همه تولید کنندگان و واردکنندگانی که به دلیل پرداخت یارانه به بعضی کالاها متضرر می‌شوند نیز خسارت پرداخت کند و چه بسا هر فروشنده و صنفی باید به هم صنفان خود، خسارت پرداخت کند؛ زیرا مبنای بازار بر رقابت است و رقابت تجاری، اقتضای ضرر و سود را به طور توأمان دارد و اگر ضرر نباشد، باب معامله و رقابت بسته می شود.

‌بنابرین‏ اشکالات زیر بر این نظریه وارد است:

۱-این معنا حتی مورد خود ( قضیه سمره ) را هم در بر نمی گیرد زیرا آن ضرری که قابل تدارک و جبران است ضرر مالی است ولی در قضیه سمره بن جندب و مرد انصاری ضرر ، مالی نبود بلکه آبرویی و حیثیتی بوده.

۲-ضرر متدارک نازل منزله عدم است ، در صورتی که تدارک در خارج تحقق یابد ، نه اینکه به صرف حکم شارع مقدس بر وجوب تدارک ، ضرر دفع شود.

۳-اگر این مبنا صحیح باشد ، مفاد حدیث « لا ضرر » ، جعل حکمی است که به وسیله آن ، ضرر تدارک شود و حال آنکه لسان حدیث « لا ضرر » نفی حکم است و نه اثبات حکمی که ضرر به وسیله آن تدارک شود.

۴-این مبنا بواسطه وجود احکام ضرری زیادی در شریعت که غیر متدارک هستند نقض می شود، مانند خمس و زکات و جهاد و امثال این ها ، مگر اینکه جواب داده شود که اجر و ثواب الهی بر این امور موجب تدارک ضرر در آن می شود.

۵-حکم شارع به وجوب تدارک و جبران ضرر ، سبب نمی شود که وجود ضرر در خارج نفی گردد ، مثلا حکم شارع ‌به این سارق ، ضامن جبران خسارات مال است باعث نمی شود بگوییم در خارج برای صاحب مال خسارتی نیست.البته جبران خارجی باعث می شود که بگوییم ضرر تدارک شده است ، ولی معنایش این نیست که ضرر در خارج وجود نداشته باشد.

۶-در مواردی ، شارع مقدس وجوب جبران و تدارک را مقرر نداشته است ، مانند ضرر ناشی از ورود مال التجاره ای که از ناحیه ی تاجری باعث ضرر سایر تجار می شود و در اینجا تدارک ضرر واجب نیست.( فقیه ، ۱۴۰۷ ، ص ۱۹۳ ) ، دلایل گفته شده نشان می‌دهد که مبنای پنجم مورد قبول نیست.

۲-۲-۴ نظریه ی ارث وارث مسلم از مورث کافر و ارزیابی آن

مطابق این مبنا ، روایت « لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام » ناظر به ارث وارث مسلم از مورث کافر است.توضیح اینکه مطابق حدیث : « لا یتوارث اهل ملتین » پیروان دو دین از یکدیگر ارث نمی برند ، اگر وارث کافر باشد و مورث مسلمان ، و یا اگر وارث مسلمان و مورث کافر ، از یکدیگر ارث نمی برند.منتها مفاد حدیث لا ضرر این است که وارث ، چه کافر باشد و یا مسلمان ، از مورث کافر ارث می‌برد و یا اگر وارث کافر بود و مسلمان شد از مورث کافر خود ارث می‌برد.زیرا حدیث می‌گوید : در اسلام ضرری نیست و در نتیجه این فرد که مسلمان شده نباید ضرر کند ، ولی برعکس آن ، اگر مسلمان کافر شود ، از مورث مسلمان ارث نمی برد ، بلکه اگر مرتد فطری مرد باشد حکمش قتل است.( شیخ صدوق ، ۱۴۰۱ ، ص ۲۴۳)

مطابق این تفسیر ، قاعده ی « لا ضرر » ناظر به ارث وارث مسلم از مورث کافر است و بیشتر از این را شامل نمی شود و محدود به همین حد است ، اما باید گفت که مبنای مرحوم صدوق نیز صحیح نیست ، چرا که ایشان روایت « لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام » را چنین معنی کرده‌اند که در اسلام آوردن و مسلمان شدن ضرری نیست و فرد مسلمان شده نباید ضرر کند ، در صورتی که منظور از « اسلام » در حدیث « لا ضرر » احکام اسلامی است و اسلام در حدیث به مجموعه احکام و قوانین در این مکتب اطلاق شده است.گذشته از این ، در بعضی از روایات اصلا « فی الاسلام » نیامده ، مانند موثقه زراره ، و در بعضی « علی مومن » آمده است ، مانند مرسله زراره. این واژه تنها در روایت ابن مسکان از زراره، از امام محمد باقر(ع) وجود دارد که پس از داستان سمره بن جندب و پس از جمله لاضرر ولاضرار از قول پیامبر(ص) نقل شده است.در نتیجه اگر حدیثی را که در آن « فی الاسلام » دارد را بتوانیم مطابق نظر شیخ صدوق معنی کنیم ولی احادیث دیگر « لا ضرر » را که پسوند « فی الاسلام » را ندارد نمی توانیم چنین معنی کنیم در حالی که احادیث صحیح « لا ضرر » بدون پسوند مذبور است. بعلاوه چنین معنی کردن حدیث لا ضرر مخالف ظاهر آن حدیث است ، برای اینکه باید اولا « فی » را به معنی علت معنی بکنیم و « اسلام» را به معنای اعتقاد به اسلام بدانیم و معلوم است چنین معنایی خلاف ظاهر است.( سیستانی ، ۱۳۸۹ هـ . ش ، ص ۱۸۶ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:57:00 ب.ظ ]




ضمان معاوضی یک حقیقت کاملاً شناخته شده در زندگی می‌باشد و اینکه کالاها در برخی مواقع به خاطر آتش‌سوزی، طوفان، سرقت و … تلف شده یا زیان می‌بینند، از نظر منطقی خسارات وارده به مالک تحمیل می‌گردد اما در صورتی که همین شخص مالک با انعقاد قراردادی کالا را به دیگری می‌فروشد، تعیین اینکه کدام طرف (بایع یا مشتری) عهده دار مسئولیت ضمان ناشی از تلف یا زیان کالا می‌باشد، اهمیت می‌یابد.»(مهاجر، ۱۳۸۴: صص ۵-۴)

مفهوم ضمان در قراردادهای تجاری بین‌المللی ‌به این سؤال که چه کسی مسئولیت نهایی خسارت یا تلف وارده به کالاها را در جریان حمل و نقل متحمل می‌شود پاسخ می‌دهد. در مفهوم حقوقی ،ضمان به معنای ریسک به ویژه در مبادلات و معاملات به معنای مسئولیت قبول خطر است و در کنوانسیون وین ریسک به مفهوم ضمان (مسئولیت و خسارت) و خطرات احتمالی کالا می‌باشد. (جمعی از نویسندگان، ۱۳۷۴: ۱۵)

گفتار دوم- شرایط اعمال قاعده انتقال ضمان معاوضی

با استناد به مواد ۶۶ تا ۶۹ کنوانسیون شرایط لازم برای اعمال ضمان معاوضی این موارد می‌باشند:

    1. تلف یا زیان وارده باید قبل از انتقال ضمان به مشتری واقع شود. (مفهوم قسمت اول ماده­ی۶۶)

    1. تلف و زیان وارده قهری و ناشی از آفات سماوی باشد (مفهوم قسمت اخیر ماده ۶۶)

    1. مبیع باید در هنگام تلف عین معین باشد . (بند ۲ ماده ۶۶ و بند ۳ ماده­ی۶۹)

  1. خریدار در قبض مبیع قصور نکرده باشد وگرنه ضمان به او منتقل می‌شود (بند ۱ ماده ۶۹)

در ذیل به توضیح شروط مذکور در فوق می‌پردازیم:

بند اول- وقوع تلف و زیان وارده قبل از انتقال ضمان به مشتری

ماده ۶۶ به صراحت تلف یا زیان وارده به مبیع را پس از انتقال ضمان موجب برائت مشتری از تأدیه ثمن و انفساخ عقد نمی‌داند. به طور کلی در این ماده نسبت به مسئله تلف و اتلاف مبیع در دو زمان قبل و بعداز انتقال ضمان معاوضی تعیین تکلیف شده است. منطوق ماده ۶۶ تلف و زیان وارده بر مبیع را پس از انتقال ضمان بر عهده خریدار قرار می‌دهد و در فرض اتلاف مبیع توسط بایع که در قسمت اخیر ماده ۶۶ به صورت استثناء بر اصل وارد شده خریدار از تأدیه ثمن معاف می‌شود و در زمان قبل از انتقال ضمان و با بهره گرفتن از مفهوم ماده ۶۶ تلف مبیع موجب انفساخ عقد و برائت مشتری از تأدیه ثمن می‌شود و در صورت اتلاف مبیع توسط بایع، مشتری از پرداخت ثمن معاف می‌شود و بایع الزامی به پرداخت مثل یا قیمت مبیع ندارد و این با انفساخ سازگار است.

البته در قسمت اخیر ماده ۶۶ به صراحت از انفساخ عقد ذکری به عمل نیامده است. اما ظاهراًً تعبیر تبرئه از پرداخت ثمن مبین مفهوم انفساخ عقد است. قسمت اول ماده ۶۶ مطابق با مفهوم مخالف بند یک ماده ۳۶ کنوانسیون می‌باشد. در بند یک ماده ۳۶ «بایع» «مسئول هر نوع عدم انطباقی است که در هنگام انتقال ضمان به مشتری وجود دارد هر چند که عدم انطباق پس از آن زمان آشکار شود».

مفهوم این ماده آن است که اگر عدم انطباق پس از انتقال ضمان حاصل شود، بایع مسئول آن نخواهد بود و مسئولیت او تنها در قبال عدم انطباقی است که تا قبل از لحظه‌ی انتقال ضمان وجود داشته است. (مهاجر، ۱۳۸۴ :۷)

بند دوم- قهری یا سماوی بودن تلف و زیان وارده

طبق قسمت اخیر ماده ۶۶، تلف و زیان به صورتی که ناشی از تقصیر طرف قرارداد نباشد مورد توجه قرار گرفته است. در کنوانسیون اتلاف مبیع قبل از قبض توسط بایع موجب برائت مشتری از دادن ثمن است که این امر به معنی انفساخ می‌باشد. این شرط مطابق بند ۲ ماده ۳۶ کنوانسیون می‌باشد که کشف عدم انطباق در مبیع که «ناشی از نقض هر یک از تعهدات» بایع باشد، وی را در برابر خریدار در زمان انتقال ضمان و حتی بعد از انتقال ضمان مسئول قرار می‌دهد.(پرویزی،۹۱:۱۳۸۸)

شارحین کنوانسیون مفهوم تلف و زیان تصادفی را به صورت موسع شامل مواردی همچون : تلف کالا به خاطر سرقت، بارگیری اضطراری و فوری، سیل، طوفان و سایر بلایای طبیعی، تبخیر مبیع به خاطر گرما و فساد به خاطر یخ زدگی و … می‌دانند. (رحمانی،۶۹:۱۳۸۸)

در مقابل، مواردی وجود دارد که هر چند مانع از دریافت مبیع توسط مشتری می‌شوند، اما نمی‌توان آن‌ ها را در شمار حوادث ناگهانی واقع شده نسبت به کالا که تحت قواعد ضمان باشند، تلقی نمود. از جمله، حدوث جنگ میان دو کشور به طوری که اگر یکی از طرفین قرارداد بخواهد تعهدش را نسبت به طرف خارجی ایفا نماید، عملش به نوعی برقراری رابطه و کمک به دشمن تلقی می‌گردد، و مصادره‌ی کالا و ایجاد موانع در زمینه‌ی واردات و صادرات که آن‌ ها به عنوان ریسک سیاسی تلقی می‌شوند. (سلیمی،۳۸:۱۳۸۴)

وقوع چنین حوادثی ناشی از عمل دولت‌ها بوده که از قدرت قانونی خود برای ثبات امور اقتصادی و احیاناً امور سیاسی بهره جسته‌اند و از طرف دیگر اعمال چنین تصمیماتی تحت پوشش و حمایت بیمه قرار نمی‌گیرند و پیش‌بینی وقوع این حوادث، غیر مترقبه تراز امکان وقوع بلایای طبیعی می‌باشد و محدوده تلف به حوادث ناشی از بلایای طبیعی که وقوع آن تحت قدرت پروردگار است و همچنین مواردی مثل سرقت کالا که ناشی از عمل شخص ثالث غیرقابل شناسایی برای فرد زیان دیده است، منحصر می‌باشد . و تنها در خصوص توقیف کالاها در زمان جنگ، به صورتی که در زمان انعقاد قرارداد احتمال وقوع جنگ می‌رفته و یا حتی خود قرارداد در زمان جنگ منعقد شده است، گفته شده است از آنجا که احتمال پیش‌بینی وقوع چنین حوادثی وجود دارد و می‌توان مبیع را بیمه نمود، لذا توقیف کالا که مصادف با تلف فیزیکی تلقی می‌شود مشمول قاعده ضمان می‌باشد و بیمه ریسک سیاسی به عنوان یک عنصر مطلوب در حمایت مالی از تجار و شرکت‌های تجاری برای مقابله با خطرات احتمالی محسوب می‌گردد. (ضیایی،۶۵:۱۳۸۸)

در نتیجه تلف و زیان در کنوانسیون شامل بلایای طبیعی در مفهوم وسیع خود و اقدامات اشخاص ثالث مثل سرقت مبیع و یا عمل دولت‌ها که از آن به ریسک سیاسی یاد می‌شود، خواهد بود و در غیر از این موارد اتلاف مبیع توسط بایع و خود مشتری از شمول قاعده خارج است و در فرض فعل و ترک فعل بایع (قسمت اخیر ماده ۶۶) که منجر به وقوع تلف و خسارت می‌گردد و یا عدم انطباق کالا (ماده ۳۶) و نقض اساسی قرارداد (ماده ۲۵)، خریدار می‌تواند به طرق جبران خسارت مندرج در مواد ۴۵ تا ۵۲ کنوانسیون متوسل شود و نیز طبق ماده ۶۶ از پرداخت ثمن قراردادی معاف شود. (مهاجر، ۱۳۸۴: ۱۰-۹)

بند سوم- معین بودن مبیع در هنگام تلف

در بند ۲ ماده ۶۷ از لزوم معین شدن کالای موضوع قرارداد خواه از طریق علامت گذاری روی آن‌ ها، خواه به وسیله بارنامه و خواه با اخطار به مشتری و … شرط انتقال ضمان به مشتری می‌باشد و ماده ۳۰ کنوانسیون در تعهد بایع به تسلیم مبیع و ارائه‌ مدارک مربوط به آن، لزوم تعیین و تخصیص مبیع از طریق تحویل مدارک مربوطه را از وظایف اصلی بایع می‌داند و قاعده ضمان معاوضی در عقود معوض تملیکی و نسبت به عین معین جاری می‌باشد . (ناظری،۷۳:۱۳۸۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:57:00 ب.ظ ]