دانلود فایل پایان نامه با فرمت word : دانلود منابع پایان نامه در رابطه با حقوق ... |
ج) گزارش[۹۲]: برنامه ی است گاه مستقل و یا جزئی از یک برنامه که در آن محیط ، شرایط و فضای رویدادی خاص یا موضوعی خاص از سوی گزارشگر برای مخاطب منعکس می شود. در اغلب موارد موضوع گزارش یا رویداد شکلی تخصصی دارد. برای مثال گزارش گنکره ها و گردهمایی علمی یا مسابقات ورزشی.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
د) مسابقه[۹۳]: این دسته از برنامه ها با اهدافی دوگانه برای پخش از تلویزیون تهیه می شوند ، از یک سو با ایجاد رقابت بین شرکت کنندگان باعث بروز و تخلیه هیجان به شکلی صحیح شده و از سوی دیگر طرح سوالات عمومی و تخصصی در چنین مسابقاتی از لحاظ آموزشی و اطلاع رسانی نیز مفید فایده است. این شکل از برنامه معمولاً در قالب های متفاوت ارائه می شود ، گاهی مسابقه کاملاً علمی و تخصصی طراحی می شود ، گاهی مسابقه به صورت کاملاً ورزشی طراحی می شود ، گاهی مسابقه به شکل ترکیبی طراحی خواهد شد.
ه) ترکیبی[۹۴]: این قبیل برنامه ها ساختاری به شکل موزائیک دارند. به سخن دیگر در برنامه های ترکیبی از چندین شکل برنامه نظیر قطعات نمایشی ، موسیقی ، مصاحبه ، گزارش و گرافیگ (انیمیشن) در تلویزیون بهره جویی می شود که گرچه به لحاظ شکل ارائه و مدت زمان با هم متفاوتند ، اما در نهایت درون یک چهارچوب قرار می گیرند. ُجنگ نوعی برنامه ترکیبی است که کلیه بخش های آن حول یک محور حرکت می کنند و پیام برنامه در تمام بخش ها به شکل منطقی به نوعی تکرار می شود. برای نمونه برنامه های خانواده تهیه شده در صدا و سیما شکلی ترکیبی دارند.
بند سوم ) از لحاظ ساختار
بعد از اینکه با موضوعات قابل طرح در یک برنامه و قالب (شکل) برنامه برای ارائه آن ها آشنا شدیم ، مهم ترین ملاک طبقه بندی برنامه های تلویزیونی ساختار می باشد که نمود بارز معماری هر برنامه بوده و از ترکیب عناصر سه گانه « نیروی انسانی » ، «منابع مالی » ، « منابع تجهیزاتی و مواد مصرفی » شکل می گیرد و به واقع استخوان بندی برنامه را تشکیل می دهد. نتیجتاً پیام و محتوای برنامه در یک قالب تعیین شده ، با صرف وقت و هزینه در یکی از ساختارهای پذیرفته شده تلویزیون به بیننده عرضه خواهد شد که با توجه به فرم های شناخته شده برنامه سازی به ۳۲ ساختار و با توجه به ترکیب تمامی عوامل در ۴ طبقه خلاصه می شود :
الف) طبقه الف : آن گونه از برنامه ها که به جهت ویژگی های خاص نیازمند بهره جویی همه جانبه از سه عنصر مهم نیروی انسانی فعال و خوش ذوق ، منابع مالی عظیم ، تجهیزات و امکانات گسترده (نور صدا ، گریم ، لباس ، افکت ، فضا و…) و مکان های متعدد بوده و به همین دلیل در مدت زمانی طولانی ساخته می شوند. اگر چه تهیه برنامه های این طبقه مستلزم صرف هزینه و زمان بسیاری برای سازمان صدا و سیما می باشد ، اما بسته به اهمیت موضوع برای ساخت مجموعه های تاریخی یا مذهبی این هزینه ها صورت خواهد گرفت.[۹۵] در نتیجه مجموعه های داستانی همچون یوسف پیامبر و مختارنامه که با بهره گیری از امکانات بسیار گسترده از جمله بازیگران ، دکورهای متعدد (اعم از فضاهای مورد نیاز و افراد مورد نیاز جهت تهیه اثر همچون گریموران متعدد )، جلوه های ویژه و … ساخته شده اند ، در طبقه بندی ها در گروه الف جای خواهند گرفت.
ب) طبقه ب : گونه ای از برنامه های تلویزیونی در طبقه ب قرار می گیرند که به جهت محتوی نیازمند استفاده از عوامل سه گانه فوق در حجم گسترده نمی باشند. مجموعه های داستانی در تلویزیون در دو طبقه الف و ب جای می گیرند ، تفکیک میان این آثار به موجب مولفه هایی همچون زمان وقوع داستان، تعداد بازیگران ، تعداد دکور ، جلوه های ویژه ، طراحی گریم ، موسیقی امکان پذیر می باشد. زیرا بسته به بافت قصه و فیلمنامه و اینکه بخواهند فیلم را در چه محدوده زمانی بسازند ، امکانات و تجهیزات و نحوه طراحی دکور و تعداد دکور و حتی جلوه های ویژه تعبیه شده در آن ها متفاوت خواهد بود و این امر بدون شک در تعداد بازیگران اصلی و سیاهی لشگر و چهره پردازی و گریم آن ها از حیث محدوده مکانی و زمانی ساخت فیلم و حتی نحوه تنظیم موسیقی برای فیلم تاثیر خواهد گذاشت.[۹۶]
ج) طبقه ج : برنامه هایی که در این طبقه قرار می گیرند گرچه در مقایسه با دو طبقه الف و ب از امکانات و تجهیزات گسترده ی بهره نمی برند ، اما طیف وسیعی از برنامه ها را تشکیل می دهند. به طور کلی برنامه های با پس زمینه بیان واقعیت همچون مستندهای محض و گزارشی و همچنین برنامه های ترکیبی در این چهارچوب قرار گرفته و با امکانات به مراتب بسیار کمتر از دو طبقه الف و ب ساخته می شوند.[۹۷]
د) طبقه د : برنامه هایی که در این طبقه قرار می گیرند به جهت نحوه ساخت و تکنیک نیازمند حداقل امکانات و تجهیزات بوده و برنامه هایی همچون مسابقات ورزشی ، گزارش از مراسم ها در این گروه جای می گیرند.[۹۸] به عبارت دیگر در این طبقه تنها تصویربرداری از رویداد اهمیت پیدا خواهد کرد. بنابراین تهیه گزارش از مسابقات زنده فوتبال و سایر ورزش ها در این طبقه جای خواهد گرفت.
گفتار سوم : دست اندرکاران آثار تلویزیونی
در یک تعریف ساده می توان گفت : دست اندر کاران اثر تلویزیونی کسانی هستند که اثر با تلاش و همت آن ها البته با بهره گرفتن از ابزار و تجهیزات فنی ساخته می شود. به عبارت دیگر برنامه های تلویزیونی به دلیل دارا بودن ویژگی دیداری و شنیداری کاری کاملاً گروهی بوده که با همکاری عوامل بسیاری ساخته می شوند. این عوامل نیز بسته به نوع کارشان ممکن است کسانی باشند که به دلیل اینکه هدایت ساخت فیلم را بر عهده دارند یا فیلمنامه را به نگارش در می آورند و غیره …. به نوعی طراح اصلی برنامه باشند. یا اینکه تنها کسانی باشند که ابزار فنی را به کار انداخته و هیچ نقش موثری در طراحی برنامه نداشته باشند ، زیرا هر رشته هنری ابزار و وسایل خاصی در اختیار دارد که آفرینندگان با بهره گرفتن از آن ها می توانند ، ایده ها و خلاقیت های ذهنی خود را به بهترین شکل ممکن بروز دهد. آنچه تمایز میان برنامه های تلویزیونی را بیش از پیش پدیدار می سازد ، آن است که برنامه در استودیو یا در خارج از استودیو ساخته شود.
هر سازمان پخش معمولاً به تعداد زیاد استودیوی کوچک و بزرگ دارد که از لحاظ طراحی صحنه متفاوت بوده و هر یک برای برنامه خاصی استفاده می شوند. از لحاظ فنی این استودیوها با سه اتاق در ارتباط هستند که عبارتند از اتاق فرمان تصویر که درآن کیفیت رنگ صحنه و میزان نور آن کنترل و پردازش می شود. اتاق فرمان صدا که در آن صدابرداران کیفیت و مقدار صداها را کنترل کرده و در صورت نیاز و با هماهنگی کارگردان از افکت های متناسب با صحنه استفاده خواهند کرد. اتاق فرمان تولید که مهم ترین بخش استودیو بوده و کارگردان در آن علاوه بر کنترل همه جانبه صحنه و بازیگران ، نظارت کامل بر عملکرد اتاق فرمان صدا و تصویر نیز خواهد داشت.[۹۹]به عنوان مثال برنامه های ترکیبی مانند برنامه کودک ، برنامه خانواده ، برنامه خبری ، برنامه تحلیل مسائل سیاسی یا اجتماعی بدین صورت تهیه خواهد شد.
سری دیگر از برنامه ها خارج از استودیو تهیه می شوند. این گونه از برنامه ها توسط واحد سیار تهیه و تولید می شوند ، بدین تعبیر که فضای آزاد همانند استودیو فرض شده و پس از جاگیری عوامل در محدوده تعیین شده ، مسئولین سه اتاق توضیح داده شده ، در واحد سیار نزدیک به فضای مذکور وارد عمل شده و نهایتاً برنامه تولید شده را از طریق کابل های زمینی یا امواج رادیویی به مرکز پخش خواهند فرستاد.[۱۰۰] به عنوان مثال رویدادهای ورزشی مانند پخش مستقیم مسابقه فوتبال یا برنامه های گزارشی مانند پوشش جریان انتخابات یا خبررسانی از یک پدیده طبیعی مانند زلزله بدین صورت تهیه خواهد شد. البته برنامه های تلویزیونی چه در درون استودیو و چه خارج از آن تولید شده باشد ، ممکن است به صورت زنده و همزمان با تولید پخش شوند یا اینکه ابتدا ضبط شده و در فرصت مناسب پخش شوند. در این صورت کیفیت برنامه تغییر خواهد کرد ، زیرا در یک پخش زنده عکس العمل ها در لحظه اتفاق می افتد و نمی توان بخشی را حذف کرد.
سری دیگر از برنامه های تلویزیونی ، مجموعه ها و فیلم های تلویزیونی هستند که همانند فیلم سینمایی اما در شکل و اندازه کوچکتر ساخته می شوند. در ادامه مهم ترین اشخاصی که کادر تولید یک برنامه اعم از زنده یا ضبط شده را تشکیل می دهند ، بیان خواهد شد. هر چند ممکن است برخی از این مسئولیت ها بین اعضای دیگر گروه تقسیم شود و یا اینکه برای ارتقاء کیفیت برنامه از عوامل دیگری نیز استفاده شود. به عبارت دیگر در تهیه یک فیلم یا برنامه تلویزیونی علاوه بر ابزار فنی مختلف یا فنون و تکنیک هایی که در تهیه این گونه آثار به کار گرفته خواهد شد ، برای مثال گرافیک تلویزیونی و جلوه های ویژه افراد مختلفی نقش دارند که عبارتند از :
کارگردان[۱۰۱]- کارگردان شخصی است که مسئولیت ساخت بصری و بیان هنری فیلم را بر عهده داشته و همه مراحل تولید فیلم زیر نظر او انجام می شود. بنابراین هدایت همه عوامل ساخت فیلم زیر نظر شخص کارگردان انجام می شود. در سازمان صدا و سیما ، کارگردان بدین شکل تعریف شده است: « کارگردان فیلم فردی است که ضمن شناخت اصول دراماتیک ، توانایی بهره گیری از عوامل گوناگون ساخت برنامه را داشته باشد ، البته این نقش کارگردان خلاق و آزاد است. در شیوه فیلمسازی تجاری ، معمولاً تهیه کننده در ساخت فیلم دخالت بارزتری دارد و کارگردان مجری نظرات اوست.»[۱۰۲]همچنین در تعریف کارگردان تلویزیونی آمده است: « کارگردان تلویزیونی فردی است که ضمن شناخت کیفیت هنری تصویر برای ضبط و پخش برنامه های تلویزیونی توانایی کار با میز تصویر و امکانات جانبی آن را داشته و به سناریو فرم و ساختی تلویزیونی می دهد. او در واقع مسئول سازمان دهی عوامل ، ابزار و تجهیزات جهت ساخت برنامه های تلویزیونی با بیانی هنری است.»[۱۰۳] ناگفته نماند که کیفیت یک برنامه به نحو چشمگیری به نوع آن برنامه بستگی دارد. برای مثال ، تهیه یک برنامه نمایشی مستلزم طرح نما به نما و تلاش طاقت فرسای گروه تولید است ، در حالی که در ضبط یک برنامه ورزشی مانند فوتبال ؛ کارگردان فقط به بصیرت و سرعت انتقال خود برای پیش بینی وقایع متکی است. در بعضی از برنامه ها، مثل اخبار ، نیازمندی های عمومی و گفتگو با مسئولان کارگردان نقش طراح و پیشنهاد دهنده دارد که بخش های تهیه شده توسط گروه تولید را طراحی و هماهنگ می کند.
تهیه کننده[۱۰۴]- در سینما تهیه کننده شخصی حقیقی یا حقوقی است که جنبه های مختلف تولید یک فیلم سینمایی را اعم از هنری ، مالی و فنی مورد توجه قرار می دهد. در حقیقت تهیه کننده متبحر باید اطلاعات کافی درباره فیلمنامه نویسی ، کارگردانی ، طراحی صحنه ، نورپردازی و … داشته باشد. در تلویزیون تهیه کننده فردی است که با شناخت رسانه ، جامعه و مخاطب و بهره برداری مناسب از امکانات و منابع بتواند ، انواع برنامه های تلویزیونی را در کلیه مراحل ساخت فراهم و اداره کند. یکی از وجوه تمایز تهیه کننده سینما و تهیه کننده تلویزیون این است که در سینما تهیه کننده صرفاً سرمایه گذار است ، حال آنکه در تلویزیون تهیه کننده صاحب فکر و نماینده سازمان (به عنوان صاحب سرمایه) محسوب می شود.[۱۰۵]
آهنگساز[۱۰۶]– آهنگساز شخصی است که آثار موسیقی تالیف می کند و در حقیقت نویسنده موسیقی است و با احاطه کامل به علم موسیقی ایدههای فکری خود را در قالب موسیقی به رشته تحریر در میآورد. همگام با سیر تحول سینما ، موسیقی فیلم نیز تکامل یافته است. در آغاز تاریخ سینما موسیقی تنها همراهی ساده بود که نوازنده پای پرده اجرا می کرد ، اما به تدریج جایگاه جدی تر و کاربرد مشخص تری یافت و به منزله مکمل تصویر مطرح شد. تلویزیون رسانه ای است که همواره با طیف وسیعی از مخاطبان رو به رو بوده و به همین خاطر آهنگساز باید تلاش کند ، موسیقی که برای یک برنامه در قالب سریال ، برنامه کودک یا برنامه خبری و …. با توجه به موضوعات مطرح شده در آنها مناسب می باشد ، تنظیم نماید ، زیرا اثر موسیقی از کلام و تصویر به مراتب بیشتر است.
فیلمنامه نویس[۱۰۷]- وظیفه فیلمنامه نویس آن است که فیلم نامه ای کامل را بر اساس طرحی از خودش یا بر اساس طرحی که به او داده شده ، بنویسد. در هر صورت برنامه اعم از داستانی و مستند ، ناگزیر از داشتن سوژه است و سوژه همان موضوع فیلمنامه (چه بکر و چه اقتباسی) است که کلیه فعالیت های مربوط به تهیه و ساخت برنامه را دور خود متمرکز می کند. « تفاوت بین فیلمنامه سینمایی و تلویزیونی خیلی کم است. در تلویزیون باید در نظر داشت که فیلمنامه خطاب به انبوه تماشاگرانی است که تحمل صحنه های دور را نداشته ، پس تا حد امکان باید از این گونه تصاویر و صحنه ها احتراز شود و در عوض باید به صحنه ها و تصاویر نزدیک پرداخت تا بیننده بدون زحمت ، درون مایه آن را درک کند. » از طرف دیگر اقتباس برای فیلمنامه ، چه تقلید باشد چه نسخه برداری ادبی در برنامه سازی معمول است. همچنین در فیلم نامه نوشتن دیالوگ خوب مهارت است ، در برخی موارد به دلیل حساسیت کار یا به لحاظ حجم بالای کار ، نویسنده دیالوگ (گفت و گوی بازیگران ) فیلم از نویسنده فیلمنامه جدا بوده که بی شک به کیفیت بهتر اثر نیز کمک خواهد کرد.[۱۰۸]
تدوین گر[۱۰۹]- تدوین گر مسئول گزینش ، زمان بندی و ترتیب نماها در فیلم است. تدوین گر کار خود را با توجه به ویژگی های داستان فیلم و نوع فیلم نامه و همچنین نحوه طراحی بصری فیلم ساز انجام می دهد. تدوین گر صدا نیز کسی است که صدا ها را با تصویر همگام می کند ، جلوه های صوتی مورد نیاز را اضافه می کند ، شدت صدا را متناسب با فیلم کم یا زیاد می کند.[۱۱۰] در نتیجه می توان با تدوین قسمت هایی را به برنامه تلویزیونی اضافه کرد یا بخش های از برنامه را با اصلاح و سانسور حذف نمود.
تصویر بردار- تصویر بردار کسی است که تخیل کارگردان را به تصویر می کشد و از حیث زیبا شناختی اثر مسئول است. در ساخت برنامه تلویزیونی تصویر بردار نقشی اساسی داشته و بی شک او در ابتدا عکاس ماهری است که با بینش هنری ، سرعت عمل و آگاهی های لازم از مسائل روز (در زمینه هنری ، اجتماعی ، سیاسی و …. ) در نهایت حاصل کار گروه برنامه ساز را به تصویر می کشد.[۱۱۱]
صدا بردار[۱۱۲] - کسی است که در هنگام فیلم برداری ، مسئول ضبط صداست. در تلویزیون صدابردار حرفه ای کسی است که ضمن شناخت کیفیت هنری صدا ، با کاربرد وسایل و دستگاه های صوتی آشنا باشد. او باید بداند که چگونه به بهترین وجه صدا را در استودیو و خارج از آن ضبط کند تا صدا شفاف دقیق و متوازن باشد. این بخش علاوه بر صدا بردار ، شامل دستیاران صدا نیز هست ، برای مثال کسی که میکروفون را با فاصله ای مناسب بالای سر بازیگران نگه می دارد یا کسی که ابزار صدابرداری را آماده و تنظیم می کند.[۱۱۳]
نورپرداز[۱۱۴]– کسی است که در تصمیم گیری کارگردان و مدیر فیلم برداری درباره نوع نورپردازی صحنه مشارکت می کند و سرانجام منطبق با تصمیم گرفته شده ، نور صحنه را با ابزار و وسایل لازم تامین می کند. او برای انجام این کار ممکن است از یک یا چند دستیار و همچنین برق کار استفاده کند. طراحی نور و صحنه جزء نخستین عوامل تشکیل تصویر تلویزیونی هستند.[۱۱۵]به طور کلی نورپردازی بر برداشت بیننده نسبت به برنامه تلویزیونی هم از لحاظ اثر مستقیم دارد.
طراح لباس[۱۱۶]- کسی است که با توجه به نوع فیلم و ویژگی های آن و امکانات ضبط تلویزیونی و فیلمبرداری ، لباس هایی را طراحی می کند ، در سازمان های بزرگ تولید کننده برنامه های تلویزیونی ، انتخاب لباس بازیگران از مسئولیت های متخصصان است.
طراح صحنه [۱۱۷]- مسئولیت طراحی و خلق فضای کلی صحنه ای که قرار است فیلم برداری شود ، به عهده طراح صحنه است. او همچنین مسئول طرح نقشه ها و تعیین ویژگی های هر دکور و مسئول تزئین صحنه و انتخاب لوازم صحنه است. در تلویزیون طراح صحنه ، به کسی گفته می شود که مطابق با نیاز سناریو و نظر کارگردان و سایر اعضای درجه اول کادر تهیه فیلم ( احتمالاَ تهیه کننده و تصویر بردار ) دکورهای فیلم و اماکنی را که داستان فیلم در آنها می گذرد طرح ریزی می کند و تصاویری با زوایای مختلف از طرح مورد نظر خود تهیه می کند. همچنین در فیلم هایی با دکورهای عظیم ، ماکتی از دکورها تهیه کرده و ارائه می دهد که بعدها با نظارت او این اماکن ساخته می شود. طراحی صحنه در تلویزیون باید به گونه ای باشد که با جنبه های مختلف هنری ، اصول صحنه پردازی و مختصات دوربین فیلم برداری منطبق باشد. صحنه تلویزیونی ، پیشینه سینمایی دارد که به مرور زمان متحول شده و در مسیر این تحول نباید خصوصیات و محدودیت های رسانه تلویزیون را فراموش کرد.[۱۱۸]طراحی صحنه خود به نوعی روایتگر داستان فیلم یا برنامه تلویزیونی می باشد ، زیرا با فضاسازی موثر زمان و مکان داستان را بیان می کند و از طرف دیگر موجب می شود تا بازیگران با توجه به صحنه آرایی خود را در فضای موردنظر قرار داده و بتوانند فیلمنامه را به شکل مورد قبول ارائه دهند.
چهره پرداز [۱۱۹]- کسی است که بازیگر را اصطلاحاً گریم کرده و برای بازی آماده می کند. به چهره پرداز ، گریمور هم گفته می شود. اصول و اجرای گریم تلویزیونی تقریباً با روش سینمایی آن مشابه است ، اما چون اجرای نقش برخلاف سینما مداوم و بدون وقفه است ، خصوصیات اجرای تلویزیونی مانع تغییرات و اصلاحات نما به نمای گریم می شود که در سینما رایج است. برای دست یافتن به اهداف مشخص نمایش تلویزیونی ، برنامه ریزی و اجرای دقیق فعالیت های مربوط به گریم ضروری است.[۱۲۰]
بازیگران[۱۲۱]– در تقسیم بندی بازیگران یک فیلم می توان گفت : بازیگرانی که نقش های مهم فیلم را بر عهده دارند ؛ به ویژه نقش های اول و دوم ، بازیگران اصلی و به بازیگرانی که نقش کوچکی در فیلم داشته و بازی آن ها معمولاً با ذکر یک یا دو جمله همراه است ؛ بازیگران نقش جزئی می گویند. اما به بازیگری که در جمع یا تصادفی در صحنه حضور می یابد ، بدون آنکه حرفی به زبان آورد یا برخلاف بازیگر نقش جزئی نامش در عنوان بندی ذکر شود ، سیاهی لشگر می گویند. بدلکار کسی است که پیشه اش انجام کارهای نمایشی خطرناک در فیلمها به جای هنرپیشه اصلی است. بازی گردان نیز کسی است که مسئولیت انتخاب بازیگران را بر عهده دارد ، نقششان را به آنها تفهیم می کند و با آنها تمرین می کند و سر انجام آنها را برای بازی نهایی جلوی دوربین آماده می کند. از طرف دیگر قالب بیشتر برنامههای تلویزیونی بر محور یک مجری تنها میچرخد. این شخص در نقش معرفی کننده برنامهها ، میزبان ، مجری ، گزارشگر ، مفسر ، گرداننده مراسم بزرگ ، گوینده اخبار ، مربی ، کارشناس ، معلم یا استاد ظاهر میگردد.
بند اول ) صاحبان حقوق در آثار تلویزیونی
در قانون فعلی مالکیت فکری ایران علی رغم حمایت از اثر سمعی و بصری به هر نحو اعم از پخش از وسایل ارتباط جمعی نظیر سینما به صورت اثر سینمایی ، رادیو و تلویزیون به عنوان اثر رادیویی و تلویزیونی از صاحبان حقوق و دست اندر کاران این قسم آثار سخنی به میان نیامده است. هر چند با تعریفی که در همان قانون از اثر مشترک[۱۲۲] به عمل آمده ؛ باید تمامی عوامل را صاحب حقوق دانست که این رویه در عمل ایجاد مشکل خواهد کرد. کنوانسیون برن نیز در این زمینه تعیین مولفان اثر مشترک و جمعی را به قوانین داخلی کشورها واگذار نموده است. اما در قوانین خارجی می توان دسته بندی های را مشاهده کرد که به موجب آن تنها برخی از دست اندر کاران صاحبان حق شناخته شده اند :
الف) کارگردان : در اینکه کارگردان در اغلب موارد مولف اثر سمعی و بصری باشد و صاحب حق شناخته شود ، تردید کمتری وجود دارد ، هر چند این بدان معنا نیست که کارگردان همیشه مولف اثر سمعی و بصری باشد ، زیرا در برخی آثار کارگردان نقش اساسی و مبتکرانه ای از خود بروز نمی دهد. برای مثال در سریال های سطحی و کم ارزش که تنها به موضوعات احساسی می پردازد[۱۲۳]یا برخی تبلیغات بازرگانی کارگردان را نمی توان صاحب حق دانست.[۱۲۴]
ب) تهیه کننده : در صنعت سینما ، به دلیل آنکه فراهم نمودن سرمایه و امکانات لازم برای ساخت فیلم و انتخاب سایر شرکاء با تهیه کننده است ، وی یکی از شرکای صاحب حق شناخته خواهد شد. در تلویزیون باید قائل به تفکیک شد : اگر تهیه کننده اقدام به بازنویسی نمایشنامه و هدایت ویرایش اثر (تدوین) نماید ، برای مثال در تهیه سریال های تلویزیونی ، می تواند به عنوان یکی از شرکای صاحب حق شناخته شود ، اما اگر تنها کنترل و سرپرستی برنامه را برعهده داشته باشد ، صاحب حق نخواهد بود. در این رابطه قانون کپی رایت آمریکا ، صرف سرپرستی و کنترل برنامه حتی در زمانی که فرد مستخدم سازمان صدا و سیما باشد ، به عنوان یکی از مولفان مشترک محسوب خواهد شد.[۱۲۵]
ج) آهنگساز: به موجب قانون مالکیت فکری انگلستان آهنگساز در نظر اول نمی تواند به عنوان مولف اثر شناخته شود ، زیرا آهنگ کاملاً جدا از اثر ساخته می شود و خود اثری مرکب می باشد که تلفیقی از ترانه ، ملودی ، ریتم و آهنگ است. به همین دلیل اگر شخص پس از خلق اثر موسیقایی اقدام به ساخت اثر نمایشی موزیکال نماید ، از دو حق مولف برخوردار خواهد شد ؛ یکی به خاطر اثر موسیقایی و دیگری به خاطر اثر نمایشی موزیکال. بر این اساس اگر نتوان کار آهنگساز را از اثر جدا کرد وی مولف مشترک محسوب خواهد شد و بالعکس اگر اثر موسیقایی بعداً به اثر اضافه شود ، نمی توان آهنگساز را مولف صاحب حق دانست.[۱۲۶]
د) فیلمنامه نویس: در بیان فیلمنامه نویس به عنوان مولف مشترک با دو مساله مواجه می باشیم : اول خصوصیت جداگانه و متمایز نمایشنامه به عنوان اثر می باشد در این صورت آنچه مهم است ، آنکه نمایشنامه به گونه ایی در ساخت فیلم ادغام شود که منجر به تولید یک اثر نهایی غیر قابل تفکیک باشد. به گونه ای که پس از ساخت فیلم ، دیگر نتوان نمایشنامه یا فیلمنامه را یک اثر جداگانه تصور کرد ، این وضعیت نسبت به نویسنده دیالوگ نیز قابل تصور است. دوم خلق نمایشنامه فیلم ، گاهی اوقات نمایشنامه در یک پروسه طولانی و توسط دو نویسنده که هیچ همکاری با هم ندارند ، نوشته می شود یا اثری اقتباسی یا ترجمه شده است که از پیش موجود است که برای ساخت فیلم مورد استفاده قرار می گیرد. بدین ترتیب اگر نویسنده بنا به درخواست تهیه کننده و برای ساخت فیلم اقدام به نگارش فیلمنامه کند ، مولف مشترک و صاحب حق محسوب خواهد شد. اما اگر از فیلمنامه یا کتاب نویسنده ایی بدون آنکه سفارش نگارش به او داده شده باشد ، برای ساخت فیلم به شکل کامل یا اقتباس گونه استفاده شود، از اثری ترکیبی اقتباس شده که باید حقوق مادی و معنوی آن رعایت شود ، اما نویسنده مولف مشترک و صاحب حق شناخته نخواهد شد.[۱۲۷]
ه) تدوین گر: بحث اندکی وجود دارد که تدوین گر می تواند به دلیل نقش خلاقانه خویش مولف اثر سمعی و بصری باشد و این نقش خلاق در آثار نمایشی به مراتب مشهودتر است. اما به موجب آنچه در ضوابط حق چاپ انگلستان لحاظ شده تدوین گر تابع دستورات کارگردان بوده و در شرایط خاص و استثنایی می تواند ؛ صاحب حق مولف مشترک اثر نمایشی باشد.[۱۲۸]
و) تصویر بردار: نقش تصویر بردار را به دلیل جنبه های زیبایی شناختی کار تصویری که از جنبه های اساسی اثر نمایشی می باشد ، نمی توان ندیده گرفت. فارغ از ارزش هنری کار با مهارت و کارشناسی تصویر بردار در ضرورت انطباق دوربین با حرکات بازیگر ، نمای باز و بسته تصویر و محل قرار گرفتن دوربین مواجه هستیم. با جمیع این ویژگی ها به سختی می توان تصویر بردار را به عنوان مولف مشترک و صاحب حق در نظر نگرفت. اما در تصویر برداری از زندگی واقعی مانند فیلم مستند یا تهیه یک برنامه تلویزیونی فیلمبردار تنها متصدی دوربین محسوب می شود که تابع دستورات محض کارگردان است و نمی توان او را به عنوان مولف مشترک مورد بررسی قرار داد.[۱۲۹]
ز) بازیگران : نسبت به بازیگران همواره این عقیده وجود دارد که او تنها اثر از پیش موجودی را اجرا کرده و اثری از خودش خلق نکرده است. این در حالی است که این عقیده اگرچه نسبت به بازیگران تئاتر مجری است ، اما آن را نمی توان نسبت به بازیگران فیلم که کارشان به نوعی مکمل ساخت اثر است ، قابل اعمال دانست. زیرا بازی در فیلم و اثر سینمایی به نوعی کارگردانی بازی است.
بنابراین شاید بتوان بازیگر را به صورت کاملاً ابتکاری و از سه طریق به عنوان مولف فیلم بررسی کرد : اول به واسطه چهره و نگاهش که عنصری ناکافی است ، زیرا چهره بازیگر قبل از بازی نیز وجود دارد و همچنین می تواند نتیجه گریم بازیگر باشد. دوم بواسطه روش بازی او در اجرای نمایشنامه که این عنصر نیز کارآمد نیست ، زیرا کارگردان وظیفه هدایت بازیگران را برعهده دارد و به همین دلیل بازیگر وظیفه اجرای دستورات کارگردان را برعهده دارد ، هر چند اگر کارگردان به بازیگر میدان دهد تا خود به اجرای بازی بپردازد ، وضع متفاوت خواهد بود. سوم بواسطه افزودن به سطر یا تغییرات گسترده به صحنه (بداهه گویی و حاضر جوابی ) در این موارد بازیگر می تواند یک اثر ابتکاری خلق کند که با اثر نهایی مرتبط و ادغام شود. اما در همین مورد نیز خلاقیت بازیگر به میزان قابل توجهی به مدت زمان فیلم و همکاران دیگر بستگی خواهد داشت.[۱۳۰] بدین ترتیب تعیین بازیگر به عنوان یکی از شرکای صاحب حق نیاز به یک بررسی جامع و کامل خواهد داشت.
بند دوم ) غیر صاحبان حقوق در آثار تلویزیونی
در این میان گروهی دیگر از عوامل ساخت و تولید برنامه ، اساساً نمی توانند به عنوان مولفین مشترک اثر و به بیان کامل تر صاحب حق محسوب شوند ؛ زیرا هیچ نقش خلاقانه ایی در تهیه اثر نداشته و بنا به دستور سایر عوامل تنها به کارهای فنی و غیر مسقیم با ساخت اثر نهایی یعنی همان تولید اثر سمعی و بصری مشغول می باشند :
الف) کارگردان هنری و دستیاران : کارگردان هنری و در صورت مقتضی دستیاران وی وظیفه ساخت یا طراحی دکور را برعهده دارد. بدیهی است ، این افراد نمی توانند صاحب حق شناخته شوند ؛ زیرا فعالیت های آنها حتی در صورت ابتکاری بودن جدا از اثر نهایی قرار گرفته و به همین دلیل تنها می تواند به عنوان اثر هنری مورد حمایت قرار بگیرد. با این توضیح مولفان دیگری از همین قسم شامل طراحان صحنه ، لباس و چهره نیز نمی توانند به عنوان مولف مشترک اثر و صاحب حق شناخته شوند.[۱۳۱]
ب) مسئولین فنی : دیگر افرادی که شکی در صاحب حق نبودن آنها تحت عنوان مولفین مشترک اثر نهایی وجود ندارد ، کارشناسان فنی صدا ، دوربین ، نور و سایر کارشناسان ساخت فیلم هستند که نمی توانند به هیچ عنوان مولف مشترک محسوب شوند ، زیرا آنها به طور دقیق از آموزش های کارگردان ، مدیر فیلمبرداری یا دیگر شرکاء فیلم بهره مند می شوند.[۱۳۲]
بنابراین این افراد تنها کارهای فنی ساخت فیلم را انجام می دهند و صاحب حق شناخته نمی شوند ، اما نامشان در تیتراژ پایانی فیلم یا برنامه تلویزیونی به عنوان افراد سازنده در ساخت اثر نهایی درج می شود.
فصل دوم
ماهیت و شرایط حمایت از آثار تلویزیونی
مبحث اول : ماهیت و شرایط حمایت از آثار تلویزیونی به موجب حق مولف
براساس برداشت کلی از تعریف حق مولف توسط حقوق دانان سه نکته مهم قابل فهم است : اول آنکه حق مولف رابطه اعتباری بین اثر فکری و صاحب اثر است. دوم آنکه رابطه اعتباری مذکور منجر به ایجاد حقوق مادی و معنوی برای مولف نسبت به اثر می گردد. سوم آنکه اصطلاح حقوق مولف بدین مفهوم در برابر حقوق مرتبط قرار می گیرد. علاوه بر این تحلیل در زمینه حق مولف دو نظام حقوقی در جهان مطرح است که هر یک نسبت به ماهیت آثار مورد حمایت دسته بندی های خاصی دارند.
نظام حق مولف[۱۳۳]برگرفته از سنت حقوقی سویل لا و بر مبنای نظریات فیلسوفانی مانند کانت ، مبتنی بر اهمیت بیشتر به حق معنوی بوده و کنوانسیون برن متاثر از این نظام تدوین شده است. نظام کپی رایت[۱۳۴] که برگرفته از سنت حقوقی کامن لا و بر مبنای اهمیت بیشتر بر حقوق مادی استوار می باشد و کنوانسیون ژنو متاثر از این نظام تدوین شده و نکته حائز اهمیت آنکه در این نظام حق مولف و حق مرتبط هر دو تحت عنوان کپی رایت و در یک قالب مورد حمایت قرار می گیرند. بر این اساس آثار سمعی و بصری در کشور انگلستان از کشورهای مطرح نظام کپی رایت ، به موجب حقوق مرتبط مورد حمایت قرار می گیرند. در حالی که همین آثار در کشور فرانسه به عنوان کشور مطرح نظام حق مولف ، به موجب حق مولف مورد حمایت قرار می گیرند. در این مبحث ابتدائاً به بررسی ایجاد و موجودیت حق مولف در آثار تلویزیونی از لحاظ اینکه جزء کدام دسته از آثار قرار می گیرند و سپس با درک درست از ماهیت چنین آثاری به شرایط برخورداری آن ها از حمایت مادی و معنوی خواهیم پرداخت.
گفتار اول : ماهیت اثر تلویزیونی
آثاری را که در نهایت برای پخش از رسانه تلویزیون و در قالب یک برنامه تلویزیونی ارائه می شوند ، به موجب حق مولف و از حیث ماهیت می توان به آثار ساده و مرکب تقسیم بندی نمود. مبنای این تقسیم بندی ، از یک سو تعداد اشخاصی هستند که در تهیه آثار همکاری می نمایند و از سوی دیگر بر مبنای استفاده از آثاری است که سابقاً موجود بوده اند. بدین تعبیر آن گاه که شخصی به تنهایی و بدون استفاده از آثار ادبی و هنری سابق اقدام به تهیه یک اثر می نماید ؛ برای مثال با بهره گرفتن از یک دوربین فیلمبرداری ؛ مستندی از حیات وحش تهیه نموده و در اختیار تلویزیون برای پخش قرار می دهد ، اثر تلویزیونی ساده تولید نموده است.
در مقابل اثری که با همکاری دو یا چند نفر تولید شده ، برای مثال یک فیلم سینمایی که با مشارکت عوامل بسیاری از جمله کارگردان ، تهیه کننده ، نویسنده ، آهنگساز و…. ساخته شده یا فیلمی که براساس اقتباس از رمان نویسنده ی معروف با همکاری عوامل پیش گفته ساخته شده و برای پخش در اختیار تلویزیون قرار گرفته ، اثری مرکب تلقی خواهد شد. پر واضح است آنچه غالباً اثر تلویزیونی محسوب می شود ، به دلیل تعدد پدیدآورندگان و گاهاً استفاده از آثار ادبی و هنری پیشین ماهیت مرکب داشته و خود آثار مرکب نیز در قالب سه دسته آثار ثانوی ، آثار مشترک ، آثار جمعی مورد بررسی قرار می گیرند. واضح است که این آثار به لحاظ ساختار دارای تفاوت ها و مولفه های خاصی می باشند که در تعاریف جداگانه در گفتار پیش رو به آن ها خواهیم پرداخت.
بند اول ) اثر ثانوی (یا اشتقاقی)[۱۳۵]
این دسته از آثار در قوانین مختلف با یک نام شناسایی نشده ، بلکه با عناوین گوناگونی همچون آثار فرعی ، آثار ترکیبی ، آثار اشتقاقی به کار گرفته شده اند. علی رغم این عدم هماهنگی در نام گذاری ، در بیان مصادیق این آثار تا حدود بسیاری زیادی تشابه وجود دارد. به نظر می رسد اصطلاح آثار ثانوی به دلیل اینکه خود از آثار اولیه مورد حمایت اقتباس شده ، در بیان مقصود جامع تر از سایر عناوین باشد. در ماده ۲ کنوانسیون برن در مقام بیان آثار قابل حمایت به آثار فرعی اشاره ای گذرا شده بدون ذکر هیچ تعریفی ؛ اما در پارگراف سوم همان ماده به مصادیق آثار ثانوی شامل ترجمه ، اقتباس ، تنظیم موسیقی ، تغییر و اصلاح سایر آثار ادبی و هنری اشاره شده که همانند آثار اصلی مورد حمایت می باشـند ، بدون اینکه به حقوق آثار اصلی خدشه ای وارد شود.[۱۳۶] مطابق ماده ۲- ۱۱۳ قانون مالکیت فکری فرانسه ، اثر ثانوی اثر جدیدی است که با بهره گرفتن از اثر قبلی اما بدون همکاری پدیدآورنده آن اثر به وجود می آید. البته در قانون مذکور به این نکته توجه شده که در صورتی از اثر جدید حمایت می شود که حقوق مولف اثر قبلی رعایت شده باشد. در بیان مثال نیز به نمونه هایی همانند اقتباس ، ترجمه ، تنظیم موسیقی و غیره اشاره شده است. در بیان دو ویژگی مهم آثار ثانوی می توان گفت : اول آنکه این آثار با بهره گرفتن از آثار قبلی ایجاد می شوند. دوم آنکه در تهیه اثر جدید ، پدیدآورنده آثار پیشین از حیث همکاری هیچ نقشی نداشته و بدین دلیل از پدیدآورندگان اثر به حساب نخواهد آمد.[۱۳۷]
قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان ایران ، در بند ۱۲ ماده ۲ در مقام بیان آثار قابل حمایت به آثار ترکیبی اشاره و آن را هر گونه اثر مبتکرانه از ترکیب اثر یا اثرهای مورد اشاره در بندهای قبلی ماده مذکور می داند. اگر چه در قانون ترجمه و تکثیر و نشر کتب و آثار صوتی ، ترجمه به عنوان یکی از مصادیق بارز آثار ترکیبی به صراحت مورد اشاره قرار گرفته و از ذکر سایر مصادیق در هر دو قانون فوق الاشاره سر باز زده شده ، اما با توجه به عمومیت مواد ۱ و ۲ و ۵ و ۲۴ قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان می توان استنباط نمود که مصادیق دیگر آثار ثانوی اعم از اقتباس ، اصلاح سایر آثار ادبی ، تنظیم موسیقی در ایران نیز قابل حمایت هستند. اما در پیش نویس لایحه جدید دو اصطلاح اثر اشتقاقی و اثر ترکیبی با وجود داشتن اشتراکات فراوان در دو بند به صورت جداگانه تعریف شده انــد : « اثر اشتقاقی، اثری برگرفته از یک یا چند اثر موجود است ، از قبیل اثر ترجمه ای ، اثر موسیقایی اقتباسی ، فیلم نامه یا نمایش نامه اقتباس شده از داستان ، تلخیص ، چکیده یا شرح اثر، اثر ویرایش شده و یا تصحیح شده ، اثر ترکیبی»[۱۳۸]و در تعریف اثر ترکیبی به عنوان نمونه ای از اثر اشتقاقی آمده اســت : « اثر ترکیبی، اثری است مرکب از چند اثر بدون اینکه پدیدآورندگان یکایک آن آثار در خلق این اثر جدید ، با یکدیگر همفکری نموده باشند ، از قبیل مجموعه یا گزیده آثار ، گلچین اشعار ، جنگ ادبی…»[۱۳۹] ماده ۳ لایحه مذکور از جمله شرایط حمایت از آثار اشتقاقی را داشتن اصالت و رعایت حقوق پدیدآورنده یا پدیدآورندگان اصلی می داند و در ادامه اثر ترکیبی را به شرط داشتن اصالت در آرایش و گزینش قابل حمایت می داند و در ماده ۴ مجدداً بر حمایت جداگانه از این گونه آثار در برابر آثار اولیه تاکید می کند. بنابراین هدف قانونگذار از این تعاریف جداگانه ، شاید توجه به این نکته ظریف بوده که اثر اشتقاقی تغییراتی محسوس در اثر اولیه به همراه دارد ، در حالی که اثر ترکیبی تنها جمع آوری آثار پیشین بدون دخل و تصرف در اثر اولیه می باشد..
در یک نگاه کلی و اجمالی نسبت به آثار ثانوی در قالب برنامه هایی که از تلویزیون پخش می شوند ؛ می توان گفت : در ساخت یک برنامه تلویزیونی گاهی اوقات اثر اولیه به طور وسیعی دچار تغییر و دگرگونی می شود ، برای مثال وقتی یک اثر ادبی مثل رمان یا داستان کوتاه برای نگارش فیلم نامه به جهت ساخت فیلم برای تلویزیون یا سینما مورد اقتباس قرار می گیرد ، بدون شک دچار تغییرات به سزایی می شود ، زیرا نگارش فیلم نامه مستلزم آن است که ساختار کلی یک داستان برای مثال ۴۰۰ صفحه ای به گونه ای جذاب و با نگارشی ساده تر از حیث دیالوگ به یک فیلم ۹۰ دقیقه ای تبدیل شود. تا جایی که قانون گذار فرانسه مولف اقتباس را در چنین آثاری ، از تولید کنندگان مفروض آثار سمعی و بصری و به طبع اقتباس کننده را دارای حق دانسته است. این نکته ظریف در قوانین فعلی ایران لحاظ نگردیده ، اما در قسمت انتهایی ماده ۵۷ پیش نویس لایحه جدید ، اقتباس کننده جزء پدیدآورندگان و نخستین مالکان مشترک اثر دیداری و شنیداری قرار گرفته است. یا وقتی یک فیلم خارجی برای پخش از تلویزیون دوبله (ترجمه) می شود ، نیز به همین صورت تغییرات محسوس خواهد بود. اما در مقابل گاهی اوقات تغییر در اثر اولیه بسیار جزیی و ناچیز است. برای مثال هنگامی که برای یک اثر ادبی مثل شعر، موسیقی تنظیم شده تا از تلویزیون پخش شود ؛ تغییرات اندکی اعمال می شود. در هر صورت تغییرات چه محسوس باشد و چه نا محسوس ؛ آثاری که بدین شکل و با بهره گیری از اثر اولیه تولید و نهایتاً به شکل اثر ثانویه از تلویزیون پخش می شوند ، به دلیل جای گرفتن در زمره آثار ثانوی از حیث رعایت حقوق پدیدآورنده (پدیدآورندگان) اثر اولیه حائز اهمیت می باشند.
بند دوم ) اثر مشترک[۱۴۰]
در یک تعریف ساده و سطحی اثری که در نتیجه هم فکری مولفان متعدد پدید می آید ، اثر مشترک محسوب خواهد شد. البته برای تمایز این اثر از آثار جمعی ، نیاز به یک تعریف جامع و مانع خواهیم داشت. در این زمینه ماده ۲- ۱۱۳ قانون مالکیت فکری فرانسه مقرر داشـته « اثر مشترک ، اثری است که در خلق آن اشخاص حقیقی متعدد مشارکت داشته باشند. » با توجه به این ماده و مواد دیگر قانون مذکور در تشریح و تعریف اثر مشترک می توان گفت : این آثار حاوی ویژگی های مهمی در برابر دیگر آثار مرکب می باشند ، از جمله آنکه پدیدآورندگان چنین آثاری لزوماً می بایست اشخاص حقیقی باشند که به صورت افقی و با هم فکری یکدیگر اثری را پدید آورند و تحت ریاست شخص حقیقی یا حقوقی اقدام به خلق اثر نکرده باشند.[۱۴۱] بنابر این تعریف میزان و نحوه همکاری شرکاء تاثیری در اشتراکی بودن اثر ندارد ، در این مفهوم فارغ از اینکه یکی از مولفان بخش اعظمی از اثر را خلق کرده باشد و دیگری تنها بخش کوچکی را به وجود آورده باشد ، همکاری در زمان واحد صورت گرفته یا در زمان های متعدد ، نحوه مشارکت قابل تشخیص و تفکیک باشد ( که در این صورت باعث ایجاد حق مادی جداگانه برای پدیدآورنده نسبت به همان قسمت خواهد شد ، البته در صورتی که بدون تضییع حق مشترک بر کل اثر قابل بهره برداری باشد.) یا اینکه به به طرزی ممزوج باشد که نتوان آن را از هم تفکیک نمود. اثر مشترک محسوب خواهد شد. واضح است که چنین اثری قابل حمایت بوده و بهره برداری مادی و معنوی از آن نیاز به رضایت کلیه پدیدآورندگان خواهد داشت ، چون چنین حقی ناشی از اثر مشترک بوده و همانند دیگر آثار مشاع با آن برخورد خواهد شد.
قانون مالکیت فکری آلمان و انگلستان برخلاف آنچه در قانون مالکیت فکری فرانسه آمده ، اثر مشترک را اثری دانسته اند که توسط چند پدیدآورنده به طور مشترک خلق شده باشد و امکان بهره برداری جداگانه هر یک از آنها از اثر پدید آمده وجود نداشته باشد. به بیان دیگر در صورتی می توان اثر را مشترک دانست که میزان مشارکت پدیدآورندگان در آن قابل تشخیص و تفکیک نباشد. فلذا به موجب چنین تعریفی اثر موسیقایی اثری مشترک نبوده و اثر سینمایی نیز نسبتاً مشترک محسوب می شود.[۱۴۲]
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-09-27] [ 08:35:00 ب.ظ ]
|