دسترسی و استفاده از منابع نهفته در شبکه های اجتماعی

همبستگی و بازتولید گروه

سرمایه

الف) بخشی از ارزش اضافی بین ارزش استفاده در بازار مصرف و ارزش مبادله کالا در بازار تولید-کار

سرمایه گذاری مهارت ها و دانش فنی

درونی کردن یا درک نادرست از ارزش های مسلط

سرمایه گذاری در شبکه های اجتماعی

سرمایه گذاری در تایید و پذیرش متقابل

سطح تحلیل

ساختاری (طبقات)

فرد

فرد/طبقه

فرد

گروه/فرد

۲-۴-۳-اشکال گوناگون سرمایه

بوردیو سرمایه را کار انباشته تعریف می کند و از این نظر تا حدودی به تعریف مارکسیستی وفادار است. اما بوردیو این مفهوم را در حوزه اجتماعی فراتر از مفهوم مارکسیستی آن بکار می برد و سرمایه اقتصادی و انباشت آن و سازوکارهای این انباشت را محور تحلیل اجتماعی- تاریخی خود قرار می داد. در نزد بوردیو، سرمایه یک منبع عام است که می تواند شکل پولی و غیر پولی و همچنین ملموس و غیر ملموس به خود گیرد. سرمایه هر منبعی است که در عرصه خاصی اثر بگذارد و به فرد امکان دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد(روحانی،۱۳۸۸:۱۲). وی معتقد است که سرمایه در شکل های عینیت یافته یا متجسد خود، برای انباشته شدن نیازمند زمان است، سرمایه بالقوه می تواند برای تولید سود و به شکلی کاملا شبیه خود یا گسترش یافته بازتولید شود، همچنین سرمایه به طور ذاتی گرایش بدان دارد که وجود خود را ماندگار نماید(صالحی،سپهرنیا،۱۷:۱۳۹۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بوردیو در کنار سرمایه اقتصادی و بسته به عرصه ای که سرمایه در آن عمل می کند، سه نوع دیگر از سرمایه را نیز معرفی می کند . نخست سرمایه فرهنگی شامل تحصیلات و به دست آوردن قابلیت های فرهنگی و هنری، بیانی و کلامی (فکوهی،۱۳۸۸) این سرمایه قابلیت تبدیل به سرمایه اقتصادی را دارد (صالحی،سپهرنیا،۱۷:۱۳۹۰)؛ دوم، سرمایه اجتماعی به معنی به دست آوردن موقعیت های اجتماعی و برخورداری از شبکه‌های کم و بیش گسترده‌ای از روابط، دوستان و آشنایان که می توانند در مواقع ضروری به نفع فرد وارد عمل شوند. این سرمایه در برخی شرایط به سرمایه اقتصادی قابل تبدیل است و چه بسا به شکل اصالت و اشرافیت در آید (تاج بخش،۱۳۴:۱۳۸۴)و سوم سرمایه نمادین که به دلیل موقعیت‌های کاریزماتیک و یا با تکیه بر نمادها و قدرت های پیش‌زمینه ای برای نمونه نهادها، سازمان‌ها، دین. قومیت و …. برای فرد ایجاد می شود. بدین ترتیب هر فرد و هر مجموعه‌ای از افراد در جامعه دارای سرمایه‌ای کلی می شوند که خود ترکیبی است از سرمایه های نامبرده(فکوهی،۱۳۸۸).
اگر همچون بوردیو، مفهوم سرمایه را تنها به حوزه ی اقتصادی محدود نکنیم، می توانیم به بازشناسی ویژگی های انواع سرمایه و تشابه های میان آنها را به خوبی نشان می دهیم. تشابهاتی همچون اینکه سرمایه از طریق عملیات سرمایه گذاری انباشته می شود، به شکل میراث انتقال می یابد، و فرصت هایی که دارنده ی سرمایه با انجام سودمند ترین جابه جایی ها فراهم می کند بهرمندی بیشتر از آن را امکان پذیر می سازد(بون ویتز:۱۳۸۹،۶۷).
در واقع نهادی که بوردیو بر اساس مفاهیم «سرمایه اجتماعی»، «سرمایه فرهنگی» و «سرمایه نمادین» بنا می نهد، اساساً می کوشد تقلیل گرایی هایی را که منطق داد و ستد را به عوامل اقتصادی، بهرمندی از هنر، آموزش و غیره، محدود می کنند، نقض کند(صالحی،سپهرنیا،۱۷:۱۳۹۰).

۲-۴-۳-۱- سرمایه اقتصادی

به طور کلی سرمایه اقتصادی از عوامل گوناگون تولید و مجموعه دارایی های اقتصادی- درآمد، میراث، کالاهای مادی- تشکیل شده است.( بون ویتز:۱۳۸۹،۶۷) در اندیشه اقتصادی، اصطلاح «سرمایه» به معنی انباشت پول است، که می توان آنرا سرمایه گذاری کرد و امید سود در آینده داشت. این معنی احتمالا آن چیزی است که مردم هنگامی که از این اصطلاح استفاده می کنند، در ذهن دارند(جان فیلد:۲۲،۱۳۸۵).
سرمایه اقتصادی با فلسفه کارل مارکس و کشاکش طبقاتی که او مطرح کرد اهمیت یافت. هرچند اهمیت اقتصاد در تاریخ انسانی در تفکر مارکس در واقع زیر تأثیر تحلیل نیرومند هگل از جامعه مدنی شکل گرفت. هگل گفته بود که روابط اقتصادی جامعه مدنی آوردگاهی است که در آن منافع افراد در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند. برای هگل جامعه مدنی در امرو اقتصادی اش جنگ همه با همه، کشاکش مداوم تمایلات خود پرستانه است. تصویر هگل از شرور رقابت کننده ی جامعه ی مدنی، با قطبی شدن روز افزون آن یعنی ثروتمند شدن معدودی و فقر توده های از خود بیگانه همراه بود(لاوین،۳۵۱:۱۳۸۷)
مارکس از شرح بنیان اقتصادی به تبیین خود از حیات فرهنگی جامعه رهسپار می شود. او مدعی این است که بنیان اقتصادی جامعه کل قلمرو فرهنگ را مشروط یا تعیین می کند. از نظر مارکس تمامی تفکر انسانی در حوزه های مختلف بواسطه ی بنیان اقتصادی جامعه و بویژه به واسطه تقسیم طبقاتی درون آن مشروط می شوند. و نگرش های مسلط در اخلاق، فلسفه، هنر و … در هر جامعه تصورات طبقه ی اقتصادی مسلط اند. ایده طبقه حاکم در هر عصری، ایده های حاکم، یعنی ایده های طبقه ای است که نیروی مادی خاکم بر جامعه و در عین حال نیروی معنوی حاکم بر آن است. طبقه ای که وسایل مادی تولید را در اختیار دارد، مهار وسایل تولید ذهنی را نیز در دست دارد(همان: ۳۷۳-۳۷۵).
مارکس بر این باور است که باید برای هرکس بی واسطه بدیهی باشد که آنچه او کشف کرده است، حقیقت دارد. اینکه حیات ذهنی چیزی جز روبنایی که بواسطه زیر بنای اقتصادی واقعی تعیین م شود نیست و در هر جامعه ای که در آن کشاکش طبقاتی هست، تصورات و ارزش های فرهنگی مسلط، تصوراتی هستند که منافع اقتصادی طبقه مسلط را بازتاب می دهند.

۲-۴-۳-۲- سرمایه اجتماعی

اساس نظریه سرمایه اجتماعی بر پایه اهمیت روابط است. انسان ها از طریق برقراری ارتباط با دیگران و نگاهداشت آن در طول زمان، می توانند با هم برای به دست آوردن چیزهایی که به تنهایی قادر به کسب آنها نیستند، تلاش کنند. انسان ها از طریق مجموعه ای از شبکه ها به هم متصل می شوند و از آنجا که این شبکه ها تشکیل دهنده یک منبع هستند، می توان آنها را سازنده ی نوعی سرمایه دانست(جان فیلد،۷:۱۳۸۵). در دو دهه گذشته سرمایه اجتماعی در شکل ها و زمینه های مختلف به عنوان یکی از شاخص ترین مفاهیم در علوم اجتماعی پدیدار گشته است.
ریشه استفاده از این اصطلاح به سال ۱۹۱۶ و به کاربرد اولیه آن توسط هنیفن[۲۶] باز می گردد. هنیفن هر دو وجه منافع خصوصی و عمومی سرمایه اجتماعی را برجسته کرد اما به رغم این نوآوری مفهومی توجهی را بر نیانگیخت و بدون کمترین تأثیری ناپدید شد. پس از آن مفهوم سرمایه اجتماعی چندین بار به طور مستقل توسط کسانی چون سیلی[۲۷] در دهه ۱۹۵۰ و توسط جاکوبز[۲۸] در دهه ی ۱۹۶۰ و لوری[۲۹] در دهه ۱۹۷۰ بازآفرینی و بکار گرفته شد. اما مفهوم سرمایه اجتماعی تنها در دهه ۱۹۸۰ بود که به شدت مورد توجه قرار گرفت وتوانست با گسترش نظری و تجربی، جایگاه تعریف شده ای در میان نظریه های جامعه شناسی به خود اختصاص دهد. این امر عمدتا مرهون کلمن[۳۰] و تحقیقات او است(توسلی،موسوی،۵:۱۳۸۴).کلمن تلاش کرد که جامعه شناسی و اقتصاد را تحت لوای نظریه کنش عقلانی ترکیب کند(جان فیلد:۲۳،۱۳۸۵). پس از کلمن بوردیو ابعاد دیگری از این مفهوم را روشن کرد و مطالعه پاتنام[۳۱] درزمینه رابطه سرمایه اجتماعی و نهادهای دموکراتیک، خصوصا از عومال موثر در این گسترش می باشد. (توسلی،موسوی،۶:۱۳۸۴) هرچند برخی نظریه پردازان معتقدند که مفهوم سرمایه اجتماعی بحث جدیدی نیست و این مفهوم را می توان با عباراتی متفاوت در دیدگاه کسانی چون دورکیم و مارکس نیز یافت(همان:۷). پورتس[۳۲](۱۹۹۸) مفهوم جدید سرمایه جتماعی را در این نکته می بیند که چطور این چینین اشکال غیر پولی و مادی، مانند دارایی و حساب بانکی، می توانند منابع مهم قدرت و اثرگذاری باشند.
سرمایه اجتماعی در یک معنای عام، نوعی سرمایه گذاری در روابط اجتماعی است که با بازده مورد انتظار در بازار تعریف می شود. منظور از بازار در اینجا استعاری است و محدوده آن با تحلیل های گوناگون می تواند اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … باشد که در آن، افراد با درگیر شدن در تعاملات و شبکه های اجتماعی، منافع مورد انتظار را تولید می نمایند. اندیشه اصلی سرمایه اجتماعی این است که خانواده، دوستان، همکاران، دارایی بسیار مهمی را تشکیل می دهند که یک فرد می تواند در شرایط خاص آنها را بکار گیرد، از آنها بهره بگیرد و یا برای منافع مادی استفاده نماید(توسلی،موسوی،۶:۱۳۸۴).
همانطور که گفته شد سه چهره اصلی در دهه ۱۹۸۰در مطرح شدن مفهوم سرمایه اجتماعی نقش اصلی را داشتند. که در اینجا به اختصار به بررسی نظرات آنها پیرامون سرمایه اجتماعی می پردازیم.

۲-۴-۳-۲-۱- سرمایه اجتماعی از نظر نان لین

لین با طرح «نظریه منابع اجتماعی» در سال ۱۹۸۲ مشخصا این مساله را پیش کشیذ که دست یابی به منابع اجتماعی با بهره گرفتن از آنها می تواند به موقعیت های اجتماعی-اقتصادی بهتر منجر شود. بر همین اساس لین در سال های اخیر مفهوم سرمایه اجتماعی را برای طرح نظرات پیشین خود برگزیده است و آنرا به مثابه منابع نهفته در ساختار اجتماعی تعریف می کند که با کنش های هرفمند قابل دسترسی یا گردآوری است. به این ترتیبف از نظر لین سرمایه اجتماعی از سه جز تشکیل شده است: منابع نهفته در ساختار اجتماعی، قابلیت دسترسی افراد به این گونه منابع اجتماعی و استفاده یا گردآوری این گونه منابع اجتماعی در کنش های هدفمند(Lin,1999:7).
لین منابع ارزشمند در اکثر جوامع را ثروت، قدرت و پایگاه اجتماعی می داند و لذا سرمایه اجتماعی افراد را بر حسب میزان یا تنوع ویژگی های دیگرانی که فرد با آنها پیوندهای مستقیم یا غیرمستقیم دارد قابل سنجش می داند. البته دست یابی به منابع و استفاده از آنها خود متاثر از موقعیت فرد در ساختار سلسله مراتبی موجود در جامعه است. (توسلی،موسوی،۹:۱۳۸۴)
لین در مقایسه سرمایه اجتماعی با اشکال دیگر سرمایه، سرمایه اقتصادی را شکل های شخصی سرمایه می نامد، حال آنکه برای سرمایه اجتماعی عنوان«دارایی ارتباطی» را به کار می گیرد. سرمایه گذاری در این شکل سرمایه، نه بر روی فرد بلکه بر روی روابط صورت می گیرد، یعنی اینکه افراد برای دست یابی به سود در تعملات و شبکه سازی شرکت می کنند. در نهایت روابط اجتماعی موجب تقویت هویت و اعتبار می شود. اصمینان فرد از ارزش خود به عنوان عضوی از یک گروه اجتماعی که در منافع و منابع ممشابهی شریکند موجبات حمایت عاطفی و تایید همگانی دعوی فرد نسبت به منابع معین فراهم می کند. (همان:۱۲-۱۱)
می توان نتیجه گرفت که برای لین تمرکز بر منافع فردی سرمایه اجتماعی در درجه اول قرار دارد و سرمایه اجتماعی را در درجه اول اری فردی می داند که افراد با انگیزه کسب سود برای خود، اقدام به سرمایه گذاری در روابط اجتماعی م نمایند. اگرچه ممکن است به زعم لین مانند سرمایه انسانی، سرجمع این دارایی های ارتباطی به نفع جامعه نیز تمام شود. (همان:۱۴)

۲-۴-۳-۲-۲- سرمایه اجتماعی از نظر جیمز کلمن

به اعتقادد کلمن سرمایه اجتماعی بخشی از ساختار اجتماعی است که به کنشگر اجازه می دهدتا با بهره گرفتن از آن به منافع خود دست یابد:«روابط اجتماعی هنگامی به وجود می آیند که افراد کوشش می کنند از منابع فردی خود بهترین استفاده را به عمل آورند، و نباید تنها به عنوان اجزا ساختارهای اجتماعی در نظر گرفته شوند. آنها را می توان منابعی برای افراد نیز در نظر گرفت. من این مابع اجتماعی-ساختاری را سرمایه ای برای فرد، یعنی سرمایه اجتماعی در نظر می گیرم»(کلمن،۱۳۷۷: ۴۶۲).
کلمن به جای تعریف سرمایه اجتماعی بر حسب ماهیت محتوی، به کارکرد آن توجه دارد. به باور او «سرمایه اجتماعی با کارکردش تعریف می شود. سرمایه اجتماعی شی واحد نیست، بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند:

  • همه آنها شامل جنبه ای از یک ساخت اجتماعی هستند
  • کنش های معین افرادی را که در درون ساختار هستند اعم از اشخاص حقیقی یا عاملان حقوقی، تسهیل می کنند و دست یابی به هدف های معین را که در نبودن آن دست نیافتی خواهند بود امکان پذیر می سازند(همان:۴۶۲)

کلمن با اینکه از جهت طرح مفهوم سرمایه اجتماعی در جامعه شناسی آمریکا مورد تایید و تکریم قرار گرفته است، ولی از جهاتی نیز مورد انتقاد واقع شده است. پورتس او را از این جهت که منابع سرمایه اجتماعی را با خود سرمایه اجتماعی و یا پیامدهای سرمایه اجتماعی، یکسان می انگارد مورد نقد قرار داده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...