کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب

 



درباره حدود اطاعت شوهر بیان شد که حتی زوجه اجازه ندارد بدون اذن وی امر مستحبی یا نذری را انجام دهد یا هر چیزی رادر راه خدا مصرف ماید فقط در زکات واجب نیکی به پدر و مادر و رسیدگی به خویشاوندان نیازی به اجازه شوهر نیست [۱۶۳].

اما اگر زوجه همسر خویش را اصلا اجازه بیرون رفتن ندهد و جایی که زندگی می‌کند مکانی غصبی باشد و زوجه نمی تواند فرائض الهی را انجام دهد در این زمینه حدود اطاعت شوهر به چه صورت است که در سوال ذیل به آن اشاره شده است .

زوج اجازه بیرون رفتن برای ادای نماز را نمی دهد تکلیف چیست ؟

جواب : در این مورد اذن شوهر لازم نیست و باید هر چند که شوهر او را نهی می‌کند در مکان مباح نماز بخواند و ماندن و تصرف در مکان غصبی به هر نحو حرام است و شوهر نمی تواند زن را الزام به توقف در خانه غصبی بنماید[۱۶۴] .

۳-۲- حفظ عفت و اموال شوهر :

عفت یعنی پاکدامنی حفظ گوهر پرآفت و گرانبهایی که امانت مرد نزد زن است و نشانه های شخصیت زنانه ی زن است برای پاسداری از عفت و پاکدامنی زن اسلام همه جوانب ‌را درنظر گرفته است از جمله راحتی و آزادی در برابر همسرش یعنی ترک حجاب و آرایش و زیور و زیبایی خود را برای او بیان ‌کرده‌است و زن در غیاب شوهر باید مال و آبروی او را حفظ نماید و خیانت در اموال و اسرار شوهر ننماید و زوجه حافظ اموال شوهر نیز می‌باشد در زمانی که زوج از خانه خارج می شود زن در واقع امانت دار و حافظ اموال اوست [۱۶۵].

زنی که خود را برای شوهر بیاراید در واقع نوعی عفت برای خودش در بیرون و در برابر نامحرمان به همراه دارد که در روایت ذیل درباره خود آرائی و آرایش برای غیر شوهر ایشان شده .

«عن ابی عبدالله (ص) قال : قال رسول الله (ص) : ایه امراه تطبیت ثم خرجت من بیتها فهی تلعن حتی ترجع الی بیتها حتی رجعت حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند : رسول خدا (ص) فرمودند : هر گاه زنی خود را معطر سازد و پس از خانه خارج شود همچنان لعن شود تا به خانه باز گردد [۱۶۶].

۴-۲-دین و ایمان :

دین و ایمان زوجه از جمله حقوق شوهر است احکام واجب امر شخصی وقلبی بوده که انسان را به خدا وصل نماید و ارتباطی به اشخاص دیگر ندارد اما شوهر در گروه اشخاص دیگر نیست زوج کفو زن است و کسی از مرد به زن نزدیکتر نیست چه از حیث زندگی و ارتباط متقابل در خانواده و چه از لحاظ حفظ حقوق شوهر چرا که از این نظر زن کانون تربیت بچه ها و باید صلاحیت این امر را دارا باشند مثلا خوشگذرانی های افراطی یا هر نوع بی عفتی باعث می شود فرشتگان به خانه پا نگذارند و در واقع حق شوهر را پایمال ‌کرده‌است .

چنانچه زنی با اعتقادات درست و پایبند باشد از جمله تاثیرات آن فرزندان را درست تربیت می‌کند .

گرفتاری هایی که معلول گناه افراد خانواده ها می‌باشد در جوامع به صورت امرطبیعی جلوه می‌کند اتفاق نمی‌افتد در چنین شرایطی زوج نمی تواند با خاطر راحتی به امور خارجی در کارش بپردازد .

پس دین و ایمان وپایبندی به فرائض الهی دارای دو جهت می‌باشد :

۱-از آنجا که به زوجه حیثیت و شخصیت می‌دهد

۲-به شوهر و حقوق وی مربوط می شود[۱۶۷] .

حقوق ووظایف مرد نسبت به زن :

۱-۳- تامین نفقه :

از جمله حقوق مسلم که مرد نسبت به زوجه خویش دارد (برای زنی که در اطاعت شوهر ووظایف خویش را به نحو احسن انجام می‌دهد ) خرج ‌و احتیاجات زوجه را تامین می کند که این امر از بیان فقها و روایات ثابت می شود در ماده ۱۱۰۶ ق . م ‌به این امر اشاره شده است ) در عقد دائم نفقه زن برعهده شوهر است[۱۶۸] .

در روایات نیز این مسئله (تامین نفقه ) به چشم می‌خورد از جمله ( سال اسحاق بن عمار ابا عبدالله (ص) عن حق المراه علی زوجها ؟ قال یسبع ‌بطن‌ها و یکسو جثقها و ان جهلت غفرلها .

اسحاق بن عمار از امام ششم (ع) پرسیدند حق زن برشوهر چیست ؟ فرمود : شکمش را سیر نماید بدنش را بپوشاند و اگر جهالت گرد از اودر گذرد [۱۶۹].

روایت دیگری «فعلیکم رزقهن و کسوتهن بالمعروف خوراک و پوشاک زنان به نحو معروف برشما واجب است[۱۷۰] .

۲-۳-حق مبیت و مضاجعه :

یکی از اهداف زناشویی است که در واقع همبستر شدن و در اسلام به آن سفارش شده است و بیان ‌کرده‌است که مستحب است که زوج هر چهار شب یک شب جهت آمیزش در کنار همسرش باشد و علاوه براین سعی کند شبها او را مهجور و رها نسازد البته این مسئله درباره کسانی است که یک زن دارند[۱۷۱] .

۳-۳- خوشرویی و خوشرفتاری :

اگر چه اخلاق نیکو هم وظیفه زن است و هم وظیفه مرد لیکن قانون اسلام آن را وظیفه خاص مرد دانسته است در حدیثی نیز ‌به این امر اشاره شده است که پیغمبر (ص) فرمودند : برادرم جبرئیل به اندازه ای به ما نسبت به زن سفارش کرده که گمان کردم به اواف هم نمی توان گفت[۱۷۲] :

۴-۳-حق رفاه و خدمت :

از دیگر تکالیف که در اسلام برعهده مرد گذشته شده تامین رفاه زن است .

زن در اصل موظف به کارهای خانه نیست اگر چه هیچ زنی مایل به ترک یا منع آن نیست و شکنجه روحی بالاتر از این نیست که زن را در اعمال نظر و سلیقه اش منع کرد اسلام با این قانون که هیچ مردی حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور کند ثابت کرد زن بانوی خانه است که باید خواجه وار بنشیند و مرد خدمت او را بکند و مرد مکلف است که به همسر خویش به چشم هدیه آسمانی بنگرد که به دست او سپرده شده است[۱۷۳] .

در نتیجه زوجین نسبت به یکدیگر حقوق ووظایفی دارند تا با عمل کردن به آن ها خانواده محکم و استوار تر گردد از جمله اینکه زنی که به حقوق خویش جامه عمل می پوشاند مرد موظف به پرداخت نفقه برای اوست اما گاهی اتفاق می افتد که زوجین یا یکی از طرفین به آنچه که در حیطه وظایفشان است عمل نکنند از حد و مرز خویش تجاوز نکند در این صورت (عدم رعایت حقوق ) نشوز برآنها طلاق می شود به تصور عامه نشوز امری یک طرفه است که از جانب زوجه صورت می‌گیرد در حالی که نشوز در برابر عدم رعایت حقوق می‌باشد و چون مرد نیز حقوق ووظایفی دارد پس عنوان نشوز برزوج نیز تعلق می‌گیرد همان گونه که فقها نیز ‌به این امر اشاره نموده اند النشوز قد یکون من الجرل و المراه جمیعا[۱۷۴] » (نشوز از هر دو طرف مرد و زن صورت می‌گیرد )

۴-تعریف نشوز :

نشوز نقطه مقابل قانت است زن قانته زنی است که مطیع و متواضع هستند و زنان ناشزه در همان محدوده ی سرکش و عصیان گر است .

و در اصطلاح شرعی عبارت است از خارج شده از اطاعت نه قصد خروج از آن و مراد زنی که سرکش و عصیان کرده باشد از آنچه که واجب است براو[۱۷۵] و دراصطلاح حقوقی سرکشی و نافرمانی کردن است [۱۷۶].

۱-۴-نشوز زن :

نزدودن آنچه مایه تنفر و ‌کام‌ جویی شوهر باشد ترک نظافت و بهداشت و خارج شدن از منزل بدون اذن شوهر[۱۷۷] .

نشوز زن فقط شامل تمکین نمی باشد بلکه باید در اختیار تام و تمام زوج باشد و حتی بدون اذن او برای دیدن والدینش هم نرود در واقع هر نوعی کوتاه در قبال وظایفی که نسبت به زوج دارد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 10:15:00 ب.ظ ]




پژوهش کیامرثی و ابوالقاسمی (۲۰۱۰)، نشان داد که هوش معنوی با کیفیت زندگی در نمونه ­ای از بیماران که مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بودند رابطه مثبت و معنی­داری دارد. ایمونز (۲۰۰۰) در پژوهش خود نشان داد که افراد دارای جهت­گیری معنوی هنگام مواجه با جراحت به درمان بهتر پاسخ می­ دهند و به شکل مناسب­تری با آسیب­دیدگی کنار می­آیند. بریل هارت[۳۷۶] (۲۰۰۵) در بررسی رابطه معنویت و رضایت از زندگی افرادی که دچار ضایعه نخاعی شوکی شده بودند نتیجه گرفت که ارتباط مثبت و معنی­داری بین رضایت از زندگی و فاکتورهای معنوی روان­شناختی ابزار کیفیت زندگی وجود دارد.

کندا[۳۷۷] ، پارکر[۳۷۸] و پاتریکا[۳۷۹] (۲۰۰۶) ارتباط بین مذهب/ معنویت و کیفیت زندگی را با واسطه مقابله در بیماران مبتلا به سرطان بررسی کردند. نتایج نشان داد که بین مذهب/ معنویت از طریق استفاده از مقابله مؤثر و بهزیستی عملکردی رابطه مثبت وجود دارد.

کپینگ[۳۸۰] و زین[۳۸۱] (۲۰۰۹) پژوهشی بر روی ۱۳۰ نفر از پرستاران بیمارستانی در چین که دارای عقاید ماتریالیستی بودند انجام داد در این پژوهش رابطه بین بهزیستی معنوی این پرستاران با کیفیت زندگی­شان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد %۹۰ از پرستاران از دردهای جسمی و روانی رنج می­بردند.

پژوهش­های مختلف نشان داده ­اند که بین هوش معنوی و عوامل روان­شناختی رابطه وجود دارد. عابدی و سرخی (۲۰۰۹) در تحقیقی با موضوع رابطه بین هوش معنوی و صفات شخصیتی با بهره گرفتن از پرسشنامه ۵ عاملی در جمعیت سنین ۱۹-۵۰ سال نشان دادند که بین هوش معنوی روان­نژندی رابطه منفی معنی­دار وجود دارد. بین هوش معنوی و عامل­های شخصیتی برون­گرایی و با وجدان بودن رابطه معنی­دار مثبت وجود دارد.

مصلانژاد و خداپناهی (۲۰۱۲) طی پژوهش­هایی دریافتند که معنا درمانی و معنویت می ­تواند علائم و نگرانی­های روان شناختی زنان نابارور را کاهش داده و در طول درمان های ناباروری، به زوج نابارور یاری برساند تا بتوانند مشکلات و دل­مشغول­ های ناشی از ناامیدی به اثربخشی درمانی را کاهش دهند. سایر مطالعات در حوزه روان­شناسی و بارداری نشان می­ دهند که یکی از منابع تاب­آوری در دوران بارداری، باورها و ارزش­های زنان ازجمله جهان بینی، معنویت، اخلاق و ارزش­های فرهنگی ‌می‌باشد (دانکل­اسچیتر[۳۸۲]، ۲۰۱۱).

مطالعاتی که در زمینه رابطه هوش معنوی با ویژگی­های روان­شناختی و پیامدهای جسمانی انجام ‌شده‌اند، نشان می­ دهند که بین هوش معنوی و عامل شخصیت برونگرایی و با وجدان بودن، ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد (عبدی و همکاران، ۱۳۸۹). مطالعه لیسن [۳۸۳]و واچهولتز[۳۸۴] (۲۰۱۱) نشان داد که معنویت، مقاومت افراد را در برابر درد افزایش می­دهد. هوش معنوی با مؤلفه­ های روان­شناختی بسیاری در ارتباط است که ‌می‌توان به برون­گرایی، ثبات هیجانی و رفتاری و همچنین تاب آوری در برابر استرس اشاره کرد.

گلاورکراف[۳۸۵]، مارینی[۳۸۶] و باک[۳۸۷] (۲۰۰۷) نیز دریافتند آن موردی که در باورهای دینی به افراد امکان می­دهد تا به توانایی و بردباری روانی بهتری برای تحمل دردهای زندگی دست بیابند، جستجوی معنا در زندگی، مفهوم و درک پدیده ­های زندگی، نیرو و قدرت روان­شناختی و تمایل به مرتبه­های متعالی­تر در زندگی ‌می‌باشد. مطالعه

    1. Izard, C. E. ↑

    1. Johnmarshall, Reeve. ↑

    1. Physiological ↑

    1. Targeted ↑

    1. Social- Represent ↑

    1. Garnefski, N. ↑

    1. Van Den Kommer, T. ↑

    1. Spinhoven, P. ↑

    1. Kraaij, V. ↑

    1. Teerds, J. ↑

    1. Legerstee, J. ↑

    1. Onstein, E. ↑

    1. Thompson, R. A. ↑

    1. Feldman-Barrett, L. ↑

    1. Gross, J.J. ↑

    1. Christensen, T. C. ↑

    1. Benvenuto, M. ↑

    1. Spinhoven, P. ↑

    1. Jerman, F. ↑

    1. Van Der Linden, M. D. ↑

    1. Acermont, M. ↑

    1. Zermatten, A. ↑

    1. Roberton, T. ↑

    1. Daffern, M. ↑

    1. Bucks, R. S. ↑

    1. Amstadter, A. ↑

    1. awareness ↑

    1. explicit strategies ↑

    1. Munoz, RF. ↑

    1. Saarni, C., ↑

    1. Mumme, D. L. ↑

    1. Campos, J. J. ↑

    1. self-regulation ↑

    1. Tice, D. M. ↑

    1. Bratslavsky, E. ↑

    1. Mayer, J. D. ↑

    1. Salovey, P. ↑

    1. Diamond, L. M. ↑

    1. Aspinwall, L. G.

    1. Situation selection ↑

    1. Situation modifrcation ↑

    1. Attentional deployment ↑

    1. distraction ↑

    1. concentration ↑

    1. Cognitive chsnge ↑

    1. Response modulation ↑

    1. Thalamus ↑

    1. Amygdala ↑

    1. Sensory cortex ↑

    1. Hippocampus ↑

    1. Association cortex ↑

    1. Midbrain ↑

    1. Prefrontal cortex ↑

    1. Motivation toward reward and from punishment ↑

    1. Temporal lobe ↑

    1. Amygdale ↑

    1. Frontal lobe ↑

    1. Anterior cingulate ↑

    1. Manipulating magnitude of response ↑

    1. Producing facial expressions ↑

    1. Motor system ↑

    1. Bronzino, J. D. ↑

    1. Cicchetti, D. ↑

    1. Cohen, D.J. ↑

    1. Borderline Personality Disorder ↑

    1. Lynch, T. R. ↑

    1. Trost,W. T. ↑

    1. Salsman, N. ↑

    1. Linehan, M. M. ↑

    1. Major Depressive Disorder ↑

    1. Rottenberg, J. ↑

    1. Gotlib, I. H. ↑

    1. Nolen-Hoeksema, S. ↑

    1. Bipolar disorder ↑

    1. Johnson, S. L. ↑

    1. Generalized Anxiety Disorder ↑

    1. Mennin, D. S. ↑

    1. Farach, FJ. ↑

    1. Social Anxiety Disorder ↑

    1. Kashdan, T. B. ↑

    1. Breen, W. E. ↑

    1. Eating Disorders ↑

    1. Bydlowski, S. ↑

    1. Corcos, M. ↑

    1. Jeammet, P., ↑

    1. Polivy, J. ↑

    1. Herman, C. P. ↑

    1. Clyne, C. ↑

    1. Blampied, N. M. ↑

    1. Alcohol-related disorders ↑

    1. Sher, K. J. ↑

    1. Grekin, E. R. ↑

    1. Substance-related disorders ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:15:00 ب.ظ ]




ترنر[۱۰۱] (۱۹۸۲) اصطلاح بهره‏برداری از تعارض را عنوان می ‏کند و آن را فرایندی فعال و پویا در جهت استفاده زوج از تعارض و بسنده نکردن به حل مشکل تعریف می‏ نماید؛ به نظر وی تعارض می‏تواند مثبت، مولد و عامل رشد باشد. هشت کارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر عبارتند از :

    1. بهره‏گیری از انرژی به جای سرکوب آن

    1. استفاده خلاقانه از تعارض در جهت رشد پرسش‏ها و آرای جدید

    1. برملا شدن احساسات و افکاری که تا کنون مخفی مانده‏اند

      1. خلق شیوه‏ هایی نوین برای مدیریت تعارض توسط زوجین

    1. ارزیابی مجدد قدرت در رابطه

    1. خلق یک فضای همکاری و مشارکت

    1. یادگیری داشتن دیدی منطقی نسبت به مسائل

  1. مذاکره دوباره ‌در مورد قراردادهای دیرین و تغییر انتظارات در رابطه

انواع تعارض و برخورد با تعارض

تعارض می‌تواند فعال یا منفعل باشد : در تعارضات فعال زوجین به طور مداوم و طولانی مدت به بهانه‌های مختلف یکدیگر را متهم می‌کنند، همدیگر را مورد ظلم قرار می‌دهند، از هم انتقاد می‌کنند، با هم مشاجره می‌کنند و به هم توهین می‌کنند؛ بدون آن که به حرف‌های طرف مقابل اهمیت دهند (حجت[۱۰۲]، ۲۰۰۰). تعارض غیر فعال یا منفعل در روابط زناشویی به مخالفت‌ها و تعارض‌های گاه به گاه زوجین منجر می‌شود، که به مرور زمان به سکوت و انفعال زوج می‌ انجامد؛ به عبارت دیگر زوج دیگر با هم ارتباط کلامی برقرار نمی‌کنند و از حل و فصل موقعیت‌های تعارض دوری می‌جویند (هارری[۱۰۳] و باتل[۱۰۴]، ۱۹۸۱؛ به نقل از کاراهان[۱۰۵]، ۲۰۰۷). در چنین شرایطی ارتباطات زوج بسیار کاهش یافته و تعارضات حل نشده به تضعیف و بدتر شدن روابط آن ها، بیش از پیش، می‌ انجامد. گفتگو نکردن زوج سبب می‌شود احساس تخاصم و بیزاری در روابط آن ها افزایش ‌یابد. ‌بنابرین‏ می‌توان نتیجه گرفت که تعارضات منفعل توازن زناشویی را از بین می‌برند و به خانواده آسیب می‌رسانند (کاراهان، ۲۰۰۷).

گاتمن (۱۹۹۳) رفتار زوجین به هنگام تعارض را این چنین طبقه‌بندی می‌کند :

    1. ارزیابی تعارض

    1. فرار از حل تعارض

    1. اجتناب از بروز تعارض

    1. رفتار خصمانه

  1. رفتار خصمانه / دوری‌گزین

زوجینی که رفتارهای سه دسته اول را از خود نشان می‌دهند، معمولا در طول زندگی زناشویی رفتارشان پایدار می‌ماند. اما زوجین متخاصم یا متخاصم/ دوری‌گزین معمولا به طور متناوب به هنگام تعارض از رفتارهای دسته چهارم و پنجم استفاده می‌کنند.

عوامل مؤثر در بروز تعارض زناشویی

بنوم (۱۹۸۶) عقیده دارد تعارض زمانی رخ می‌دهد که زوج باورهای غیرمنطقی و تحریف شده‌ پایداری نسبت به یکدیگر، زندگی مشترک و آینده‌شان دارند. معمولا افرادی که اندوه، پریشانی، اضطراب یا رنج زیادی دارند شناخت‌های منفی و تحریف شده نسبت به همسر و زندگی زناشویی‌شان دارند (مورگانته[۱۰۶] و همکاران؛ به نقل از الدریج[۱۰۷] و همکاران، ۲۰۰۷). نداشتن ارتباط مؤثر و مهارت‌های حل تعارضات نیز در افزایش تعارض میان زوجین مؤثر است (کلاور[۱۰۸] و همکاران، ۱۹۹۷).

لانگه[۱۰۹] و همکاران (۲۰۰۰) اشاره می‌کنند که همسران پریشان و مضطرب نسبت به هم منتقد و متخاصم هستند و معمولا از فقدان خودکنترلی رنج می‌برند. جانسون (۲۰۰۸) با بهره گرفتن از نظریه دلبستگی علت بروز بسیاری از مشکلات در روابط زوجین را این چنین توضیح می‌دهد : نوع دلبستگی هر یک از زوجین با والدین خود در بروز تعارض در روابط وی با همسر خود و همچنین سایر مؤثر است. .

گاتمن و سیلور[۱۱۰] (۱۹۹۹) چهار نوع ارتباط ناکارامد در زوجین را شناسایی کرده‌اند :

    1. انتقادگر بودن

    1. تحقیر کردن

    1. حالت تدافعی داشتن

  1. دیوار سنگی بودن

انتقاد کردن در واقع شکایت کردن از یک رفتار مشخص، کمی پس از انجام آن توسط طرف مقابل، به صورت سرزنش‌آمیز و همراه با تخریب شخصیت طرف مقابل است. تحقیر کردن به رفتار طعنه‌آمیز و همراه با بدبینی با همسر و ابراز بیزاری اطلاق می‌شود که خود به تعارض بیشتر منجر می‌شود. تدافعی بودن شکلی از سرزنش همسر و نادیده گرفتن نقش خود در تعارض است. دیوار سنگی بودن که به معنای به تأخیر انداختن یا مخالفت کردن با خواسته‌ها و نظرات طرف مقابل و اجتناب از گفتگو کردن است، معمولا به عنوان راه فراری از یک تعارض قریب‌الوقوع انتخاب می‌شود، حال آن که همسر را ناامید می‌کند و تنش را افزایش می‌دهد.

اثرات تعارض زناشویی

اختلافات زناشویی هم‌بستگی نیرومندی با اختلالات روانشناختی متعددی دارند که از آن جمله می‌توان به افسردگی (پرولکس و همکاران، ۲۰۰۷؛ بیچ و همکاران، ۱۹۹۸)، اختلالات اضطرابی (مک لئود، ۱۹۹۴)، سوء مصرف الکل (مورفی و اوفارل، ۱۹۹۴) و اختلالات خوردن (ون دن بروکو همکاران، ۱۹۹۷) اشاره کرد.

تعارض و نارضایتی زناشویی همچنین می‌تواند استرس زوجین را افزایش دهد (بیچ و همکاران، ۱۹۹۰؛ به نقل از پرولکس و همکاران، ۲۰۰۷). خشونت خانگی بر علیه زنان که یکی از نتایج تعارض زوجین است، یکی از شایعترین دلایل طلاق در میان خانواده های ترک تبار است (آریکان[۱۱۱]، ۱۹۹۲؛ به نقل از کاراهان، ۲۰۰۷).

عملکرد زناشویی والدین بر فرزندان نیز تاثیرات منفی بیشماری دارد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند تعارض میان زوجین می‌تواند به بروز افسردگی (آنگر و همکاران، ۲۰۰۰)، اختلالات انطباقی (استراند[۱۱۲]، ۲۰۰۴) و گرایش به سرزنش و نکوهش خانواده (وبر و اوبراین، ۱۹۹۹؛ به نقل از کاراهان، ۲۰۰۷) در فرزندان منجر شود. تعارضات زناشویی منبع استرس محیطی برای فرزندان هستند (هینانت و همکاران، ۲۰۱۳) و با رفتار ناسازگارانه و ناسازگاری‌هایی از جمله خشم، اختلال سلوک و اضطراب در فرزندان ارتباط معناداری دارند (امری۱۹۸۲). روابط زناشویی یکی از ابعاد مهم والدینی هستند و تعارض زوجین می‌تواند اثری منفی بر رابطه والدینی نیز داشته باشد (شمیر و همکاران، ۲۰۰۱).

تعارضات زناشویی والدین بر پاسخ‌های روانشناختی و امنیت هیجانی فرزندان تاثیر می‌گذارند (هارولد و همکاران، ۲۰۰۴)، ممکن است منجر به تخریب یا تضعیف رابطه والد- فرزندی شوند (پترسون و زیل، ۱۹۸۶) و می‌توانند به مشکلات هیجانی متعدد فرزندان منجر شوند (امری، ۱۹۸۲). تعارض زوجین با انزوای اجتماعی و خشم فرزندان و کیفیت کمتر روابط والد- فرزندی مرتبط است (هریست و اینسلی، ۱۹۹۸). تعارض زوجین بر سر فرزندپروری با رابطه فعالانه پدر- فرزندی کمتر و مشکلات رفتاری شدیدتر در مدرسه و در اوقات فراغت هم‌بستگی دارد (کینگ و همکاران، ۱۹۹۵).

استرس

تعریف استرس

استرس یک مشکل عمومی سلامت است که پیامدهای منفی متعددی برای سلامت مانند اضطراب، افسردگی، مشکلات قلبی و عروقی و خودکشی را به دنبال دارد (شارما و راش، ۲۰۱۴). استرس به عنوان موقعیتی توصیف می‌شود که تعادل حیاتی ارگانیسم مورد تهدید قرار می‌گیرد یا ارگانیسم موقعیتی را تهدید کننده درمی‌یابد (واروگلی و دارویری، ۲۰۱۱). سلیه (به نقل از هینکل، ۱۹۷۳) استرس را وضعیتی پویا برای موجود زنده توصیف می‌کند که از تعامل ارگانیسم با محرک یا شرایطی مضر و آسیب‌رسان ناشی می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ب.ظ ]




به طور خلاصه مدیریت سیستم یک سبکی وظیفه مدار، آمرانه، ساختگراست. در حالی که مدیریت سیستم چهار، یک سبک روابط مدار است که بر کار گروهی اطمینان و اعتماد متقابل استوار می‌باشد. سیستم دو و سه سبک‌های حد فاصل میان دو حالت افراط و تفریط فوق هستند که به ترتیب تقریباً قابل قیاس با مفروضات تئوری x و تئوریy هستند. (پال هرسی و کیت بلانچارد ترجمه علی علاقبند،۱۳۷۵)

در جدول زیر سیستم‌های ۱ و۴ لیکرت بر اساس هشت ویژگی، با یکدیگر مقایسه شده‌اند:

فراگرد

سیستم یک

سیستم چهار

رهبری

غیر حمایتی

بالا

انگیزش

پایین

بالا

ارتباط

ضعیف واز بالا به پایین

قوی و در همه جهات

تعامل

سرد،خشک و غیر دوستانه

گرم،دوستانه و نزدیک

تصمیم‌گیری

(متمرکز و توسط مدیر)

مشارکتی ومشورتی

تعیین اهداف

متمرکز

مشارکتی ومشورتی

کنترل

بیرونی و مستقیم

درونی(خودکنترلی)

تحقق اهداف

متوسط

بالا

جدول ۲- ۳ مقایسه سیستم‌های ۱ و۴ لیکرت

(منبع: کرمانی، ۱۳۸۷، ۹۷)

۲-۲-۲-۷- از نظر دونالد جی. ویلوور، تری. ای. ایدل و وین. ک. هوی

یکی دیگر از روش‌هایی که برای تحلیل جوّ مدارس مورد استفاده قرار گرفته است. جهت‌گیری دانش‌آموزان می‌باشد. در این روش هدف بررسی طرح‌های کنترلی معمولی است که معلمان و مدیران برای کنترل دانش‌آموزان به کار می‌برند. ویلارد والر در مطالعه سیستماتیک خود از مدرسه به ‌عنوان یک سیستم اجتماعی یاد کرده و توجه را به اهمیت کنترل دانش‌آموزان با توجه به جنبه‌های ساختاری و هنجاری فرهنگ مدرسه جلب نمود. در واقع بسیاری از مطالعاتی که ‌در مورد مدرسه به ‌عنوان سیستم اجتماعی متمرکز بوده‌اند، خرده فرهنگ تعارض‌آمیز دانش‌آموز، تعارض در حضور و غیاب و مشکلات دانش‌آموز را توضیح داده‌اند. در حالی که دونالدجی، ویلوور و جونز کنترل دانش‌آموز را به عنوان موضوع مسلط در داخل سیستم اجتماعی مدرسه توضیح دادند. موضوع یگانه‌ای که با الگوهای روابط معلم-معلم و معلم-مدیر معنی می‌دهند.

۲-۲-۳- رویکرد های جوّ سازمانی

ادبیات ناظر بر جو، به اعتقاد دنیسون(۱۹۹۶) ریشه در نظریه می‌دانی کرت لوین دارد. این نظریه به شکلی تحلیلی فرد را از محیط جدا ساخته و بر این اصل استوار است که افراد، عواملی اجتماعی‌اند، بعدها ادراک افراد بیش از ویژگی‌های سازمانی مورد توجه قرار گرفتند به اعتقاد وی سه رویکرد متفاوت به جو عبارتند از:

۱ – اندازه‌گیری ادراکی دیدگاه‌های فردی

۲ – اندازه‌گیری ادراکی دیدگاه‌های سازمانی

۳- اندازه‌گیری چندگانه دیدگاه‌ها برای تلفیق معیارهای ادراکی و معیارهای عینی تر

رویکرد اول به عنوان«جوّ ‌‌‌‌‌‌‌روانی» و رویکرد دوم و سوم به عنوان «جوّ سازمانی» شناخته شده‌اند. در دههٔ۱۹۸۰ محققان توجه بیشتری به مسائل مرتبط با جو، از جمله: چگونگی شکل‌گیری جو سازمانی معطوف داشتند. رویکرد ساختار اجتماعی، جو را به عنوان یکی از نتایج نظام ارزشی سازمان قلمداد می‌کند. (نکوکار، ۱۳۸۸، ۳۶)

۲-۲-۳- ۱- رویکرد ساختاری

جوّ سازمانی در این رویکرد به عنوان ویژگی‌ها و خصوصیات وابسته به یک سازمان مطرح است. این ویژگی‌ها همواره با سازمان وجود داشته و از ادراک اعضاء سازمان مستقل است. یعنی جوّ سازمانی نمود عینی ساختار سازمانی در نظر گرفته می‌شود. این اعتقاد وجود دارد که ریشه جو اساساً در ویژگی‌های سازمانی قرار دارد. انتقادهایی که ‌به این نگرش وارد می شود این است:

الف ) نمی توان جوهای سازمانی متعارفی که در یک سازمان وجود دارد را توجیه کرد.

ب ) ویژگی های ساختاری سازمان اغلب با جو سازمانی هم خوانی و تناسب ندارد.

ج) به واکنش‌های ذهنی افراد نسبت به ویژگی‌های ساختاری توجه کامل ندارد.

د) فرایند گروهی را در شکل‌گیری جو سازمانی مورد توجه قرار نمی‌دهد.

۲-۲-۳- ۲-رویکرد ادراکی

در این رویکرد، اساس تشکیل جوّ سازمانی در درون افراد است. افراد به متغیرهای موقعیتی به شیوه‌ای پاسخ می‌دهند که از نظر روان‌شناختی برای آن ها معنی‌دار است. جوّ سازمانی توصیف روان‌شناختی موقعیت سازمان است. انتقادهایی که براین نگرش وارد می شود عبارتند از :

الف ) منبع و منشأ جو سازمانی در فرد مشاهده کننده قرار دارد و امکان این که یک نظر مورد توافق باشد و یا توجیه برای شکل‌گیری جو سازمانی به عنوان یک خاصیت سازمانی است را رد می‌کند.

ب ) به نظر می‌رسد جوّ سازمانی بیشتر از آن که نتیجه تعامل افراد با یکدیگر باشد تحت تأثیر چیزهایی است که افراد با خود آورده و موقعیت را تحت تأثیر قرار می‌دهند (همان منبع).

نمودار ۲- ۲فرایند ایجاد جوّ سازمانی در رویکرد ادراکی

منبع: حسینی،۱۳۸۵، ۵۹

۲-۲-۳- ۳-رویکرد تعاملی

طبق این رویکرد، افراد در پاسخ به موقعیتهایی که با آن روبرو می‌شوند، به توافق‌های مشترک می‌رسند که شالوده جوّ سازمانی است. بعضی از محققین به روشنی جو سازمانی رابه عنوان تأثیرات ترکیب‌یافته از ویژگی‌های شخص در تعامل با عناصر ساختاری سازمان تعریف نموده‌اند. انتقادی که بر این رویکرد وارد است، این است که محدودهٔ تأثیر فرهنگ سازمانی بر همکاری و ارتباط میان اعضاء گروه را در نظر می‌گیرد.

نمودار ۲- ۳ فرایند ایجاد جوّ سازمانی در رویکرد تعاملی

جوّ سازمانی

فردمشاهده­کننده­یادریافتکننده

تعامل اعضاء

موقعیتهای سازمانی

منبع: حسینی ،۱۳۸۵، ۶

۲-۲-۳- ۴- رویکرد فرهنگی

این رویکرد نوع تکامل یافته رویکرد تعاملی است. طبق این رویکرد ‌گروه‌های سازمانی یک حس مشترک از ارزش‌ها، تاریخ، مقاصد و اهدافی که حاصل تعبیر و تفسیر جمعی است، ایجاد می‌نمایند. با توجه ‌به این که چگونه افراد آگاهی خود را در ارتباط با یکدیگر شکل می‌دهند می‌توان به یک دیدگاه روشن و صریح‌تر که افراد چگونه رفتارجمعی یا گروهی را امکان‌پذیر می‌نمایند، رسید. رویکرد فرهنگی براین مطالب تأثیر دارد که گروه‌ها در بردارندهٔ ارزش‌ها، هنجارها و اطلاعات حاصل از توافق جمعی و معانی که به طور تاریخی شکل یافته‌اند، می‌باشند. در این رویکرد جوّ سازمانی به عنوان بخش ویژه‌ای از فرهنگ سازمانی معرفی شده است. انتقاد وارد شده ‌به این رویکرد این است که نیازمند توضیح رابطه فرهنگ و جوّ سازمانی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ب.ظ ]




به طور مشخص، از علائم اختلال افسردگی اساسی می توان به افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، کاهش آشکار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی، کاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر کاهش یا افزایش اشتها، بی خوابی شبانه یا پرخوابی، افزایش یا کاهش اعمال روانی حرکتی یا فعالیت های ذهنی، خستگی یا کاهش انرژی، احساس بی ارزشی یا گناهکاری، کاهش توان اندیشیدن یا تمرکز ذهن و تصمیم گیری، اندیشیدن به مرگ و عدم ترس از مرگ و فکر خودکشی بدون داشتن طرحی برای آن یا طرحی از پیش ریخته شده، مشکلات جسمانی از قبیل خارش بدن، خشکی دهان، مشکلات گوارشی، سر درد، کمر درد که معمولا به دارو جواب نمی­دهند، کاهش اعتماد به نفس، سرزنش مدام خود، نگرانی از گذشته و آینده اشاره کرد(مستفیضی،۱۳۸۷، ص۱۸)

گیلبرت[۳۷](۱۹۹۹)، علایم افسردگی شدید را خلق و خوی گرفته، فقدان لذت، تغییر کلی در اشتها

و کم شدن حداقل ۵% از وزن طبیعی، آشفتگی خواب، آشفتگی و پریشانی یا احساس سستی و رخوت، از دست دادن نیرو و توان یا احساس خستگی، احساس بی ارزش بودن عزت نفس پایین و تمایل دایم به احساس گناه، .از دست دادن توانایی تمرکز حواس، داشتن تفکراتی درباره مرگ و خود کشی را برشمرده است(به نقل از جمالفر، ۱۳۸۹، ص۴۸).

در این زمینه، عملاً چهار مجموعه نشانه در افسردگی اساسی معرفی شده است. بدین ترتیب که علاوه بر نشانه­ های خلقی یا هیجانی، نشانه های فکری یا شناختی، نشانه های انگیزشی و نشانه­ های جسمانی یا تنی نیز وجود دارد:

– نشانه های هیجانی: احساس ناامیدی، ناخشنودی، بی ارزشی، حقارت از نشانه های هیجانی افسردگی است. اما غم، برجسته ترین و فراوان ترین نشانه ی هیجانی در افسردگی است.

– نشانه های شناختی: فرد افسرده به صورت کاملاً منفی درباره ی خودش فکر می‌کند. این افکار منفی نظر او را نسبت به خودش و آینده تحت الشعاع قرار می‌دهد. فرد افسرده اغلب عزت نفس کمی دارد. او باور دارد که شکست خورده است و مسئول شکست خودش است. او معتقد است که حقیر، بی کفایت و نالایق است.

– نشانه های انگیزشی: فراد افسرده مشکل زیادی برای شروع فعالیت دارند. در حالت شدید، عدم شروع پاسخ، ” فلج اراده ” است. چنین بیماری نمی تواند حتی خود را به انجام کارهایی که برای زندگی ضروری هستند وادارد. در افسردگی حاد ممکن است کندی روانی- حرکتی وجود داشته باشد.

– نشانه های بدنی: شامل کاهش یا افزایش وزن، کاهش یا افزایش اشتها، کاهش میل جنسی می‌باشد. فرد افسرده اغلب در خود فرورفته است. بدن او توجه وی را به خود جلب می‌کند، و نگرانی فزاینده ‌در مورد دردها و رنج ها می‌تواند رخ دهد(روزنهان و سلیگمن،۲۰۰۴؛ ترجمه ی سید محمدی،۱۳۸۲).

آزادگان(۱۳۶۴) در پژوهش خود، ۱۰ مورد از علائم بدنی و ۷ مورد از علائم عاطفی افسردگی را برشمرده است:

    1. علائم بدنی افسردگی: شامل خستگی و کوفتگی، اختلال خواب، تغییر در اشتها، اختلالات

  1. گوارشی، تغییر در وزن بدن، اختلال در دفع ادرار و یبوست، اختلال در دوره ی قاعدگی، اختلال در فعالیت قلب و عروق، اختلالات حسی، و احساس غیر واقعی بودن.

۲- علائم عاطفی افسردگی: چهره ی خسته و شکسته، گریه و زاری، ترس و تشویش و وسواس، تحریک پذیری و تندخویی، احساس ندامت و پشیمانی، یأس و نا امیدی، و بی اعتمادی( به نقل از اکبری، ۱۳۸۹، ص۲۲۲).

علل افسردگی

اساس سببی اختلالات خلقی ناشناخته است. تلاش های بسیاری برای شناسایی علت زیست شناختی یا روانی- اجتماعی اختلالات خلقی به دلیل ناهمگونی جمعیت بیمار، دچار محدودیت است. با وجود این، عوامل سببی اختلال افسردگی را می توان به طور ساختگی به عوامل زیست شناختی، ژنتیکی، و روانی- اجتماعی تقسیم کرد. ساختگی از این نظر که این عوامل ممکن است در مواردی با هم تداخل داشت باشند(کاپلان، ۱۹۹۴؛ ترجمه پورافکاری، ۱۳۷۵، ص۲۱۸). در هر حال، امروزه به عوامل گوناگونی در سبب شناسی اختلال افسردگی مانند وراثت، جنسیت، سن، تیپ شخصیتی، محیط خانواده، استرس و اتفاقات زندگی، بیماری های جسمی، دارو ها و مواد مخدر و شغل اشاره می شود.

عوامل ژنتیکی

داده های ژنتیک قویاً حاکی از آن است که یکی از عوامل قابل ملاحظه در پیدایش اختلال خلقی عامل ژنتیک است. مطالعات خانوادگی مکرراً ‌به این نتیجه رسیده اند که بستگان درجه اول بیماران افسردگی اساسی ۲ تا ۱۰ برابر بیشتر از بستگان در جه اول گروه شاهد در معرض ابتلا ‌به این اختلال هستند. ‌بر اساس این مطالعات همچنین مشخص گردید که با کم شدن میزان قرابت خانوادگی احتمال ابتلا به اختلال خلقی از جمله افسردگی اساسی نیز کاهش می‌یابد. مطالعات فرزندخواندگی نیز داده هایی در تأایید اساس ژنتیک برای توارث اختلالات خلقی به دست داده‌اند. در مطالعات دو قلویی نیز نشان داده شد که میزان ابتلائ توأم برای اختلال افسردگی اساسی در دو قلوهای یک تخمکی حدود ۵۰ درصد است(کاپلان، ۱۹۹۴، ترجمه پورافکاری، ۱۳۷۵، ص۲۲۴ و۲۲۵). از طرفی، ارقام به دست آمده از دو قلوهای یک تخمکی از میزان تشابه یا همگامی[۳۸] ۷۰ درصد، در دو قلوهای دو تخمکی ۲۰ درصد و در دو قلوهای یک تخمکی که جدا از هم بزرگ شده اند، ۶۶ درصد است. یافته ها ی حاصل از فرزند خوانده ها با تعداد نمونه کمتر نیز تاییدگر تاثیر عوامل ارثی در سبب شناسی اختلال افسردگی است(سادوک و سادوک،۲۰۰۷ ،ترجمه ی رضاعی، ۱۳۸۵). در این رابطه، تعدادی از مطالعات هورمونی نشان داده است که کودکان افسرده نسبت به کودکان عادی، هنگام خواب ترشح هورمون رشدی بیشتری دارند(فرقانی رئیسی، ۱۳۸۰، ص۷۵).

عوامل زیستی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:14:00 ب.ظ ]