برای عمل به تعهدات داکار در جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۰، ستاد پی گیری برنامه آموزش برای همه با مسئولیت وزارت آموزش و پرورش در حوزه معاونت آموزش و پرورش عمومی تشکیل شد و مسئولیت اجرا، هماهنگی، پی گیری و ارزیابی اقدامات مربوط به مفاد اعلامیه آموزش برای همه را بر عهده گرفت و اقدامات زیر را به عمل آورد:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

برای تسهیل زمینه های قانونی برنامه آموزش برای همه در کشور و تعیین ساختار اجرایی آن، گزارشی از روند برنامه آموزش برای همه از سال ۱۳۶۹تاسال۱۳۸۱ تهیه و از سوی وزیر آموزش و پرورش به رئیس جمهور ارائه شد. نتیجه بررسی های هیأت وزیران، تصویب مصوبه ای بود که به موجب آن لحاظ نمودن برنامه آموزش برای همه در برنامه های چهارم و پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و ضرورت همکاری سازمان ها و وزارتخانه های ذیربط در اجرای برنامه آموزش برای همه مورد تأکید قرار گرفت. هم زمان با طرح موضوع در هیأت دولت، در وزارت آموزش و پرورش« کارگروه ملی» برنامه آموزش برای همه با حضور نمایندگان وزارتخانه ها و سازمان های زیر تشکیل گردید:
وزیر آموزش و پرورش، معاونان ذیربط سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت کشور، سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران، نماینده مرکز آمار ایران، رؤسای سازمان بهزیستی، سازمان ملی جوانان، مرکز امور مشارکت زنان نهاد ریاست جمهوری، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، دفتر منطقه ای یونسکو، نماینده تشکل‌های غیر دولتی ذی ربط( به انتخاب وزیر آموزش و پرورش). رئیس کارگروه ملی، وزیر آموزش و پرورش و دبیر آن، معاون آموزش و پرورش عمومی است. در ذیل کارگروه ملی برنامه آموزش برای همه ، دبیرخانه‌ای ایجاد شد که در معاونت آموزش و پرورش عمومی فعالیت می نمود. دبیرخانه، کلیه امور مربوط به برنامه آموزش برای همه اعم از برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی و… را بر عهده داشت. از جمله وظایف دبیرخانه، می توان به طراحی تشکیلات مربوط به برنامه آموزش برای همه ، تنظیم شرح وظایف و مسئولیت‌های هر بخش، تشکیل کمیته های فنی، هماهنگی فعالیت کمیته ها، برقراری ارتباط بین کمیته ها و گروه تلفیق و هماهنگی برنامه ها اشاره نمود.لازم به ذکر است که مدت اجرای برنامه ملی آموزش برای همه به مدت چهارده سال از سال۲۰۰۳-۲۰۰۲ تا ۲۰۱۶-۲۰۱۵ طی سه مرحله به اجرا در می آید. شروع این برنامه در کشور ما به صورت اجرا در استان ها و تدوین سند استانی برای آن از سال۸۳-۸۲ مصادف با ۲۰۰۵-۲۰۰۴ یا(۸۳-۸۲ شمسی) بوده است. که پس از دو سال برنامه ریزی در سال ۸۴-۸۳ برای اجرا به استان‌ها ابلاغ می شود. یعنی همزمان با برنامه توسعه چهارم دومین برنامه ملی آموزش برای همه در استان‌ها اجرا شده است. در مرحله ی اول برنامه، کشور در گیر دوران بازسازی بوده و تقریباً مجالی برای پرداختن به این موضوع به صورت جدی نبوده است. مرحله ی سوم نیز از سال ۲۰۱۲-۲۰۱۱(۹۰-۸۹) شمسی شروع شده و در سال ۲۰۱۶-۲۰۱۵ مصادف با(۹۴-۹۳) در جهان به پایان می رسد(یونسکو، ۸۳).
ساختار اجرایی برنامه آموزش برای همه در قالب نمودار زیر طراحی گردید:
ساختار اجرایی برنامهE.F.A در ایران
شورای ملی برنامهE.F.A
دبیرخانه شورای ملی
( معاونت آموزش و پرورش عمومی)
گروه تلفیق و هماهنگی برنامه ها
کمیته تدوین گزارش اقتصادی و اجتماعی جامعه
کمیته آموزش کودکان خارج از مدرسه
کمیته آموزش بزرگسالان و سواد آموزی
کمیته آموزش های خاص
کمیته آموزش و پرورش راهنمایی
کمیته آموزش و پرورش ابتدایی
کمیته
آموزش و پرورش پیش از دبستان
کمیته تجهیزو تأمین منابع
منبع:( سند استانی برنامه ملی EFA، ۱۳۸۳)
۲-۲۰-۲-۵) استراتژی‌ها:
برای دست یابی به اهداف مذکور، دولت ها، سازمان ها، مؤسسه ها و انجمن هایی که در اجلاس جهانی آموزش برای همه حضور یافتند خود را متعهد به موارد زیر دانسته اند:
اول- تعهداتی قوی در سطح ملی و بین المللی را برای آموزش برای همه بسیج کنیم. برنامه های عمل ملی برای مقاصد فوق تهیه کنیم و سرمایه گذاری در آموزش پایه(ابتدایی و راهنمایی) را به میزان قابل ملاحظه ای تقویت نماییم. چارچوب عمل به تعهد جمعی(سند داکار۲۰۰۰) بیان گر این است که پیشرفت در تحقق اهداف برنامه آموزش برای همه وابسته به اقداماتی است که در داخل کشورها انجام می شود.
در درجه اول دولت ها باید تعهداتی را بپذیرند و منابع و امکانات کافی را برای بخش های مختلف آموزش پایه پیش بینی نمایند. در بسیاری از کشورها، این امر:
اولاً نیازمند افزایش سهم آموزش از درآمد ملی و بودجه کشور بوده.
ثانیاً لازم است اعتبار تخصیص یافته به نحو مؤثرتری هزینه گردد.
بسیج سایر منابع از جمله سطوح مختلف دستگاه های دولتی و سازمان های غیر دولتی نیز مورد توجه قرار می گیرد. کمک های بیشتر از سازمان های بین المللی نیز مورد نیاز می باشد. آن ها می بایست بخش بیشتر منابع خود را به آموزش پایه اختصاص دهند.
دوم- سیاست های آموزش برای همه را در چارچوب یک عرضه پایدار و کاملاً یکپارچه که پیوندهای روشن با راهبردهای از میان برداشتن فقر و پیشبرد توسعه داشته باشد را، ترویج و تشویق کنند. آموزشی که با مراقبت از طفل بسیار خردسال و سپس آموختن به او از یکی دو سال بعد از تولد آغاز ودر سراسر دوران زندگی ادامه می یابد، اهمیت محوری در قدرت بخشیدن به فرد و از میان برداشتن فقر در خانواده ودر سطح جامعه محلی و توسعه گسترده تر اجتماعی و اقتصادی دارد.
سوم- دخالت و مشارکت متعهدانه جامعه مدنی در تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرا و نظارت بر راهبردهای توسعه آموزشی را تضمین نمایند. حیطه ی عمل گسترده‌تری باید به یادگیرندگان، آموزگاران، والدین، جوامع محلی، سازمان های غیر دولتی و جامعه مدنی داده شود. جامعه محلی، در شناسایی موانع اهداف آموزش برای همه و ایجاد راهبردهایی برای کاهش آن دارای تجربه های زیادی هستند. چنین مشارکتی صرفاً به تأیید تصمیمات و برنامه ها محدود نمی شود، بلکه تمام سطوح تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرا، نظارت و ارزشیابی را در بر می گیرد. این امر سبب انعطاف در شیوه های مدیریت خواهد شد.
چهارم- به پدید آوردن راهبری و مدیریت آموزشی پاسخگو، مشارکت آمیز و مسئولیت پذیر مبادرت ورزند. مدیریت مشارکت آمیز یعنی ایجاد انعطاف بیشتر در شیوه های متمرکز مدیریت از سطوح بالا به پایین که تصمیمات در آن بیشتر از راه مشارکت گرفته می شوند. این تمرکز زدایی نباید به توزیع غیر عادلانه و نامتوازن منابع منجر گردد. لازم است در استفاده از منابع موجود انسانی و مالی بهره وری بیشتری به عمل آید و برای عوامل آموزشی در مناطق و مدارس برنامه های آموزشی تخصصی تهیه و اجرا گردد.
پنجم- نیازهای نظام آموزشی را که از مناقشات، بلاهای طبیعی و بی ثباتی آسیب دیده اند، برآورده ساخته و برنامه های آموزشی را به گونه ای اجرا و هدایت کنند که مشوق تفاهم متقابل ، صلح و مدارا بوده و به جلوگیری از خشونت و نزاع منجر شوند. مناقشات، بی ثباتی و بلایای طبیعی مانع بزرگی برای تحقق اهداف آموزش برای همه هستند. باید توان دولت و جوامع محلی تقویت شوند تا نیاز های آموزشی در شرایط بحران و پس از آن در ارتباط با کودکان و بزرگ سالان به طور سریع ارزیابی و فرصت های یادگیری در یک محیط امن اعاده شوند و مراکز آموزشی که ویران شده و یا آسیب دیده اند، بازسازی شوند. باید حرمت و حفاظت مدارس به عنوان پناه گاه در مناطق رعایت شود. برنامه های آموزشی باید به گونه‌ای طراحی شوند که احترام به حقوق بشر، تفاهم، مدارا، و دوستی را ترویج کنند و تنوع فرهنگی و قومی را مد نظر قرار دهند.
ششم- راهبردهای یکپارچه ای را برای برابری جنسیتی در امر آموزش به اجرا گذاشته به نحوی که در آن‌ها نیاز به تغییر نگرش ها، ارزش ها و رویه های مورد قبول و شناخت باشد. دست یابی به آموزش برای همه نیاز بدان دارد که تعهد و اولویت در سطوح بالا به برابری جنسیتی داده شود. بایستی اقدامات مشخصی برای از میان برداشتن تبعیض ناشی از نگرش ها و رویه ها ی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی موجود انجام گیرد. برابری جنسیتی به معنای نادیده گرفتن تفاوت های جنسیتی نیست بلکه باید به دختران و پسران آگاهی های لازم در مورد نقش جنسیتی خود داده شود. در محیط های آموزشی، محتوای آموزشی، فرایند تدریس و کار با کودکان باید برابری و احترام به کودکان و نوجوانان تقویت شود.
هفتم- برنامه های آموزشی و اقداماتی را با قید فوریت و اضطراری بودن آن‌ها برای مبارزه با بلای عالم‌گیر ایدز اجرا کنند. بیماری ایدز اثرات سوء جدی در عرضه و تقاضا و کیفیت آموزش دارد. این وضعیت نیاز به توجه فوری از سوی دولت‌ها، جامعه‌ی مدنی و جامعه بین المللی دارد. این بیماری فرصت‌های تحصیل را از نوجوانان و معیشت را از بزرگ سالان سلب می کند. می بایست به کودکان و نوجوانان که بر اثر این بیماری والدین خود را از دست داده اند، توجهی خاص شود. لازم است از آموزگارانی که به این بیماری مبتلا هستند، حمایت شود و آموزش مهارت های زندگی که بر جنبه های پیشگیری تأکید دارند، در برنامه های درسی دیده شود.
هشتم- محیط های آموزشی امن، سالم و فراگیری که امکانات به طور عادلانه در اختیارشان باشد، ایجاد کنند. به طوری که نتایج عالی در یادگیری به دست دهد و سطوح دستاورد یادگیری و تحصیل برای همه دانش آموزان در آن ها به روشنی معلوم و تعریف شده باشد.
کیفیت یادگیری باید در قلب آموزش برای همه جا داشته باشد. کیفیت آموزش متکی بر وجود امکانات و تسهیلات آموزشی، آموزگاران با انگیزه و با صلاحیت های حرفه ای مناسب، برنامه درسی غنی که در دسترس همگان قرار دارد، می باشد. محیط آموزشی امن از نظر بهداشتی محیطی است که دارای آب سالم و کافی، تجهیزات مناسب بهداشتی، دسترسی به خدمات بهداشت و تغذیه می باشد. این محیط از نظر روانی نیز سلامت روانی، اجتماعی و عاطفی آموزگاران و دانش آموزان را تقویت می کند. محتوا و روش‌های آموزش به کسب دانش، نگرش و مهارت های زندگی که برای عزت نفس و تندرستی و امنیت شخصی مورد نیاز هستند، منجر می گردند. هدف های آموزشی روشن، شفاف و مناسب با نیازهای فرد و جامعه باشد. ارزیابی مؤثر از دستاوردهای یادگیری صورت گیرد. یعنی این که مشخص شود آن چه آموخته شده تأمین کننده نیازهای در حال تغییر فرد و جامعه می باشد یا خیر.
نهم- باید شأن، روحیه و حرفه گرایی آموزگاران تقویت شود.
نقش اساسی در ترویج آموزش با کیفیت و مطلوب بر عهده آموزگاران است. هیچ برنامه ی آموزشیی بدون مشارکت و احساس تعلق فعالانه معلمان موفق نخواهد بود. باید به معلمان احترام گذاشت و شأن اجتماعی آنان را رعایت کرد. در به کار گیری معلمان باید توجه کافی به عمل آورد ودر جذب، نگهداری و آموزش آن‌ها درست عمل کرد. آن ها نیز باید از مسئولیت خود آگاه باشند و مسئولیت های حرفه ای خود را بپذیرند و مورد اعتماد نظام آموزشی، دانش آموزان و والدین آن ها باشند.
دهم- زیر ساخت های فن آوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی آماده شده و برای کمک به تحقق اهداف آموزش برای همه زمینه ی تسلط بر این فن آوری های نوین فراهم شود. فناوری های اطلاعات و ارتباطات(ICT)[48] را باید با هزینه های قابل قبول و معقول برای پشتیبانی از اهداف برنامه آموزش برای همه ایجاد کرد. این فناوری ها در نشر دانش و یادگیری بهتر توان زیادی دارند. فناوری اطلاعات باید محرکی برای اجرای راهبردهای آموزشی باشند و در خدمت آن قرار گیرند نه این که خود هدف قلمداد گردند و برای تأثیر بیشتر با فن آوری های سنتی مانند کتاب ادغام شود. کاربرد فن آوری های اطلاعاتی نبایستی در جهت افزایش نابرابری های اجتماعی قرار گیرد. در به کارگیری آن باید ارزیابی همه جانبه انجام گرفته و نسبت هزینه به فایده آن محاسبه شود. به کارگیری آن در برنامه ریزی آموزشی مانند گردآوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل وضع موجود، محاسبه شاخص ها، هدف گذاری هاو قوت بخشیدن به سیستم های مدیریتی از سطح وزارت خانه تا مناطق توصیه می شود. رسانه های خبری نیز باید در ایجاد و تقویت مشارکت بین بخشی دخالت داده شوند و پوشش اطلاعاتی در مورد موضوع و برنامه ها ایجاد گردد.
یازدهم- پیشرفت به سوی اهداف و راهبردهای آموزش برای همه ، در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی ارزیابی شود. رسیدن به اهداف آموزش برای همه مستلزم تعیین اولویت ها، سیاست گذاری ها، تعیین اهداف و شاخص های پیشرفت، تخصیص منابع، نظارت بر چگونگی جریان امور و ارزیابی های کمی و کیفی است. بنابراین بایستی میزان پیشرفت برنامه ها، موفق بودن راهبردها، نحوه هزینه کرد اعتبارات، نحوه مشارکت مدنی و… مورد ارزیابی قرار گیرد و بر اساس آن برنامه ها و فعالیت ها و اقدامات بر مبنای بازخوردهایی که از نتایج ارزیابی ها به عمل می آید مورد بازنگری، اصلاح و تکمیل قرار گیرد.
دوازدهم- تلاش شود تا بر اساس سازوکارهای موجود پیشرفت به سوی آموزش برای همه تسریع شود.
۲-۲۰-۲-۶) معرفی گروه‌های هدف برنامه در ایران:
الف)گروه هدف پیش از دبستان:
این گروه شامل کودکان ۵ ساله ای است که دوره آموزش پیش از دبستان را در قالب دوره آمادگی یک ساله و به صورت اختیاری طی می کنند. در این دوره سعی بر آن است تا قابلیت های جسمانی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان تقویت گردد.
ب)گروه هدف آموزش پایه:
دوره آموزش و پرورش ابتدایی: این دوره اولین دوره رسمی در ساختار نظام آموزشی است که طول مدت آن ۵ سال است و کودکان ۱۰-۶ ساله، لازم التعلیمان این دوره را تشکیل می دهند. هدف از اجرای این دوره انتقال مفاهیم پایه به دانش آموزان و ایجاد توانمندی های لازم در آنان می باشد.
ج)دوره آموزش و پرورش راهنمایی تحصیلی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...