نادری و همکاران(۱۳۸۸)، در پژوهشی با عنوان رابطه بین دانش و نگرش جنسی، مؤلفه‌ های عشق و رضایت زناشویی با همسرآزاری نشان دادند که بین مؤلفه‌ صمیمیت در عشق و همسرآزاری رابطه منفی معناداری وجود دارد، هم چنین بین مؤلفه‌ تعهد در عشق و همسرآزاری رابطه منفی معناداری وجود دارد.

شاکر و همکاران(۱۳۹۰)، در پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سلامت روانی با سازگاری زناشویی در زوجین، نشان دادند که سلامت روانی و سبک های دلبستگی به میزان ۱۳ درصد واریانس سازگاری زناشویی را پیش‌بینی می‌کند.

در تحقیقی چلبیانلو(۱۳۸۳)، رابطه بین شادمانی ذهنی و رضایت زناشویی زوجین را مورد بررسی قرار داد که نتایج نشان داد از ابعاد شادمانی ذهنی دو بعد رضایت از زندگی به صورت مثبت و عاطفه منفی به صورت منفی توسط رضایت زناشویی پیش‌بینی شدند.

در تحقیقی که توسط اسماعیلی فارسانی (۱۳۷۴)، تحت عنوان «بررسی ارتباط بین خویشتن پنداری و رضایت از زندگی زناشویی دانشجویان دانشگاه های دولتی و آزاد اصفهان» انجام شد، این نتایج به دست آمد: بین خویشتن پنداری و رضایت از زندگی زناشویی همبستگی وجود دارد. خویشتن پنداری دانشجویان دانشگاه دولتی از دانشگاه آزاد بیشتر است. رضایت از زندگی زناشویی دانشجویان دانشگاه دولتی از دانشگاه آزاد بیشتر است. بین خویشتن پنداری و رضایت از زندگی زناشویی در هر دانشگاه رابطه وجود دارد.

در تحقیقی که توسط خداپناهی (۱۳۷۴)، با عنوان «بررسی نقش تهییج طلبی در تحکیم روابط زناشویی» انجام گرفت، این نتایج به دست آمد که بین نمرات تهییج طلبی زوج های سازگار یک همبستگی معنادار وجود دارد، در حالی که در زوج های ناسازگار این همبستگی وجود نداشت. ‌بنابرین‏ هم خوانی سطح تهییج طلبی زوجین به عنوان یک عامل مهم در سازگاری زندگی زناشویی تلقی می‌گردد و ‌بنابرین‏ سطح تهییج طلبی می‌تواند به عنوان عامل بروز ناسازگاری در زندگی زناشویی به شمار آید. جنس و سن به عنوان مهم ترین عوامل تغییر در امتیازات کلی تهییج طلبی به شمار می‌آیند، به طوری که مردان در مجموع بیشتر از زن ها در هر دو گروه سازگار و ناسازگار و در همه رده‌های سنی امتیاز کسب می‌کنند و سطح تهییج طلبی آنان با افزایش سن کاهش می‌یابد. در زمینه رابطه سطح تحصیلی و سطح تهییج طلبی مردان و همسران شان می‌توان گفت که میانگین سطح تهییج طلبی مردان و زنان در سطح دیپلم و بالاتر، بیشتر از مردان و زنان در سطح تحصیلی دیپلم و کمتر می‌باشد، البته عامل تحصیلی در مقایسه با سن و جنس متغیر ضعیف‌تری است. افزون بر هم خوانی سطح تهییج طلبی زوجین که عامل بسیار مهمی در تحکیم روابط زناشویی به شمار می‌آید، عوامل تفاهم و توافق اخلاقی، دوستی و صمیمیت درک صحیح یکدیگر و نیز تناسب تعداد فرزندان نقش برجسته‌ای در تحکیم روابط زناشویی ایفا می‌کند.

۲-۲-۲- یافته های پژوهشی خارج از کشور :

هنری و میلر[۳۴](۲۰۰۴)، تحقیقی به منظور بررسی مشکلات زناشویی در میانه عمر و میزان اثر آن ها بر رضایت مندی زناشویی انجام داده ‏اند. نتایج این تحقیق نشان داده است که رایج ترین مشکلات عبارت بودند از: موضوعات مالی(۲۷%)، موضوعات جنسی(۸/۲۳%)، شیوه های برخورد با کودکان(۳/۱۵%)، صمیمیت عاطفی(۷/۱۸%)، تمیز کردن منزل(۱۸%)و ارتباط (۳/۱۵%). هم چنین نتایج نشان داد که تمام زمینه‌های مشکلات، همبستگی زیادی با رضایت زناشویی داشتند. در این میان، ارزش‏ها، ارتباط، تعهد، تصمیم‏ گیری، صمیمیت عاطفی و موضوعات جنسی قوی‏ترین اثرمنفی را بر رضایت زناشویی داشتند.

نتایج پژوهش اولکر[۳۵](۲۰۰۸)، ارتباط مثبت و معنادار بین سلامت روانی و رضایت از زندگی را نشان داد.

پژوهشی که شلزینگر(۱۹۸۲) ‌در مورد زوج های کانادایی که از ازدواج آن ها کمتر از ۱۵ سال گذشته بود، نشان داد که، عوامل زیر در موفقیت ازدواج آن ها بسیار مهم بوده است : احترام متقابل، صداقت متقابل، وفاداری متقابل، عشق متقابل، قابلیت اعتماد متقابل(مصاحبی، ۱۳۸۱).

رونی[۳۶] و همکاران(۲۰۰۳)، دریافته اند که بین ابعاد بهزیستی روان شناختی و اضطرابی و خصومت رابطه منفی و معناداری وجود دارد.

گاتمن و همکارانش(۲۰۰۲)، در بین زوجین برآشفته، هفت الگوی مشکل‏زا که آن ها را از زوجین سالم متمایز می ‏کند شناسایی نموده ‏اند که عبارتند از: عواطف منفی متقابل، نسبت پایین رفتارهای مثبت به منفی، میزان بالای انتقاد، تدافعی رفتار نمودن تحقیر و عیت جویی و اسناددهی‏های منفی و ثابت به همسر (فورمن[۳۷]، ۲۰۰۲).

توینگ[۳۸] و همکاران (۲۰۰۳)، در یک فرا تحلیل به بررسی تحقیقات انجام شده ‌در مورد نقش والدینی و رضایت زناشویی پرداختند و ‌به این نتایج دست یافتند که بین تعداد فرزندان و رضایت زناشویی رابطه ی منفی وجود دارد، هم چنین، اثر منفی والد بودن بر روی رضایت زناشویی در طبقات اجتماعی بالا و جوانانی که دارای بچه بودند بیشتر بود. به علاوه داده ها نشان داند که کاهش رضایت زناشویی بعد از تولد بچه ناشی از نقش تعارض ها و محدودیت در آزادی والدین است.

داگلاس و داگلاس[۳۹] (۱۹۹۵)، در پژوهشی دریافتند که فراوان ترین مشکلات ذکر شده از سوی زوجین ‌در مورد خلق زن، خلق شوهر و حل و فصل تفاوت های عقیده ای بود. هم چنین گزارش کردن برخی مشکلات زناشویی از قبیل عدم همراهی، خیانت جنسی، عدم صداقت شوهر و کمبود عشق و عاطفه با خطر بالای طلاق توام بودند.

آریندل[۴۰] و همکاران (۱۹۹۹)، نیز در بررسی رابطه بین بهزیستی روان شناختی و سلامت عمومی ‌به این نتیجه رسیدند که با افزایش بهزیستی روان شناختی، سلامت عمومی نیز تحت تاثیر قرار گرفته و افزایش می‌یابد.

وایت[۴۱] و همکاران (۲۰۰۴)، در پژوهشی با عنوان پنج عامل بزرگ شخصیتی و برقراری رابطه شخصیت با صمیمت و سبک های دوست داشتن در ۱۱۷ دانشجوی رشته روان شناسی پرداختند. آن ها در این پژوهش از پرسش نامه شخصیتی نئو و مقیاس نگرش های دوست داشتن (LAS) استفاده نمودند و ‌به این نتایج رسیدند که بین روان رنجور خویی با صمیمیت و رضایت از رابطه، رابطه ی منفی وجود دارد. برون گرایی با رضایت از رابطه، صمیمت و سبک های دوست داشتن شهوانی رابطه مثبت دارد. وجدانی بودن با رضایت از رابطه و صمیمیت و سبک دوست داشتن شهوانی و فداکارانه رابطه مثبت دارد.

در مطالعه ای اسپوتز[۴۲] و همکاران (۲۰۰۴)، نتیجه گرفتند که عوامل محیطی غیر مشترک و عوامل ژنتیکی کیفیت زناشویی را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

چارانیا[۴۳] (۲۰۰۷)، در تحقیق خود نشان داد که شخصیت بر رضایت زناشویی تاثیر دارد. نتایج اثرات معنا داری را برای باز بودن، مسئولیت پذیری، سازگاری، دلبستگی اضطرابی، جاذبه منفی و ویژگی اجتماعی – جنسی نشان داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...