1. معرق کاری : ترسیم طرح ها و نقش های سنتی بر روی زمینه چوبی ، سرامیک وسنگ و خالی کردن داخل خطوط طرح ها و پر کردن فضای خالی شده به وسیله قطعات آماده چوبی ، سرامیک ، فلزی ، صدفی و سنگی را معرق کاری می‌گویند.

      1. کاشی گری : هنری است پرسابقه که طی آن انواع کاشی ها با بهره گرفتن از طرح ها ونقش های سنتی برای استفاده در ابنیه ی مذهبی و تاریخی از طریق قالب گیری گل رس ، پختن آن در کوره و لعاب زنی ، نقاشی و پخت مجدد در کوره ساخته و پرداخته می شود.

    1. ملیله کاری : منظور ساخت اشیای مختلف نظیر : سرویس چایخوری ، تنگ و همچنین برخی از زیور آلات با بهره گرفتن از ‌مفتول‌های نقره ، طلا و مس به کمک ابزار و وسایل ساده فلزکاری نظیر : حدیده ، انبر ، قیچی ، کوره ی مخصوص و. . . است.

    1. مینا کاری : در اینجا مراد ساخت بدنه ی فلزی ، لعاب کاری ، پخت ، نقاشی و پخت مجدد اشیا در کوره است که تمامی این مراحل به کمک ابزار و وسایل ساده و استفاده از طرح های اصیل و سنتی در مرحله نقاشی انجام می پذیرد.

    1. ساخت اشیا مستظرفه هنری : در اینجا منظور ساخت اشیا و وسایل ظریفه ای است که در آن ها عامل هنر به مراتب بیش از فنون تولیدی دخالت دارد و شامل نگارگری ، نقاشی روی صدف ، نقاشی روی چرم ، لاکی روغنی و تذهیب می شود.

    1. ساخت زیور آلات : در اینجا مراد ساخت و تولید انواع جواهرات محلی و همچنین انواع زیورآلات و دیگر زیور آلات با بهره گرفتن از طلا ، نقره و انواع آلیاژ است.

  1. ساخت سایر فراورده های دستی : منظور ساخت سایر محصولات دستی نظیر : فیروزه نشانی (فیروزه کوبی)، طلاکوبی روی فولاد ، انواع عروسک های محلی ، تخت کشی گیوه و. . . است که با ابزار و وسایل دستی و با بهره گرفتن از طرح های سنتی ساخته و پرداخته می شود ( یاوری ، ۱۳۸۹).

۵-۱-۲- نقش صنایع دستی در توسعه اقتصادی – اجتماعی جامعه

صنایع دستی دارای اثرات قابل ملاحظه ای در برطرف کردن و یا تخفیف و تعدیل مسائل اجتماعی و توسعه اقتصادی دارد ، ضمن آنکه نقش فرهنگی صنایع دستی نیز حائز اهمیت فراوان است. بدون تردید یکی از دلایل مهم در توجیه جنبه‌های مثبت صنایع دستی مربوط به اثرات آن در مبارزه با انواع بیکاری ، به عنوان یکی از مسائل پیچیده و بغرنج کشورهای رو به رشد از جمله ایران است. بیکاری انواع مختلفی دارد که افزون بر بیکاری آشکار باید از بیکاری پنهان و بیکاری فصلی نام برد. بیکاری پنهان و فصلی بیشتر در ممالکی که دارای اقتصاد مبتنی بر کشاورزی هستند به چشم می‌خورد و بدیهی است که اگر در کوتاه مدت برای آن چاره ای اندیشیده نشود به ناچار نیروی کار به مهاجرت دست خواهند زد و مهاجرت بی رویه به شهرها ، خود به وجود آورنده بسیاری از مشکلات فعلی کشورهای جهان سوم از جمله کشورمان است (اطلس ملی صنایع دستی ،۱۳۸۰).

تولید صنایع دستی یک بخش جدا نشدنی از فعالیت بسیاری از خانوارهاست که با آن ایجاد شغل و کسب درآمد می‌کنند. همچنین در بسیاری از کشورها صنایع دستی مشخصا درون جوامع آن ها گسترش یافته است. صنایع دستی نه تنها موجب اشتغال پاره وقت یا تمام وقت برای میلیون‌ها نفر در سراسر جهان شده است بلکه به حفاظت از ویژگی های فرهنگی و قومیتی آن ها نیز کمک ‌کرده‌است. محققان بر این باورند که تولید صنایع دستی و هنرهای سنتی ویژگی های قومیتی را احیا کرده واز آن ها حمایت می‌کند و ‌به این ترتیب موجب تقویت فرهنگ‌های محلی در جوامع پیشرفته می شود. بعلاوه تولید صنایع دستی توسط قومیتها باعث تشویق استفاده از مهارت‌های سنتی در حال انقراض شده و جوامع را در کنار یکدیگر نگاه می‌دارد (لی و همکاران،۲۰۰۸)[۱۵].

صنایع دستی به علت داشتن مزایایی نظیر کارطلب بودن آن ،سادگی فن و عدم احتیاج به آموزش فنی وسیع و تاثیر چشمگیر آن در افزایش سطح اشتغال و امثال آن بیش از هر فعالیت اقتصادی دیگر زمینه برای توسعه و پیشرفت دارد. به خصوص در مناطق روستایی و عشایری صنایع دستی می‌تواند به عنوان دومین منبع درآمد و در پاره ای از مناطق کشور به عنوان مهمترین عامل کار و درآمد به حساب آید (اطلس ملی صنایع دستی،۱۳۸۰).

همچنین خلق صنایع دستی فرصتی در اختیار مردم بومی قرار می‌دهد تا تنوع فرهنگی خود را برای عموم به نمایش بگذارند و آن را ارتقا دهند و از ویژگی های قومیتی و فرهنگ های سنتی خود حفاظت کنند. این موضوع می‌تواند برای ‌گروه‌های فرهنگی اقلیت بسیار حیاتی باشد زیرا که آن ها در معرض از دست دادن ویژگی های فرهنگی و قومی منحصر به فرد خود هستند ، بسیار آسیب پذیر بوده و مستعد یکپارچه شدن با فرهنگ غالب می‌باشند. تولید صنایع دستی بومی فرصتی را فراهم می آورد تا با بهره گرفتن از مهارت‌ها و روش های سنتی که در حال انقراض هستند، از میراث فرهنگی حمایت شود. صنعت گران صنایع دستی تولید کارگاهی را با محصولات سنتی خانه محور ترکیب می‌کند تا ارزش های سنتی و ارزش های فرهنگی معاصر را یکپارچه کنند (لی و همکاران،۲۰۰۸).

۶-۱-۲- اثرات تولید صنایع دستی بر اقتصاد ملی

از جمله اهداف اصلی دولت در بخش اقتصاد، افزایش تولید و درآمد ملی، رشد اقتصادی، رسیدن به اشتغال کامل و کاهش نرخ بیکاری، ثبات قیمت‌ها، توسعه صادرات و افزایش درآمدهای ارزی است. کشورهای در حال توسعه در اجرای برنامه های مورد نظر خود با مشکلات زیادی همانند رشد بی‌رویه جمعیت، وجود انواع مختلف بیکاری و در نتیجه پایین بودن سطح درآمد گروه زیادی از مردم، کمبود سرمایه داخلی و نبود منابع مالی کافی برای اجرای برنامه های توسعه اقتصادی جهت فراهم آوردن امکان بهره‌برداری بهینه از منابع انسانی، طبیعی کشور روبرو هستند. با توجه به کاهش منابع درآمد ملی، که اساساً متکی به درآمد حاصل از صدور نفت بوده، و شدت یافتن آهنگ رشد جمعیت که تعداد متقاضیان در بازار کار را هر ساله به طور روز افزونی افزایش می‌دهد، در حال حاضر اولویتها ایجاب می‌کند، صرف‌ نظر از طرح های زیربنایی و اساسی کشور، در زمینه تولید روی طرحها و پروژه های کاربر یا کارطلب بیشتر تکیه داشته باشیم تا طرحهایی که عمدتاًً سرمایه‌ بر و به ‌ویژه ارزبر می‌باشند. در این راستا صنایع‌دستی با توجه به ویژگیهایی که دارد شاید بیش از هر فعالیت تولیدی دیگری با شرایط موجود مطابقت داشته باشد و از این‌رو می‌توان نقش شایسته‌تری در برنامه‌ریزی آینده کشور برای آن در نظر گرفت که از آن جمله افزایش سهم تولید ناخالص ملی خواهد بود (معاونت صنایع دستی).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...