۷٫ درآمد : (آرجیل، ۱۹۸۶ ؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱ ؛ داینر و داینر، ۱۹۹۵ ؛ ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵؛ داینر و اسکلن، ۲۰۰۳).

۸٫ معنویت و مذهب 🙁 پارگامنت[۱۷۴]، ۱۹۹۸ ؛ کونیگ[۱۷۵]، ۱۹۹۴ ؛ الیسون[۱۷۶]، ۱۹۹۱ ؛ لوین و ویسینگ، ۱۹۹۴ ؛ نقل از زنجانی طبسی، ۱۳۸۳ ؛ الیسون، ۱۹۹۱؛ استرابرنج[۱۷۷]، شما[۱۷۸]، کهن[۱۷۹]، ربرت و کاملان[۱۸۰]، ۱۹۹۸ ؛ نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵ ؛ بالستون[۱۸۱]، شون‌راد[۱۸۲] و ونتیس[۱۸۳]، ۱۹۳۳ ؛ کولاسانتو[۱۸۴] و شرایور[۱۸۵]، ۱۹۸۹ ؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱).

۹٫ خلق و خوی و شخصیت : (ویلسون[۱۸۶]، ۱۹۶۷؛ نقل از داینر، ایشی و لوکاس، ۲۰۰۳؛ داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷؛ داینر و اسکلن، ۲۰۰۳؛ لیکن[۱۸۷] و تلیجن[۱۸۸]، ۱۹۹۶ ؛ نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵ ؛ اسچیمک[۱۸۹]، ایشی و فاندر[۱۹۰]، ۲۰۰۴؛ بیسواس – داینر، داینر و تامیر، ۲۰۰۴ ؛ کاستا[۱۹۱]، مک کارا[۱۹۲]، ۱۹۹۲ ؛ ایزارد[۱۹۳]، ۱۹۹۳؛ واستون[۱۹۴] و کلارک[۱۹۵]، ۱۹۹۳؛ نقل از اسچمیک، ایشی و فاندر، ۲۰۰۴).

۱۰٫ فرهنگ : (اینگل‌هارت، ۱۹۹۰؛ داینر، داینر و داینر، ۱۹۹۴ ؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱؛ داینر و اسکلن، ۲۰۰۳؛ بیسواس – داینر و تامیر، ۲۰۰۴ ؛ داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷؛ آریندل، ‌هاتزیچریستو، ‌ونزیک، رزنبرگ، تیلرت و استما، ۱۹۹۷؛ داینر، ۱۹۹۵ ؛ داینر و سلیگمن، ۲۰۰۲ ؛ آنونی موس[۱۹۶]،۱۹۹۳؛ میرز و داینر، ۱۹۹۷).

حال به اختصار به توضیح و تفسیر برخی از این عوامل که با پژوهش حاضر مرتبط است می‌پردازیم.

۱-۲-۷ سن : شاید چنین تصور شود که شادی یا ناشادی به دوره معینی از شرایط سنی (دوره نوجوانی، جوانی و پیری) مربوط باشد، ‌در حالی که برخی مطالعات بین‌المللی نشان می‌دهند که دوره سنی معینی را نمی توان به شادی یا ناشادی اختصاص داد ( کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱). مطالعات بات و بیرز (۱۹۹۷) نشان می‌دهد که بهزیستی و رضامندی از زندگی با افزایش سن کاهش نمی یابد (نقل از داینر و میرز، ۱۹۹۷).

در حالی که مطالعات دیگری از جمله داینر و سا (۱۹۶۸) با مطالعه ۶۰۰۰ بزرگسال از ۴۰ ملت ‌به این نتیجه رسیدند که بهزیستی از بیستمین تا هشتادمین سال زندگی به طور چشمگیری میل به افزایش دارد. ‌بنابرین‏ بهزیستی یک سازه وابسته به سن است. آن ها در حالی که تغییر کمی را در برخورد با عواطف منفی در گروه‌های سنی یافتند و نیز ‌به این نتیجه رسیدند که عاطفه خوشایند با افزایش سن کاهش می‌یابد (نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).

فقدان، کاهش و نیز میل به افزایش بهزیستی در چرخه زندگی بدین علت فرض شده است که، افراد برای سازگاری با شرایط، توانایی بیشتری کسب می‌کنند (ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).

ریف (۱۹۹۱) دریافت که بزرگسالان مسن تر، در مقایسه با افراد جوان تر، سازگاری بیشتری را بین آرمان‌ها و ادراک خود واقعی دارا می‌باشند (نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).

مطالعات اینگل‌هارت (۱۹۹۰؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱) در دهه ۱۹۸۰ در ۱۶ کشور گوناگون این موضوع را مورد تأیید قرار می‌دهد، که عوامل پیش‌بینی کننده شادی ممکن است همراه با سن تغییر کند. به طور مثال، عواملی مانند رضامندی از روابط اجتماعی و سلامت بدنی که در سنین بالاتر مهمتر هستند ؛ خود در میزان شادی دخیل هستند.

– بات[۱۹۷] و بیزر[۱۹۸] (۱۹۸۷) ۱۳۸۵۸ آزمودنی را در ۱۳ کشور مورد بررسی قرار دادند و بهزیستی را در زمینه‌های مختلف در ارتباط با سن بررسی کردند و به نتایج زیر دست یافتند :

* درآمد با سن افزایش می‌یابد، همان گونه که بهزیستی افزایش می‌یابد.

* وضعیت بهداشت افراد سالمند، خصوصاًً افراد خیلی پیر، بهتر می‌شود.

* رضایت مندی از ارتباطات اجتماعی با افزایش سن در اکثر کشور‌ها افزایش می‌یابد، اما رضایت زناشویی برای بسیاری از افراد ۲ نقطه افت دارد – یکی هنگامی که افراد کودکان کوچک دارند و دوم هنگامی که این کودکان، نوجوان می‌شوند.

* رضایت شغلی در این مطالعه، در گروه میانسالان در بالاترین حالت بود، ولی به طور طبیعی باز نشستگی برای اکثر افراد منجر به از دست دادن رضایت شغلی می‌شود.

* تفریح، تمرینات جسمانی و بسیاری دیگر از تفریحات فعال با سن کاهش می‌یابد و افراد سالمند کمتر به مهمانی‌ها و دیگر انواع زندگی اجتماعی لذتبخش می‌روند.

* جذابیت جسمانی اهمیت اندکی ‌در مورد خوشبختی دارد، اگرچه برای زنان اهمیت بیشتری دارد، اما این عامل ناچاراً با افزایش سن، کاهش می‌یابد.

* مذهب یکی دیگر از منابع خوشبختی است که برای سالمندان اهمیت زیادتری دارد و رضایتمندی از آن با بالا رفتن سن، افزایش می‌یابد.

* ترس از افزایش سن، با سن افزایش می‌یابد و این منبع کاهش خوشبختی فردی است. این موضوع تا اندازه ای به خاطر کاهش سلامتی جسمانی، کاهش جذابیت، تنهایی و مرگ است (نقل از آرجیل ؛ ترجمه بهرامی و همکاران، ۱۳۸۳).

رضامندی از منابع عینی مانند درآمد و ازدواج به طور قابل ملاحظه ای با افزایش سن کاهش می‌یابد.

هر چند با در نظر گرفتن منابع عینی، افراد مسن تر، تجربه رضامندی بیشتری از کل زندگیشان دارند، تا جوانان احتمالاً این نتیجه بدین علت است که افراد مسن انتظارات و اهدافشان را بر اساس قید و بندهای موقعیتی شان منطبق می‌کنند (داینر، ۲۰۰۵).

در دوره نوجوانی، بر خلاف بزرگسالی نوسانات بیشتری از حالات شادی و یا ناشادی وجود دارد (کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱)،نوجوانان معمولاً یک زمان در حالات شادی و یک زمان در حالات غم قرار دارند (میرز و داینر، ۱۹۹۷).

در سال‌های اخیر اختلالات و مشکلات بسیاری در بین جوانان شناخته شده است که بهزیستی آنان را به خطر انداخته است. بیش از نیمی از این اختلالات نگران کننده، بین سنین ۱۵ تا ۲۵ سال قرار دارد.

بسیاری از اختلالات ذهنی مانند، سوء استفاده از مواد، افسردگی، خودکشی و اختلالات خوردن در این گروه سنی رواج دارند. داده های پژوهشی بین‌المللی نشان داده است که حدود ۲۰ درصد از پسران نوجوان و ۱۰ درصد از دختران نوجوان به اختلال سوء مصرف مواد دچارند و درجات بالایی از خشونت و تجاوز جنسی نیز در این گروه سنی دیده می‌شود (ادواردز[۱۹۹]،۲۰۰۵).

در دوره بلوغ حالت‌های افسردگی به شدت افزایش می‌یابد و تقریباً ۵۰ درصد نوجوانان این حالت‌ها را تجربه می‌کنند. این اختلال بیشتر ویژگی دختران است که احتمالاً تحت تأثیر عوامل اجتماعی و هورمونی مختلف قرار دارند. دختران احساساتشان را بیشتر با اضطراب و خود سرزنشی، درونی می‌کنند (ادواردز، ۲۰۰۵).

علاوه بر این، میزان خودکشی در بین نوجوانان ۱۹-۱۵ ساله امریکایی دوبرابر نوجوانان گروه سنی ۱۴-۱۰ ساله است. نسبت قصد خودکشی در بین دختران نسبت به پسران ۳-به ۱ است و مرگ و میر ناشی از خودکشی در بین پسران نسبت به دختران ۴ به ۱ است (شهرآرای، ۱۳۸۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...